ان يكن تاب السُكارى
أنا بالسُكرِ أُناجيك..
-----------------
گر که مستان توبه بنمودند من
گاهِ مستی خوانَمَت..
#مظفر_النواب
ترجمه: #محمد_حمادی
@asheghanehaye_fatima
أنا بالسُكرِ أُناجيك..
-----------------
گر که مستان توبه بنمودند من
گاهِ مستی خوانَمَت..
#مظفر_النواب
ترجمه: #محمد_حمادی
@asheghanehaye_fatima
.
اكنون كدام يك از ما ساكن است ؟
من رفته ام ؟
من رفته بوده ام ؟
و آنكه مي رود كدام يك از ماست ؟
شايد كه ما
نسل عبور در تاريكى ها بوده ايم
و جاى پاهامان را نيز به خود مبتلا كرده ايم
ديدارهاى سخت
و واژه هايى كه هيچ يك درست
ندانستيم نقطه هاشان را كجا بايد گذاشت ...
#محمد_مختاری
@asheghanehaye_fatima
اكنون كدام يك از ما ساكن است ؟
من رفته ام ؟
من رفته بوده ام ؟
و آنكه مي رود كدام يك از ماست ؟
شايد كه ما
نسل عبور در تاريكى ها بوده ايم
و جاى پاهامان را نيز به خود مبتلا كرده ايم
ديدارهاى سخت
و واژه هايى كه هيچ يك درست
ندانستيم نقطه هاشان را كجا بايد گذاشت ...
#محمد_مختاری
@asheghanehaye_fatima
وأنت تكسر قلبي انتبه أن تجرح يديك!
------------------------
وقتی داری دلم را میشکنی مواظب باش دستانت را زخم نکنی!
#كامل_صالح
ترجمه: #محمد_حمادی
@asheghanehaye_fatima
------------------------
وقتی داری دلم را میشکنی مواظب باش دستانت را زخم نکنی!
#كامل_صالح
ترجمه: #محمد_حمادی
@asheghanehaye_fatima
كأنه بالحسن صورة يوسف
وكأنني بالحزن مثل أبيه
-------------------
او به زیبایی شبیه یوسف وُ
من در غمِ او بهسانِ پدرش
#ابن_الفارض
ترجمه: #محمد_حمادی
@asheghanehaye_fatima
صحبت هشتصد و پنجاه سال پیش است. بیدلیل نیست که ابن الفارض را «سلطان العاشقین» لقب دادهاند!
وكأنني بالحزن مثل أبيه
-------------------
او به زیبایی شبیه یوسف وُ
من در غمِ او بهسانِ پدرش
#ابن_الفارض
ترجمه: #محمد_حمادی
@asheghanehaye_fatima
صحبت هشتصد و پنجاه سال پیش است. بیدلیل نیست که ابن الفارض را «سلطان العاشقین» لقب دادهاند!
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نحنُ صوت أغاني الحنين الصادح في جوف الليل..
------------------------
ما غریوِ نغمهی دلتنگیِ دلِ شبایم..
#شب_نوشت
#محمد_حمادی
پ.ن: فقط عربی خواندنش ☺️
@asheghanehaye_fatima
------------------------
ما غریوِ نغمهی دلتنگیِ دلِ شبایم..
#شب_نوشت
#محمد_حمادی
پ.ن: فقط عربی خواندنش ☺️
@asheghanehaye_fatima
محبوبم،
در پاییز اینجا باغ ها تا صبح،
تا طلوع آفتاب بازند؛
ای عقل مهلت بده
این پاییز هم پاییزی کنم،
از سال دیگر عاقل خواهم شد،
محبوب من،
فردا صبح زود آفتاب برمیگردد،
و زندگی شروع میشود،
پنجرهها،
کوچهها،
خیابانها،
و میدانگاهیها،
همه روشن میشود،
و بر تاریکی نور میپاشند و
یاد تو کوران میکند.
#محمد_صالحعلاء
@asheghanehaye_fatima
در پاییز اینجا باغ ها تا صبح،
تا طلوع آفتاب بازند؛
ای عقل مهلت بده
این پاییز هم پاییزی کنم،
از سال دیگر عاقل خواهم شد،
محبوب من،
فردا صبح زود آفتاب برمیگردد،
و زندگی شروع میشود،
پنجرهها،
کوچهها،
خیابانها،
و میدانگاهیها،
همه روشن میشود،
و بر تاریکی نور میپاشند و
یاد تو کوران میکند.
#محمد_صالحعلاء
@asheghanehaye_fatima
الليلُ ليلي
وهذا القلبُ لَكْ
لا الحب ناداني
ولا الصفصافُ أغراني..
---------------
شبْ، شبِ من است وُ
این دل از آنِ توست
نه عشق ندایم داد وُ
نه بيد مجنون اغوایم ساخت..
#محمود_درويش
ترجمه: #محمد_حمادی
@asheghanehaye_fatima
وهذا القلبُ لَكْ
لا الحب ناداني
ولا الصفصافُ أغراني..
---------------
شبْ، شبِ من است وُ
این دل از آنِ توست
نه عشق ندایم داد وُ
نه بيد مجنون اغوایم ساخت..
#محمود_درويش
ترجمه: #محمد_حمادی
@asheghanehaye_fatima
آیا من این چنین
انگارههای دوزخ را
بر پردههای اوهام
نظاره میکنم؟
پا بر کدام زمین
بگذارم
کز التیام و سامانی
نشانهای باشد؟
آن ضربهٔ مبارک دیرین کجاست
که آدمی را
روزی به کام درد میافکند؟
ای بادهای مسموم
دیوانهتر وزیدین گیرید
و ابرها را با زهرهاتان
آبستن کنید
تا بر زمین من
یکباره سیلی از گزنده و افعی
باریدن گیرد
باران گژدمی مگر این این خواب را برآشوبد...
#محمد_مختاری
@asheghanehaye_fatima
انگارههای دوزخ را
بر پردههای اوهام
نظاره میکنم؟
پا بر کدام زمین
بگذارم
کز التیام و سامانی
نشانهای باشد؟
آن ضربهٔ مبارک دیرین کجاست
که آدمی را
روزی به کام درد میافکند؟
ای بادهای مسموم
دیوانهتر وزیدین گیرید
و ابرها را با زهرهاتان
آبستن کنید
تا بر زمین من
یکباره سیلی از گزنده و افعی
باریدن گیرد
باران گژدمی مگر این این خواب را برآشوبد...
#محمد_مختاری
@asheghanehaye_fatima
نزدیک شو
اگر چه نگاهت ممنوع است
زنجیرهی اشاره
چنان از هم پاشیده است
که حلقههای نگاه
در هم قرار نمیگیرد.
دنیا، نشانههای ما را
در حول و حوشِ غفلت خود
دیده است و چشم پوشیده است.
نزدیک شو
اگر چه حضورت ممنوع است
نزدیک شو
اگر چه قرارَت ممنوع است
نزدیک شو
اگر چه تصویرت ممنوع است
ساعت،
دوباره گردشِ بیتابَش را
آغاز کرده است
و نیمی از رخسارِ زمان
از لای چادرِ سیاهش پیداست.
آنجا هنوز
نوری قرمز ثابت مانده است
و روی صورتِ شب
لَک انداخته است
نزدیک شو
اگرچه رؤیایَت ممنوع است
میبینی!
این حقیقتِ ماست
نزدبک و دور واهمه در واهمه
و مثلِ این ماهِ ناگزیر
که گردیده است گِردِ جهان و
باز همچنان
درست همانجا که بوده، مانده است
و هر شب
اِنگار در غیابَت
باید خیره ماند همچون ماه
در حلقهی عزایی که کم کم
عادی شده است.
نزدیک شو
اگرچه مَدارَت ممنوع است
میشنوم طَنینِ تَنَت میآید از تَهِ ظلمت
و تارهای تَنَم را متأثر میکند.
شاید صدا
دوباره به مفهومش بازگردد
شاید همین حوالی
جایی
در حلقهی نگاهت قرار بگیرم ...
#محمد_مختاری
@asheghanehaye_fatima
اگر چه نگاهت ممنوع است
زنجیرهی اشاره
چنان از هم پاشیده است
که حلقههای نگاه
در هم قرار نمیگیرد.
دنیا، نشانههای ما را
در حول و حوشِ غفلت خود
دیده است و چشم پوشیده است.
نزدیک شو
اگر چه حضورت ممنوع است
نزدیک شو
اگر چه قرارَت ممنوع است
نزدیک شو
اگر چه تصویرت ممنوع است
ساعت،
دوباره گردشِ بیتابَش را
آغاز کرده است
و نیمی از رخسارِ زمان
از لای چادرِ سیاهش پیداست.
آنجا هنوز
نوری قرمز ثابت مانده است
و روی صورتِ شب
لَک انداخته است
نزدیک شو
اگرچه رؤیایَت ممنوع است
میبینی!
این حقیقتِ ماست
نزدبک و دور واهمه در واهمه
و مثلِ این ماهِ ناگزیر
که گردیده است گِردِ جهان و
باز همچنان
درست همانجا که بوده، مانده است
و هر شب
اِنگار در غیابَت
باید خیره ماند همچون ماه
در حلقهی عزایی که کم کم
عادی شده است.
نزدیک شو
اگرچه مَدارَت ممنوع است
میشنوم طَنینِ تَنَت میآید از تَهِ ظلمت
و تارهای تَنَم را متأثر میکند.
شاید صدا
دوباره به مفهومش بازگردد
شاید همین حوالی
جایی
در حلقهی نگاهت قرار بگیرم ...
#محمد_مختاری
@asheghanehaye_fatima
من میدانستم اگر تلخی و کینه را
کنار نگذارم
باز هم زندانی خواهم بود،
حتا اگر در سلولم را باز میگذاشتند!
#نلسون_ماندلا
برگردان: #محمد_مرکبیان
@asheghanehaye_fatima
کنار نگذارم
باز هم زندانی خواهم بود،
حتا اگر در سلولم را باز میگذاشتند!
#نلسون_ماندلا
برگردان: #محمد_مرکبیان
@asheghanehaye_fatima