عاشقانه های فاطیما
820 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
روزها رفتند
و تو به یاد نیاوردی
که آنجا
در آن گوشه ی متروک قلبت
عشقی جا مانده
عشقی زخم خورده
که بی تابانه می نالد
روشنایی ام بخش

روزها رفتند
و ما به هم نرسیدیم
تو آن سوی مرزهای رویایی
در افقی که ناشناخته ها را در آغوش گرفته
و من
قدم می زنم
می بینم
می خوابم
و به فرداهای روشنی دل خوش می کنم
که با شتاب
به گذشته ی برباد رفته ام
می پیوندند

روزهایم
طعمه ی افسوس ها شدند
کی خواهی آمد ؟

@asheghanehaye_fatima

#نازک_الملائکه
@asheghanehaye_fatima


چقدر در سکوت شب و در تاریکی

به گذشته و رؤیاهایش بازگشتم

و به جستجوی عشقم در میان آوارها برآمدم

ولی جز دردهایش

هیچ نبود تا سیرابم کند


#نازک_الملائکه
@asheghanehaye_fatima



روزها رفتند
و تو به یاد نیاوردی
که آنجا
در آن گوشه ی متروک قلبت
عشقی جا مانده
عشقی زخم خورده
که بی تابانه می نالد
روشنایی ام بخش

روزها رفتند
و ما به هم نرسیدیم
تو آن سوی مرزهای رویایی
در افقی که ناشناخته ها را در آغوش گرفته
و من
قدم می زنم
می بینم
می خوابم
و به فرداهای روشنی دل خوش می کنم
که با شتاب
به گذشته ی برباد رفته ام
می پیوندند

روزهایم
طعمه ی افسوس ها شدند
کی خواهی آمد ؟


#نازک_الملائکه
#شاعر_عراق🇮🇶
ترجمه :
#سمانه_رضایی
و قرن ها از من می پرسند
تو کیستی ای زن
و باد از من می پرسد
تو کجایی ای زن

من
روح ناآرام توام ای باد
زمان مرا انکار کرده است
از این رو
من نیز مانند تو
هیچ کجا نیستم

#نازک_الملائکه
ترجمه:حسین منصوری
@asheghanehaye_fatima



و قرن ها از من می پرسند
تو کیستی ای زن
و باد از من می پرسد
تو کجایی ای زن

من
روح ناآرام توام ای باد
زمان مرا انکار کرده است
از این رو
من نیز مانند تو
هیچ کجا نیستم



#نازک_الملائکه
ترجمه : حسین منصوری
@asheghanehaye_fatima




ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺭﻓﺘﻨﺪ
ﻭ ﻣﺎ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻧﺮﺳﯿﺪﯾﻢ
ﺗﻮ ﺁﻥ ﺳﻮﯼ ﻣﺮﺯﻫﺎﯼ ﺭﻭﯾﺎﯾﯽ
ﺩﺭ ﺍﻓﻘﯽ ﮐﻪ ﻧﺎﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﮔﺮﻓﺘﻪ
ﻭ ﻣﻦ
ﻗﺪﻡ ﻣﯽ ﺯﻧﻢ
ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻢ
ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺑﻢ
ﻭ ﺑﻪ ﻓﺮﺩﺍﻫﺎﯼ ﺭﻭﺷﻨﯽ ﺩﻝ ﺧﻮﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﮐﻪ ﺑﺎ ﺷﺘﺎﺏ
ﺑﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﯼ ﺑﺮﺑﺎﺩ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﻡ
ﻣﯽ ﭘﯿﻮﻧﺪﻧﺪ


#نازک_الملائکه
@asheghanehaye_fatima




روزها رفتند
و تو به یاد نیاوردی
که آنجا
در آن گوشه ی متروک قلبت
عشقی جا مانده
عشقی زخم خورده
که بی تابانه می نالد
روشنایی ام بخش

روزها رفتند
و ما به هم نرسیدیم
تو آن سوی مرزهای رویایی
در افقی که ناشناخته ها را در آغوش گرفته
و من
قدم می زنم
می بینم
می خوابم
و به فرداهای روشنی دل خوش می کنم
که با شتاب
به گذشته ی برباد رفته ام
می پیوندند

روزهایم
طعمه ی افسوس ها شدند
کی خواهی آمد ؟


#نازک_الملائکه
@asheghanehaye_fatima



چقدر در سکوت شب و در تاریکی
به گذشته و رؤیاهایش بازگشتم
و به جستجوی عشقم در میان آوارها برآمدم
ولی جز دردهایش
هیچ نبود تا سیرابم کند




#نازک_الملائکه
و قرن ها از من می پرسند
تو کیستی ای زن
و باد از من می پرسد
تو کجایی ای زن

من
روح ناآرام توام ای باد
زمان مرا انکار کرده است
از این رو
من نیز مانند تو
هیچ کجا نیستم



#نازک_الملائکه

.
@asheghanehaye_fatima



روزهای خاموش گذشت.
یک‌دیگر را ندیدیم،
حتا رویای سراب‌گونه
ما را باهم جمع نکرد.
من تنهای‌ام و خود را
با گام نهادن در تاریکی سرگرم می‌کنم،
در پشت شیشه‌ی ضخیم و در پشت در
در تنهایی من، روزها گذشت
روزهایی سرد و گذران
که ملال شک‌آلودم را با خود بردند،
و در پشت در به کُندی می‌گذشتند،

آیا زمان بر ما گذشت؟
نه
ما در بی‌زمانی فرو رفتیم
و در پهنه‌ی اوهام غرق شدیم.


□●شاعر: #نازک_الملائکه |عراق●۲۰۰۷-۱۹۲۳ |

□●برگردان: #سمانه_رضایی