دلم می خواست
رهبر ارکستر ابرها باشم
در گذر از پنجره ی اتاق کودکی ام
که تعریف من از جهان بود،
اما کارگر سختکوش آسیابی شدم
که سنگ مدورش
استخوان هایم را آرد می کرد
و موهایم یک به یک
در غبار شناورش
سفید می شدند.
سوت زدم در تاریکی
آهنگ ترانه های قدیمی را
و با کفش های آهنی ام
دور تا دور جهان مجروح را گشتم.
متولد شدم
تا آواز بخوانم
غافل از این که
دهان گرسنه تنها
به کار خمیازه میاید و بس ....
#یغما_گلرویی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
رهبر ارکستر ابرها باشم
در گذر از پنجره ی اتاق کودکی ام
که تعریف من از جهان بود،
اما کارگر سختکوش آسیابی شدم
که سنگ مدورش
استخوان هایم را آرد می کرد
و موهایم یک به یک
در غبار شناورش
سفید می شدند.
سوت زدم در تاریکی
آهنگ ترانه های قدیمی را
و با کفش های آهنی ام
دور تا دور جهان مجروح را گشتم.
متولد شدم
تا آواز بخوانم
غافل از این که
دهان گرسنه تنها
به کار خمیازه میاید و بس ....
#یغما_گلرویی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
به هرکه عشق به من میدهد
..
سلام میکنم
به باد، به بادبادک و بوسه،
به سکوت و سوال
و به گلدانی که خواب گل همیشه بهار میبیند!
سلام میکنم به چراغ،
به «چرا»های کودکی،
به چالهای مهربان گونه تو!
سلام میکنم به کوچه،
به کلمه، به چلچلههای بی چهچه،
به همین سر به هوایی ِساده!
سلام میکنم
به بیصبری، به بغض، به باران،
به بیم باز نیامدن نگاه ِتو...
باورکن من به یک پاسخ کوتاه،
به یک سلام سرسری راضیام!
#یغما_گلرویی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
..
سلام میکنم
به باد، به بادبادک و بوسه،
به سکوت و سوال
و به گلدانی که خواب گل همیشه بهار میبیند!
سلام میکنم به چراغ،
به «چرا»های کودکی،
به چالهای مهربان گونه تو!
سلام میکنم به کوچه،
به کلمه، به چلچلههای بی چهچه،
به همین سر به هوایی ِساده!
سلام میکنم
به بیصبری، به بغض، به باران،
به بیم باز نیامدن نگاه ِتو...
باورکن من به یک پاسخ کوتاه،
به یک سلام سرسری راضیام!
#یغما_گلرویی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
.
آخر این نشد...
این نشد که من در پس گلدان گریهها
هر شب نهال ناقص شعری را نشا کنم
و تو آنسوی ترانه ها
خواب لاله و افرا و ستاره ببینی
دیگر
کاری به کار این خیابان بینگاه و نشانه ندارم
میخواهم بروم آن سوی ثانیهها
میخواهم بروم ...
#یغما_گلرویی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
.
آخر این نشد...
این نشد که من در پس گلدان گریهها
هر شب نهال ناقص شعری را نشا کنم
و تو آنسوی ترانه ها
خواب لاله و افرا و ستاره ببینی
دیگر
کاری به کار این خیابان بینگاه و نشانه ندارم
میخواهم بروم آن سوی ثانیهها
میخواهم بروم ...
#یغما_گلرویی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
از یاد نبر که از یاد نبردمت !
از یاد نبر که تمام این سالها ،
با هر زنگِ نا به هنگام تلفن ،
از جا پریدم ، گوشی را برداشتم
و به جا صدای تو ،
صدای همسایه ای ،
دوستی ، دشمنی را شنیدم !
از یاد نبر که همیشه ،
بعد از شنیدن
آهنگ "جان مریم"
در اتاق من باران بارید !
از یاد نبر که - با تمام این احوال -
همیشه اشتیاق تکرار ترانه ها با من بود
همیشه این من بودم
که برای پرسشی ساده
پا پیش می گذاشتم !
همیشه حنجره من
هواخواه خواندن آواز آرزوها بود !
همیشه این چشم بی قرار ...
یک نفر صدای آن ضبط لاکردار را کم کند !
#یغما_گلرویی
@asheghanehaye_fatima
از یاد نبر که تمام این سالها ،
با هر زنگِ نا به هنگام تلفن ،
از جا پریدم ، گوشی را برداشتم
و به جا صدای تو ،
صدای همسایه ای ،
دوستی ، دشمنی را شنیدم !
از یاد نبر که همیشه ،
بعد از شنیدن
آهنگ "جان مریم"
در اتاق من باران بارید !
از یاد نبر که - با تمام این احوال -
همیشه اشتیاق تکرار ترانه ها با من بود
همیشه این من بودم
که برای پرسشی ساده
پا پیش می گذاشتم !
همیشه حنجره من
هواخواه خواندن آواز آرزوها بود !
همیشه این چشم بی قرار ...
یک نفر صدای آن ضبط لاکردار را کم کند !
#یغما_گلرویی
@asheghanehaye_fatima
میان لباس های آویزان،
روی بندِ رخت
اندام #زنی پیداست
که تمام زنانگی اش
در چمدان #عروسی اش جا ماند
و بی هیچ #بوسه ای
خسته از شب های تکراری
هر صبح به بیداری رسید
در #آشپزخانه ای تب دار
#آرزوهایش ته گرفت
و قُل قُلِ کتری
عاشقانه ترین ملودی اش شد
#موهایش در تشنگی پژمرد
و دریک تشت پر از کَف و #تنهایی
چنگ می زد به #دلش
یقه چرکی که بوی #غریبه می داد...
و هرشب با لبخند
#منتظر غریبه ای می ماند
که اسمش در #شناسنامه اش بود!
#یغما_گلرویی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
روی بندِ رخت
اندام #زنی پیداست
که تمام زنانگی اش
در چمدان #عروسی اش جا ماند
و بی هیچ #بوسه ای
خسته از شب های تکراری
هر صبح به بیداری رسید
در #آشپزخانه ای تب دار
#آرزوهایش ته گرفت
و قُل قُلِ کتری
عاشقانه ترین ملودی اش شد
#موهایش در تشنگی پژمرد
و دریک تشت پر از کَف و #تنهایی
چنگ می زد به #دلش
یقه چرکی که بوی #غریبه می داد...
و هرشب با لبخند
#منتظر غریبه ای می ماند
که اسمش در #شناسنامه اش بود!
#یغما_گلرویی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima