@asheghanehaye_fatima
من "ها" میکنم
پنجرهی تو را بخار میگیرد
تو روی بخار لبخند میکشی
شمعدانیهای من میشکفند.
میبینی؟!
زمین، کوچکتر از آن بود که فکر میکردیم
#رضا_کاظمی
من "ها" میکنم
پنجرهی تو را بخار میگیرد
تو روی بخار لبخند میکشی
شمعدانیهای من میشکفند.
میبینی؟!
زمین، کوچکتر از آن بود که فکر میکردیم
#رضا_کاظمی
@asheghanehaye_fatima
تمام شب،
ستاره چیده بود مرد
گردنآویزت کند
صبح،
صبح که بیدار شدی،
از شرم به خاک ریخته بودند
همه،
آه
که چه تلاشِ بیهودهایست
ستاره چیدن برای خورشیدی که تویی...
#رضا_کاظمی
تمام شب،
ستاره چیده بود مرد
گردنآویزت کند
صبح،
صبح که بیدار شدی،
از شرم به خاک ریخته بودند
همه،
آه
که چه تلاشِ بیهودهایست
ستاره چیدن برای خورشیدی که تویی...
#رضا_کاظمی
@asheghanehaye_fatima
باران
ناگهانِ ابر است
اشک
ناگهانِ عشق
من
ناگهانِ تو
و تو ؛
از کنار این همه ناگهان،
آهسته و آرام گذشتی ...
#رضا_کاظمی
باران
ناگهانِ ابر است
اشک
ناگهانِ عشق
من
ناگهانِ تو
و تو ؛
از کنار این همه ناگهان،
آهسته و آرام گذشتی ...
#رضا_کاظمی
@asheghanehaye_fatima
باران
ناگهانِ ابر است ،
اشک، ناگهانِ عشق
من، ناگهانِ تو..؛
و تو
از کنار اینهمه ناگهان
آهسته و آرام گذشتی..
#رضا_کاظمی
باران
ناگهانِ ابر است ،
اشک، ناگهانِ عشق
من، ناگهانِ تو..؛
و تو
از کنار اینهمه ناگهان
آهسته و آرام گذشتی..
#رضا_کاظمی
@asheghanehaye_fatima
یکی گفت: مراقب خودت باش مرد! آن شهر که می روی پُر از زنان زیباست، که « به یک کرشمه ی نگاه، صد دل ببرند!»
مرد گفت: نگران نباش! دل را پیش تر کسی بُرده است؛ بی دل می روم!
#رضا_کاظمی
یکی گفت: مراقب خودت باش مرد! آن شهر که می روی پُر از زنان زیباست، که « به یک کرشمه ی نگاه، صد دل ببرند!»
مرد گفت: نگران نباش! دل را پیش تر کسی بُرده است؛ بی دل می روم!
#رضا_کاظمی
@asheghanehaye_fatima
میروی گلِ انار بچینی؟ مرا هم ببر!
گاهی دنیا به تمامی تو را میخواهد وُ، تو هیچ از دنیا نمیخواهی؛ مگر آنکسی را که بیاید بگوید: "میروم گُلِ انار بچینم، نمیآیی؟!" و گفته نگفته دستاَت را بگیرد ببرد... ببرد کوچههای کودکیاَت را نشان بدهد بگوید: "ببین! تو از اینجا شروع شدی!"... و دنیا به تمامی تو را بخواهد وُ تو هیچ از دنیا نخواهی؛ مگر آن "شروع"، مگر آن "آغاز" را...
#رضا_کاظمی
میروی گلِ انار بچینی؟ مرا هم ببر!
گاهی دنیا به تمامی تو را میخواهد وُ، تو هیچ از دنیا نمیخواهی؛ مگر آنکسی را که بیاید بگوید: "میروم گُلِ انار بچینم، نمیآیی؟!" و گفته نگفته دستاَت را بگیرد ببرد... ببرد کوچههای کودکیاَت را نشان بدهد بگوید: "ببین! تو از اینجا شروع شدی!"... و دنیا به تمامی تو را بخواهد وُ تو هیچ از دنیا نخواهی؛ مگر آن "شروع"، مگر آن "آغاز" را...
#رضا_کاظمی
تنت
به دشت گل های وحشی می ماند
معطر و ناشناخته
بوسه ام
هرجا که می نشیند
پروانه ای از خواب می پرد!
#رضا_کاظمی
@asheghanehaye_fatima
به دشت گل های وحشی می ماند
معطر و ناشناخته
بوسه ام
هرجا که می نشیند
پروانه ای از خواب می پرد!
#رضا_کاظمی
@asheghanehaye_fatima
تو را پنهان میخواستم
نگاهت را در رگ رگِ جانم پنهان کردم
اما از چشمانم به بیرون راه کشید
نامت را پنهانتر
آنکه با دل نگفتم
اما بادها از خاکها و خاکریزها گذشتند
و بذر نام تو را بر گسترهی تمامِ زمین پاشیدند
تو را پنهان میخواستم
اما حالا سبز شدهای همهجا
چشمانم را میبندم
کودکانِ هرجا که بگویی
نام آشنای تو را
خنده خنده بر طبلها میکوبند
تو را پنهان میخواستم
اما اینگونه که
حالا چهگونه پنهانت کنم ؟
#رضا_کاظمی
@asheghanehaye_fatima
نگاهت را در رگ رگِ جانم پنهان کردم
اما از چشمانم به بیرون راه کشید
نامت را پنهانتر
آنکه با دل نگفتم
اما بادها از خاکها و خاکریزها گذشتند
و بذر نام تو را بر گسترهی تمامِ زمین پاشیدند
تو را پنهان میخواستم
اما حالا سبز شدهای همهجا
چشمانم را میبندم
کودکانِ هرجا که بگویی
نام آشنای تو را
خنده خنده بر طبلها میکوبند
تو را پنهان میخواستم
اما اینگونه که
حالا چهگونه پنهانت کنم ؟
#رضا_کاظمی
@asheghanehaye_fatima