@asheghanehaye_fatima
بیا برگردیم به قدیم تر ها...
نه آنقدر دور که توی قحطیِ زمانِ احمدشاه بیوفتیم
نه آنقدر نزدیک که سیاهچاله یِ دیوارهایِ مجازی عشقمان را قورت بدهد!
حوالیِ دهه یِ شصت یا پنجاه...
تویِ یک شبِ "برف تا کمر باریده"
عقدمان را ببندند
دست به دستمان بدهند و برویم پیِ زندگیمان...
راستش "دوستت دارم"هایِ با قابلیت ویرایشِ این زمان به دلم نمی چسبد:))
#فاطمه_صابری_نیا
بیا برگردیم به قدیم تر ها...
نه آنقدر دور که توی قحطیِ زمانِ احمدشاه بیوفتیم
نه آنقدر نزدیک که سیاهچاله یِ دیوارهایِ مجازی عشقمان را قورت بدهد!
حوالیِ دهه یِ شصت یا پنجاه...
تویِ یک شبِ "برف تا کمر باریده"
عقدمان را ببندند
دست به دستمان بدهند و برویم پیِ زندگیمان...
راستش "دوستت دارم"هایِ با قابلیت ویرایشِ این زمان به دلم نمی چسبد:))
#فاطمه_صابری_نیا
نفسش سخت گرفته َست به آغوش بکش،
این زنِ خسته یِ رنجورِ به هم ریخته را...
👤 #فاطمه_صابری_نیا
#amirabbas_salami 📸
@asheghanehaye_fatima
این زنِ خسته یِ رنجورِ به هم ریخته را...
👤 #فاطمه_صابری_نیا
#amirabbas_salami 📸
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
آغوش زبانِ مشتــرک آدم هاست...
فقط با لهجـه هایِ متفاوت....
زنی که گـریه می کند...
یک آغوش محکم میخواهد،از جنسِ پیراهنِ چهار خانه یِ مــردی که تمامیتِ ارضیِ اندامش را در بر بگیــرد...
کودکی که زمین خورده است...
آغوشی که بویِ التیامِ زخم هایش را بدهد و نازش را بکشد و با هر"چی شده عزیزکم،گریه نکن"ـی بغضش با صدای بلندتـری بترکد...
و مـــردی که تویِ بالکن به رو به رو خیره شده است...
دو دستِ ظریف می خواهد که از پشت سر دورِ کمرش حلقه بشود و سیگار را از دستانش بیرون بکشد...
آغوشی که تهَش طعم رژلب بدهد،و بویِ موهایِ زنی که دوستش دارد...
#فاطمه_صابری_نیا
آغوش زبانِ مشتــرک آدم هاست...
فقط با لهجـه هایِ متفاوت....
زنی که گـریه می کند...
یک آغوش محکم میخواهد،از جنسِ پیراهنِ چهار خانه یِ مــردی که تمامیتِ ارضیِ اندامش را در بر بگیــرد...
کودکی که زمین خورده است...
آغوشی که بویِ التیامِ زخم هایش را بدهد و نازش را بکشد و با هر"چی شده عزیزکم،گریه نکن"ـی بغضش با صدای بلندتـری بترکد...
و مـــردی که تویِ بالکن به رو به رو خیره شده است...
دو دستِ ظریف می خواهد که از پشت سر دورِ کمرش حلقه بشود و سیگار را از دستانش بیرون بکشد...
آغوشی که تهَش طعم رژلب بدهد،و بویِ موهایِ زنی که دوستش دارد...
#فاطمه_صابری_نیا
@asheghanehaye_fatima
دستمُ محکم تو دستش فشار میده
"آخ"َم که درمیاد چشم هاش از شیطنت برق میـزنه و دستمُ میبوسه و پشت بندش گاز می گیـره، دیوونه است خب...من دیوونه تـر...
_میگم منُ نداشتی چیکار میکردی؟
ابروهاشُ بالا میندازه و با نگاهِ عاقل اندر سفیه زل میزنه بهم...
+این اعتماد به نفسُ از کجا خریدی عزیزدلم؟
بعدمیزنه زیرِ خنده، لپاش که چال میوفته فشارم بالا پایین میـشه....
با مشت اروم میزنم به بازوش و"زهــرِ مـار"ِ کشداری حواله اش میکنم....
میگه:"تو که نباشی یکی هست که خوب جاتُ پر میکنه"
دلم هُری میریزه...
اخمامُ تو هم میکشم و به حالت قهر دستمُ از دستش در میارم...
محکمتر دستمُ می چسبه...
سیگارشُ از جیب کتش درمیاره و میگه"ایشونُ میگم، فکر کردی واسه چیه وقتی پیشِ تواَم نمی کشم هوم؟نکنه فکر کردی به فکر ریه های توام خنگِ من؟ تو باشی به کارم نمیاد که....ولی امان از روزی که نباشی...انقد میکشم میکشم میکشم تا خودمم با دلتنگیام دود شم برم هوا...."
شما بودید نمی مُــردید براش....؟
#فاطمه_صابری_نیا
دستمُ محکم تو دستش فشار میده
"آخ"َم که درمیاد چشم هاش از شیطنت برق میـزنه و دستمُ میبوسه و پشت بندش گاز می گیـره، دیوونه است خب...من دیوونه تـر...
_میگم منُ نداشتی چیکار میکردی؟
ابروهاشُ بالا میندازه و با نگاهِ عاقل اندر سفیه زل میزنه بهم...
+این اعتماد به نفسُ از کجا خریدی عزیزدلم؟
بعدمیزنه زیرِ خنده، لپاش که چال میوفته فشارم بالا پایین میـشه....
با مشت اروم میزنم به بازوش و"زهــرِ مـار"ِ کشداری حواله اش میکنم....
میگه:"تو که نباشی یکی هست که خوب جاتُ پر میکنه"
دلم هُری میریزه...
اخمامُ تو هم میکشم و به حالت قهر دستمُ از دستش در میارم...
محکمتر دستمُ می چسبه...
سیگارشُ از جیب کتش درمیاره و میگه"ایشونُ میگم، فکر کردی واسه چیه وقتی پیشِ تواَم نمی کشم هوم؟نکنه فکر کردی به فکر ریه های توام خنگِ من؟ تو باشی به کارم نمیاد که....ولی امان از روزی که نباشی...انقد میکشم میکشم میکشم تا خودمم با دلتنگیام دود شم برم هوا...."
شما بودید نمی مُــردید براش....؟
#فاطمه_صابری_نیا
Forwarded from اتچ بات
@asheghanehaye_fatima
آغوش زبانِ مشتــرک آدم هاست!
فقط با لهجـه هایِ متفاوت...
زنی که گـریه می کند
یک آغوش محکم میخواهد، از جنسِ پیراهنِ چهار خانه یِ مــردی که تمامیتِ ارضیِ اندامش را در بر بگیــرد..
کودکی که زمین خورده است...
آغوشی که بویِ التیامِ زخم هایش را بدهد و نازش را بکشد و با هر"چی شده عزیزکم، گریه نکن"ـی بغضش با صدای بلند تـری بترکد...
و مـــردی که تویِ بالکن به رو به رو خیره شده است....
دو دستِ ظریف می خواهد که از پشت سر دورِ کمرش حلقه بشود و سیگار را از دستانش بیرون بکشد....آغوشی که تهَش طعم رژلب بدهد، و بویِ موهایِ زنی که دوستش دارد....
#فاطمه_صابری_نیا
@asheghanehaye_fatima
آغوش زبانِ مشتــرک آدم هاست!
فقط با لهجـه هایِ متفاوت...
زنی که گـریه می کند
یک آغوش محکم میخواهد، از جنسِ پیراهنِ چهار خانه یِ مــردی که تمامیتِ ارضیِ اندامش را در بر بگیــرد..
کودکی که زمین خورده است...
آغوشی که بویِ التیامِ زخم هایش را بدهد و نازش را بکشد و با هر"چی شده عزیزکم، گریه نکن"ـی بغضش با صدای بلند تـری بترکد...
و مـــردی که تویِ بالکن به رو به رو خیره شده است....
دو دستِ ظریف می خواهد که از پشت سر دورِ کمرش حلقه بشود و سیگار را از دستانش بیرون بکشد....آغوشی که تهَش طعم رژلب بدهد، و بویِ موهایِ زنی که دوستش دارد....
#فاطمه_صابری_نیا
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
@asheghanehaye_fatima
چرا نمیخوای بفهمی
من محتاجت نبودم
"من دوست داشتم"...
تنها نبودم
دورم پرِ آدم بود اما تورو خواستم
توروخواستم چون
"من دوست داشتم"....
میتونستم لبخندایِ زیادی رو داشته باشم
اما اخمایِ تورو انتخاب کردم، آخه
"من دوست داشتم"....
هیچوقت نخواستم ازت بالا برم، بالا بکشم خودمو
نردبون و پله نبودی که عزیزِ من
اگر دورُ برت پلکیدم و هوات شد هوایِ نفس کشیدنم
فقط واسه این بود که
"من دوست داشتم"....
نبضِ حیات، اگه کشیده شدم تو بیراهه یِ راهت
اگه پیچیدم به دست و پایِ زندگیت و بی محلیاتُ به جون خریدم
نه محتاجِ توجه بودم، نه زندگیم خالی بود از آدم نه چشمم گرسنه یِ قشنگیات
من اگه سمتت کشیده شدم، اگه تو شعرام پلِکیدی
فقط دلیلش این بوده که
"من دوست داشتم"...
آره روانی
آره دیوونه
من دوست داشتم که اینهمه منتظرت بودم
که این همه طعنه یِ خلق و جفایِ فلک وجور رقیب به جون خریدم بلکه یارِ موافقم بشی...
چرا نمیخوای بفهمی
من دوست داشتم که انقدر دوییدم دنبال بودنت، اینهمه جنگیدم پایِ کشوندنت تو زندگیم
من محتاجت نیستم
محتاجت نبودم
من
فقط
"عاشقت بودم"
همین...
#فاطمه_صابری_نیا
چرا نمیخوای بفهمی
من محتاجت نبودم
"من دوست داشتم"...
تنها نبودم
دورم پرِ آدم بود اما تورو خواستم
توروخواستم چون
"من دوست داشتم"....
میتونستم لبخندایِ زیادی رو داشته باشم
اما اخمایِ تورو انتخاب کردم، آخه
"من دوست داشتم"....
هیچوقت نخواستم ازت بالا برم، بالا بکشم خودمو
نردبون و پله نبودی که عزیزِ من
اگر دورُ برت پلکیدم و هوات شد هوایِ نفس کشیدنم
فقط واسه این بود که
"من دوست داشتم"....
نبضِ حیات، اگه کشیده شدم تو بیراهه یِ راهت
اگه پیچیدم به دست و پایِ زندگیت و بی محلیاتُ به جون خریدم
نه محتاجِ توجه بودم، نه زندگیم خالی بود از آدم نه چشمم گرسنه یِ قشنگیات
من اگه سمتت کشیده شدم، اگه تو شعرام پلِکیدی
فقط دلیلش این بوده که
"من دوست داشتم"...
آره روانی
آره دیوونه
من دوست داشتم که اینهمه منتظرت بودم
که این همه طعنه یِ خلق و جفایِ فلک وجور رقیب به جون خریدم بلکه یارِ موافقم بشی...
چرا نمیخوای بفهمی
من دوست داشتم که انقدر دوییدم دنبال بودنت، اینهمه جنگیدم پایِ کشوندنت تو زندگیم
من محتاجت نیستم
محتاجت نبودم
من
فقط
"عاشقت بودم"
همین...
#فاطمه_صابری_نیا
@asheghanehaye_fatima
بیا برگردیم به قدیم تر ها...
نه آنقدر دور که توی قحطیِ زمانِ احمدشاه بیوفتیم
نه آنقدر نزدیک که سیاهچاله یِ دیوارهایِ مجازی عشقمان را قورت بدهد!
حوالیِ دهه یِ شصت یا پنجاه...
تویِ یک شبِ "برف تا کمر باریده"
عقدمان را ببندند
دست به دستمان بدهند و برویم پیِ زندگیمان...
راستش "دوستت دارم"هایِ با قابلیت ویرایشِ این زمان به دلم نمی چسبد:))
#فاطمه_صابری_نیا
بیا برگردیم به قدیم تر ها...
نه آنقدر دور که توی قحطیِ زمانِ احمدشاه بیوفتیم
نه آنقدر نزدیک که سیاهچاله یِ دیوارهایِ مجازی عشقمان را قورت بدهد!
حوالیِ دهه یِ شصت یا پنجاه...
تویِ یک شبِ "برف تا کمر باریده"
عقدمان را ببندند
دست به دستمان بدهند و برویم پیِ زندگیمان...
راستش "دوستت دارم"هایِ با قابلیت ویرایشِ این زمان به دلم نمی چسبد:))
#فاطمه_صابری_نیا
@asheghanehaye_fatima
زن ها که عاشـق می شـوند
موهایِ بلندشان را
هر روز طورِ جدید تری می پیچـند
و رژلب هایِ خوش رنگ تری به لب هایِ خـندان ترشـان میمالند ...
مـرد ها که عاشق می شوند ...
شب ها به سختی خوابشان می برد اما صبح ها را با لبخند شروع میکننـد ...
عطرهایِ خوش بـوتـری می خرند و خودشان را بیشتـر دوست دارند ...
عاشق شدن اصلا
حالِ زمیـن را بهتـر میکند ...
#فاطمه_صابری_نیا
زن ها که عاشـق می شـوند
موهایِ بلندشان را
هر روز طورِ جدید تری می پیچـند
و رژلب هایِ خوش رنگ تری به لب هایِ خـندان ترشـان میمالند ...
مـرد ها که عاشق می شوند ...
شب ها به سختی خوابشان می برد اما صبح ها را با لبخند شروع میکننـد ...
عطرهایِ خوش بـوتـری می خرند و خودشان را بیشتـر دوست دارند ...
عاشق شدن اصلا
حالِ زمیـن را بهتـر میکند ...
#فاطمه_صابری_نیا
@asheghanehaye_fatima
بیا برگردیم به قدیم تر ها...
نه آنقدر دور که توی قحطیِ زمانِ احمدشاه بیوفتیم
نه آنقدر نزدیک که سیاهچاله یِ دیوارهایِ مجازی عشقمان را قورت بدهد!
حوالیِ دهه یِ شصت یا پنجاه...
تویِ یک شبِ "برف تا کمر باریده"
عقدمان را ببندند
دست به دستمان بدهند و برویم پیِ زندگیمان...
راستش "دوستت دارم"هایِ با قابلیت ویرایشِ این زمان به دلم نمی چسبد:))
#فاطمه_صابری_نیا
بیا برگردیم به قدیم تر ها...
نه آنقدر دور که توی قحطیِ زمانِ احمدشاه بیوفتیم
نه آنقدر نزدیک که سیاهچاله یِ دیوارهایِ مجازی عشقمان را قورت بدهد!
حوالیِ دهه یِ شصت یا پنجاه...
تویِ یک شبِ "برف تا کمر باریده"
عقدمان را ببندند
دست به دستمان بدهند و برویم پیِ زندگیمان...
راستش "دوستت دارم"هایِ با قابلیت ویرایشِ این زمان به دلم نمی چسبد:))
#فاطمه_صابری_نیا
@asheghanehaye_fatima
من را پنهان کن
زیرِ قبایِ کهنه یِ "عشق"...
میترسم
از آغوش های
وارفته یِ این عصر...
#فاطمه_صابری_نیا
من را پنهان کن
زیرِ قبایِ کهنه یِ "عشق"...
میترسم
از آغوش های
وارفته یِ این عصر...
#فاطمه_صابری_نیا