عاشقانه های فاطیما
820 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
Payane Harfat
Nima Masiha
‍ دارم خوابت رو میبینم
تو بیدارم نکن هرگز
بدون عشقم حقیقت داشت
پس انکارم نکن هرگز
نگاهت کردم و چشمات فقط زیر سوالم برد
پریدم سمت آغوشت ولی سنگت به بالم خورد
اگه پایان حرفاته سکوتم خاطرت باشه
اگه از یاد تو رفتم سقوطم خاطرت باشه
اگه قلبت نمیخوادم اشاره کن خودم میرم
اگه از بودنم سیری ملالی نیست میمیرم!
ستاره بودی و دستی یه شمعِ رو به بادت کرد
یه ترس از عشق دیروزی به من بی اعتمادت کرد
گذشته های تلختو به روی تو نمیارم
بیا با من تلافی کن بفهمی دوستت دارم...

#افشین_مقدم
پایان حرفات
#نیما_مسیحا

@asheghanehaye_fatima
Payane Harfat
Nima Masiha
🎼●آهنگ: «پایانِ حرفات»

🎙●خواننده:
#نیما_مسیحا

●ترانه‌: #افشین_مقدم

●آهنگ‌‌: #علی‌رضا_افکاری

@asheghanehaye_fatima
دردا که نگشت هر کسی محرم ما
آگاه نشد به دل ز بیش و کم ما

آنی که نشاندمش سخن‌ها در گوش
دیدم کـه ز دور خنـده زد بـر غـم ما

#نیما_یوشیج

@asheghanehaye_fatima
بر فرازِ سقفِ ماه بالا می‌روم
تا براب تو قصيده‌یی بچين‌ام
و بر فرازِ قصيده بالا می‌روم
تا برای تو ماه را بچين‌ام
به‌سوی فضاهايي بالا می‌روم
كه هيچ زنی تابه‌حال بالا نرفته
و دست به گفتنِ سخنانی در عشق می‌زنم
كه تابه‌حال هيچ زنِ عربی چنان سخنانی نگفته باشد.
و فكر نمی‌كنم كه در آينده نيز
اقدام به گفتنِ آن سخنان كند

■شاعر: #سعاد_الصباح

■برگردان: #نیما_غلام‌رضایی

@asheghanehaye_fatima
❑ «خروس می‌خواند»


قوقولی قو! خروس می‌خواند
ازدرون نهفت خلوتِ ده،
از نشیب رهی که چون رگ خشک،
درتن مردگان دواند خون.
می‌تَند بر جدار سرد سحر
می‌تراود به هرسوي هامون.

با نوایش از او ره آمد پُر
مژده می‌آورد به گوش آزاد
می‌نماید رهش به آبادان
کاروان را در این خراب‌آباد.

نرم می‌آید
گرم می‌خواند
بال می‌کوبد
پر می‌افشاند.

گوش بر زنگ کاروان صداش
دل بر آوای نغز او بسته است.
قوقولی قو! بر این ره تاریک
کیست کو مانده؟ کیست کو خسته است؟

گرم شد از دمِ نواگر او
سردی‌آور شب زمستانی
کرد افشای رازهای مگو
روشن‌آرای صبح نورانی.

با تنِ خاک بوسه می‌شکند
صبح نازنده، صبح دیر سفر
تا وی این نغمه از جگر بگشود
وز ره سوز جان کشید به در.

قوقولی قو! زخطّه‌ی پیدا
می‌گریزد سوی نهان شبکور،
چون پلیدی دروج کز درِ صبح
به نواهای روز گردد دور.
می‌شتابد به راه مرد سوار
گرچه‌اش در سیاهی اسب رمید
عطسه‌ی صبح در دماغ‌اش بست
نقشه‌ی دلگشای روز سفید.

این زمانش به چشم
همچنانش که روز
ره بر او روشن
شادی آورده است
اسب می‌راند.

قوقولی قو! گشاده شد دل و هوش
صبح آمد. خروس می‌خواند.

همچو زندانی شب چون گور
مرغ از تنگی قفس جَسته است.
در بیابان و راهِ دور و دراز
کیست کو مانده؟ کیست کو خسته است؟

۲ آبان ۱۳۲۵

#نیما_یوشیج
@asheghanehaye_fatima
اگر گوگل سرچ کنید کوتاه ترین داستان جهان براتون داستانی ۶‌کلمه ای از #همینگوی و میاره:

"For sale: baby shoes, never worn
برای فروش: کفش بچه، هرگز پوشیده نشده

و یا این داستان ۶ کلمه ای از #آلیستر_دنیل:
هیچ حواسم نبود،
دو فنجان ریختم...

در حالی که #نیما_یوشیج با ۵‌ کلمه به زیبا ترین شکل تونسته رکورد و بشکنه
"دیدمش
گفتم منم
نشناخت او..."


@asheghanehaye_fatima
.نسیم خنکی که موهایت را تکان می‌دهد،
صدایِ من است!
بارها از تو می‌گذرد و
تو او را نخواهی شناخت....

👤#نیما_یوشیج
📎بسیار زیبا


@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شعر و دکلمه


ــ  هست شب ...  #نیما_یوشیج

ــ دکلمه :  #شراگیم_یوشیج ( فرزند نیما )




هست شب یک شبِ دَم کرده و
خاک
رنگِ رخ  باخته است ...

باد ،  نوباوه‌ی ابر ،  از بَرِ کوه
سوی من تاخته است .


هست شب ،
همچو وَرم کرده تَنی گرم در اِستاده هوا ،

هم اَزین روست  نمی‌بیند اگر
گمشده‌ای  راهش را ...

با تَنَش گرم ، بیابانِ دراز
مُرده را مانَد در گورش تنگ
به دل سوخته‌ی من مانَد
به تنم خسته که می‌سوزد از هیبتِ تب !

هست شب ... آری ،  شب ...

@asheghanehaye_fatima
Ay Adamha
Soheil nafisi
🎼●آهنگ: «آی آدم‌ها»

🎙‌●آواز و آهنگ‌:
#سهیل_نفیسی

شعر: #نیما_یوشیج [ ۲۱ آبان ۱۳۷۶ – ۱۳ دی ۱۳۳۸ ]

‍ آی آدم‌ها که بر ساحل نشسته شاد و خندان‌اید!
یک نفر در آب دارد می‌سپارد جان.

@asheghanehaye_fatima
از #نامه‌هایِ #نیما_یوشیج به همسرش :

به دستی دست بده که دستت را نگاه بدارد.
به جایی پا بگذار که زیرِ پایِ تو نلغزد.

موج‌هایِ دریا که در وقتِ طلوعِ ماه و خورشید این‌قدر قشنگ و برازنده است، چه کسی توانسته است به آن اعتماد کند و رویِ آن بیفتد؟
ولی کوه محکم، اگر چه به ظاهر خشن است، تمامِ گل‌ها رویِ آن قرار گرفته‌اند.
بیا! بیا رویِ قلبِ من قرار بگیر.


@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نام قطعه #پریزاد
با صدای #علیرضا_قربانی
آهنگساز #غلامرضا_صادقی
شعری از زنده یاد #اسحاق_انور
تنظیم #نوید_زمردی
گیتار #نوید_زمردی
سه تار #امیرحسین_اسکندری
ضبط شده در استودیو #نیما «حسام ناصری»
میکس و مسترینگ #آرش_پاکزاد
ناشر #آهنگ_اشتیاق
مشاور پروژه #سحر_فروزان
ویدئو #علیرضا_رودبارمحمدی

دفتر ماه پر از شعر سپید است، پر از تنهایی
ای پریزاد غزل کی به غزل باز آیی؟
شب من گمشده در کوچه ی بی خوابی ها
خواب کن چشم مرا، ای نگه رویایی
باز هم وعده فردا دهی و می دانم
نیست افسانه ی امروز تو را فردایی
آنکه در چشم تو رویای مرا زندان کرد
کاش می داد به دلتنگی من معنایی
بیش از این مهر جنون در دل من داغ مکن
نیست اندازه ی مجنونی من صحرائی

@asheghanehaye_fatima