منگر چنين به چشمم، ای چشم آهوانه
ترســــم قـــرار و صبـــرم برخيزد از ميانه
ترسم به نام بوسه غارت كنم لبت را
با عذر بی قراری ، ايــــن بهترين بهانه
ترسم بسوزد آخـــــر، همراه من تو را نيز
اين آتشی كه از شوق در من كشد زبانه
چون شب شوداز اين دست، انديشهای مدام است
در بـــــركشيدنت مست، ای خــــواهش شبـــانـــه
اي رجعت جوانی، در نيمه راه عمرم
برشاخه ی خزانم نا گـــــه زده جوانه
ای بخت ناخوش من، شبرنگ سركش من
رام نوازش تــــو، بــــی تيـــــــــغ و تازيانه
ای مرده در وجودم ، با تـو هراس توفان
ای معنی رهايی! ای ساحل! ای كرانه
جانم پراز سرودی است، كز چنگ تو تراود
ای شـــــور ای ترنــــم،ای شـعر ای ترانه
#حسين_منزوی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
ترســــم قـــرار و صبـــرم برخيزد از ميانه
ترسم به نام بوسه غارت كنم لبت را
با عذر بی قراری ، ايــــن بهترين بهانه
ترسم بسوزد آخـــــر، همراه من تو را نيز
اين آتشی كه از شوق در من كشد زبانه
چون شب شوداز اين دست، انديشهای مدام است
در بـــــركشيدنت مست، ای خــــواهش شبـــانـــه
اي رجعت جوانی، در نيمه راه عمرم
برشاخه ی خزانم نا گـــــه زده جوانه
ای بخت ناخوش من، شبرنگ سركش من
رام نوازش تــــو، بــــی تيـــــــــغ و تازيانه
ای مرده در وجودم ، با تـو هراس توفان
ای معنی رهايی! ای ساحل! ای كرانه
جانم پراز سرودی است، كز چنگ تو تراود
ای شـــــور ای ترنــــم،ای شـعر ای ترانه
#حسين_منزوی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima