*
صدایش مثل غزلی بود، قافیهاش، ردیفش"آه". انگار که دیوانهای باشم نگاهم کرد.
گفتم: "آیهای بخوان؛ آیه نیست این که گفتهاند دو با دو میشود چهار . دو دستِ عاشق با دو دستِ معشوق میشود یک"
#شهریار_مندنیپور
@asheghanehaye_fatima
صدایش مثل غزلی بود، قافیهاش، ردیفش"آه". انگار که دیوانهای باشم نگاهم کرد.
گفتم: "آیهای بخوان؛ آیه نیست این که گفتهاند دو با دو میشود چهار . دو دستِ عاشق با دو دستِ معشوق میشود یک"
#شهریار_مندنیپور
@asheghanehaye_fatima
چشمهایش آه و زمزمه دارند. سیاهیِ وسط شقایقها از همین چشمها بوده روز ازل.
و لبهایی که رنگ و گوشت گیلاسهای گلبهی را دارند و گودی زیر گلویش که پرندهای طلایی پایین آن آویزان است و زنجیر ظریفش مثل خطِ برشی گرداگرد به پوست گلویش چسبیده.
پشت پلکهایش مثل گلبرگ اطلسی است. سفیدیِ زیر ابروهایش سفیدیِ یاس است در شب مهتابی.لبهایش چه برگشتگی رندانهای دارند به سوی چشمی که از کمی بالاتر به آنها نگاه کند و گونههایش را باش! انعکاس گل سرخ بر برف ...
#شهریار_مندنیپور
📘شرق بنفشه
@asheghanehaye_fatima
و لبهایی که رنگ و گوشت گیلاسهای گلبهی را دارند و گودی زیر گلویش که پرندهای طلایی پایین آن آویزان است و زنجیر ظریفش مثل خطِ برشی گرداگرد به پوست گلویش چسبیده.
پشت پلکهایش مثل گلبرگ اطلسی است. سفیدیِ زیر ابروهایش سفیدیِ یاس است در شب مهتابی.لبهایش چه برگشتگی رندانهای دارند به سوی چشمی که از کمی بالاتر به آنها نگاه کند و گونههایش را باش! انعکاس گل سرخ بر برف ...
#شهریار_مندنیپور
📘شرق بنفشه
@asheghanehaye_fatima