@asheghanehaye_fatima
+ چرا رنجم می دهی؟
- چون دوستت دارم.
+ نه دوستم نداری. وقتی کسی را دوست داریم خوشی اش را می خواهیم نه رنجش را.
- وقتی کسی را دوست داریم تنها یک چیز را می خواهیم؛ عشق را، حتی به قیمت رنج.
+ پس تو به عمد مرا رنج می دهی؟
- بله، برای اینکه از عشقت مطمئن شوم...
#ایتالو_کالوینو
از کتاب #بارون_درخت_نشین
ترجمه #مهدی_سحابی
+ چرا رنجم می دهی؟
- چون دوستت دارم.
+ نه دوستم نداری. وقتی کسی را دوست داریم خوشی اش را می خواهیم نه رنجش را.
- وقتی کسی را دوست داریم تنها یک چیز را می خواهیم؛ عشق را، حتی به قیمت رنج.
+ پس تو به عمد مرا رنج می دهی؟
- بله، برای اینکه از عشقت مطمئن شوم...
#ایتالو_کالوینو
از کتاب #بارون_درخت_نشین
ترجمه #مهدی_سحابی
@asheghanehaye_fatima
-ﭼﺮﺍ ﺭﻧﺠﻢ ﻣﯽ ﺩﻫﯽ؟
- ﭼﻮﻥ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ
- ﻧﻪ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﻧﺪﺍﺭﯼ . ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺧﻮﺷﯽ ﺍﺵ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﻧﻪ ﺭﻧﺠﺶ ﺭﺍ!
- ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺗﻨﻬﺎ ﯾﮏ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ: ﻋﺸﻖ ﺭﺍ، حتی ﺑﻪ ﻗﯿﻤﺖ ﺭﻧﺞ...
- ﭘﺲ ﺗﻮ ﺑﻪ ﻋﻤﺪ ﻣﺮﺍ ﺭﻧﺞ ﻣﯽ ﺩﻫﯽ؟
-ﺑﻠﻪ، ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﺯ ﻋﺸﻘﺖ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺷﻮﻡ ...
#ایتالو_کالوینو
از کتاب #ﺑﺎﺭﻭﻥ_ﺩﺭﺧﺖ_ﻧﺸﯿﻦ
ترجمه #مهدی_سحابی
#نشر_نگاه
-ﭼﺮﺍ ﺭﻧﺠﻢ ﻣﯽ ﺩﻫﯽ؟
- ﭼﻮﻥ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ
- ﻧﻪ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﻧﺪﺍﺭﯼ . ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺧﻮﺷﯽ ﺍﺵ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﻧﻪ ﺭﻧﺠﺶ ﺭﺍ!
- ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺗﻨﻬﺎ ﯾﮏ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ: ﻋﺸﻖ ﺭﺍ، حتی ﺑﻪ ﻗﯿﻤﺖ ﺭﻧﺞ...
- ﭘﺲ ﺗﻮ ﺑﻪ ﻋﻤﺪ ﻣﺮﺍ ﺭﻧﺞ ﻣﯽ ﺩﻫﯽ؟
-ﺑﻠﻪ، ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﺯ ﻋﺸﻘﺖ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺷﻮﻡ ...
#ایتالو_کالوینو
از کتاب #ﺑﺎﺭﻭﻥ_ﺩﺭﺧﺖ_ﻧﺸﯿﻦ
ترجمه #مهدی_سحابی
#نشر_نگاه
@asheghanehaye_fatima
+ چرا رنجم می دهی؟
- چون دوستت دارم.
+ نه دوستم نداری. وقتی کسی را دوست داریم خوشی اش را می خواهیم نه رنجش را.
- وقتی کسی را دوست داریم تنها یک چیز را می خواهیم؛ عشق را، حتی به قیمت رنج.
+ پس تو به عمد مرا رنج می دهی؟
- بله، برای اینکه از عشقت مطمئن شوم...
#ایتالو_کالوینو
از کتاب #بارون_درخت_نشین
ترجمه #مهدی_سحابی
+ چرا رنجم می دهی؟
- چون دوستت دارم.
+ نه دوستم نداری. وقتی کسی را دوست داریم خوشی اش را می خواهیم نه رنجش را.
- وقتی کسی را دوست داریم تنها یک چیز را می خواهیم؛ عشق را، حتی به قیمت رنج.
+ پس تو به عمد مرا رنج می دهی؟
- بله، برای اینکه از عشقت مطمئن شوم...
#ایتالو_کالوینو
از کتاب #بارون_درخت_نشین
ترجمه #مهدی_سحابی
@asheghanehaye_fatima
_چرا رنجم می دهی؟
_چون دوستت دارم
_نه دوستم نداری. وقتی کسی را دوست داریم؛خوشی اش را می خواهیم نه رنجش را
_وقتی کسی را دوست داریم تنها یک چیز را میخواهیم
عشق را، حتا به قیمت رنج!
#ایتالو_کالوینو
از کتاب #بارون_درخت_نشین
ترجمه #مهدی_سحابی
_چرا رنجم می دهی؟
_چون دوستت دارم
_نه دوستم نداری. وقتی کسی را دوست داریم؛خوشی اش را می خواهیم نه رنجش را
_وقتی کسی را دوست داریم تنها یک چیز را میخواهیم
عشق را، حتا به قیمت رنج!
#ایتالو_کالوینو
از کتاب #بارون_درخت_نشین
ترجمه #مهدی_سحابی
@asheghanehaye_fatima
_چرا رنجم می دهی؟
_چون دوستت دارم
_نه دوستم نداری. وقتی کسی را دوست داریم؛خوشی اش را می خواهیم نه رنجش را
_وقتی کسی را دوست داریم تنها یک چیز را میخواهیم
عشق را، حتا به قیمت رنج!
#ایتالو_کالوینو
از کتاب #بارون_درخت_نشین
ترجمه #مهدی_سحابی
_چرا رنجم می دهی؟
_چون دوستت دارم
_نه دوستم نداری. وقتی کسی را دوست داریم؛خوشی اش را می خواهیم نه رنجش را
_وقتی کسی را دوست داریم تنها یک چیز را میخواهیم
عشق را، حتا به قیمت رنج!
#ایتالو_کالوینو
از کتاب #بارون_درخت_نشین
ترجمه #مهدی_سحابی
@asheghanehaye_fatima
وقتی آدم به سنگی بر می خورد اول ضربه را احساس می کند ، درد بعد می آید .
همه می میرند
#سیمون_دوبووار
#مهدی_سحابی
وقتی آدم به سنگی بر می خورد اول ضربه را احساس می کند ، درد بعد می آید .
همه می میرند
#سیمون_دوبووار
#مهدی_سحابی
@asheghanehaye_fatima
این شب که دلم می خواست بی هیچ ماجرایی بگذرد به نحو عجیبی بر من سنگینی می کند . زمان می گذرد و این روزی که دلم می خواست از مدتها پیش به پایان رسیده باشد کم کم به آخر می رسد.
مون بزرگ
#آلن_فرنیه
#مهدی_سحابی
این شب که دلم می خواست بی هیچ ماجرایی بگذرد به نحو عجیبی بر من سنگینی می کند . زمان می گذرد و این روزی که دلم می خواست از مدتها پیش به پایان رسیده باشد کم کم به آخر می رسد.
مون بزرگ
#آلن_فرنیه
#مهدی_سحابی
@asheghanehaye_fatima
_چرا رنجم می دهی؟
_چون دوستت دارم
_نه دوستم نداری. وقتی کسی را دوست داریم؛خوشی اش را می خواهیم نه رنجش را
_وقتی کسی را دوست داریم تنها یک چیز را میخواهیم
عشق را، حتا به قیمت رنج!
#ایتالو_کالوینو
از کتاب #بارون_درخت_نشین
ترجمه #مهدی_سحابی
_چرا رنجم می دهی؟
_چون دوستت دارم
_نه دوستم نداری. وقتی کسی را دوست داریم؛خوشی اش را می خواهیم نه رنجش را
_وقتی کسی را دوست داریم تنها یک چیز را میخواهیم
عشق را، حتا به قیمت رنج!
#ایتالو_کالوینو
از کتاب #بارون_درخت_نشین
ترجمه #مهدی_سحابی
@asheghanehaye_fatima
دلم میخواست یک نفر آرام و شمرده توی گوشم زمزمه میکرد: دنیا بیارزش نیست. سخت نیست، پوچ هم نیست، داری خواب میبینی...
من خواستم و او گفت. او گفت: دنیا بیارزش نیست. سخت نیست، پوچ هم نیست. داری خواب میبینی.
من باورم شد. باورم شد که دارم خواب میبینم. این چشمهای خیس را. این شب سرد و اندوهناک را... همهاش یک کابوس است. بیدار میشوی و یادت میرود که تنهایی چقدر سخت بود. دروغ چقدر درد داشت. یادت میرود که حرفها فقط حرف هستند و نباید باورشان کرد. یادت میرود که هیچ چیز ارزش ندارد. همه اینها یادت میرود. داری خواب میبینی.
#لویی_فردینان_سلین
کتاب #دسته_دلقکها
ترجمه #مهدی_سحابی
دلم میخواست یک نفر آرام و شمرده توی گوشم زمزمه میکرد: دنیا بیارزش نیست. سخت نیست، پوچ هم نیست، داری خواب میبینی...
من خواستم و او گفت. او گفت: دنیا بیارزش نیست. سخت نیست، پوچ هم نیست. داری خواب میبینی.
من باورم شد. باورم شد که دارم خواب میبینم. این چشمهای خیس را. این شب سرد و اندوهناک را... همهاش یک کابوس است. بیدار میشوی و یادت میرود که تنهایی چقدر سخت بود. دروغ چقدر درد داشت. یادت میرود که حرفها فقط حرف هستند و نباید باورشان کرد. یادت میرود که هیچ چیز ارزش ندارد. همه اینها یادت میرود. داری خواب میبینی.
#لویی_فردینان_سلین
کتاب #دسته_دلقکها
ترجمه #مهدی_سحابی
@asheghanehaye_fatima
.
دلم میخواست یک نفر آرام و شمرده توی گوشم زمزمه میکرد: دنیا بیارزش نیست. سخت نیست، پوچ هم نیست، داری خواب میبینی...
من خواستم و او گفت. او گفت: دنیا بیارزش نیست. سخت نیست، پوچ هم نیست. داری خواب میبینی.
من باورم شد. باورم شد که دارم خواب میبینم. این چشمهای خیس را. این شب سرد و اندوهناک را... همهاش یک کابوس است. بیدار میشوی و یادت میرود که تنهایی چقدر سخت بود. دروغ چقدر درد داشت. یادت میرود که حرفها فقط حرف هستند و نباید باورشان کرد. یادت میرود که هیچ چیز ارزش ندارد. همه اینها یادت میرود. داری خواب میبینی.
#لویی_فردینان_سلین
کتاب #دسته_دلقکها
ترجمه #مهدی_سحابی
.
دلم میخواست یک نفر آرام و شمرده توی گوشم زمزمه میکرد: دنیا بیارزش نیست. سخت نیست، پوچ هم نیست، داری خواب میبینی...
من خواستم و او گفت. او گفت: دنیا بیارزش نیست. سخت نیست، پوچ هم نیست. داری خواب میبینی.
من باورم شد. باورم شد که دارم خواب میبینم. این چشمهای خیس را. این شب سرد و اندوهناک را... همهاش یک کابوس است. بیدار میشوی و یادت میرود که تنهایی چقدر سخت بود. دروغ چقدر درد داشت. یادت میرود که حرفها فقط حرف هستند و نباید باورشان کرد. یادت میرود که هیچ چیز ارزش ندارد. همه اینها یادت میرود. داری خواب میبینی.
#لویی_فردینان_سلین
کتاب #دسته_دلقکها
ترجمه #مهدی_سحابی