عاشقانه های فاطیما
818 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima


MARTHA:

Mère, vous êtes singulière. Je vous reconnais mal depuis quelque temps.


LA MÈRE :

Je suis fatiguée, ma fille, rien de plus. Je voudrais me reposer.


MARTHA :

Je puis prendre sur moi ce qui vous reste encore à faire dans la maison. Vous aurez ainsi toutes vos journées.


LA MÈRE :

Ce n'est pas exactement de ce repos que je parle. Non, c'est un rêve de vieille femme. J'aspire seulement à la paix, à un peu d'abandon.....


مارتا:

مادرْ تو جورِ عجیبی هستی، مدتی است که من از رفتارت سر در نمی‌آورم.


مادر :

خسته‌ام، دخترم. چیز دیگری نیست و میل دارم کمی استراحت کنم.


مارتا:

من می‌توانم همه‌ی کارهای تو را در خانه به عهده بگیرم. به این طریق تو همه‌ی روز را استراحت خواهی کرد.


مادر :

راستش من از این استراحت حرف نمی‌زنم. این رویایی پیرزنانه است. من فقط مشتاق آرامشم، مشتاق اندکی فراموشی.....



سوءتفاهم
#آلبر_کامو
ترجمه : #جلال_آل_احمد
@asheghanehaye_fatima



وقتی تنها دلخوشی آدم
تنها همزبان آدم
تنها دوست آدم
تنها زن محبوب آدم
تنها عمر آدم
و اصلا همه ی وجود آدم را ببرند آن طرف دنیا
دیگر نمی‌شود تحمل کرد.
آخ که تصدقت می‌روم.
مبادا از نوشتن این مطالب ناراحت شوی، چون من خودم پس از این گریه، و حالا آسوده‌تر شده‌ام.
راحت‌تر شده‌ام
و چه کمک بزرگی است این گریه
و مرد‌ها چه سنگدل می‌شوند وقتی گریه‌شان بند می‌آید.
‌ای خدایی که سیمین من تو را قبول دارد، من کم کم از همین لحاظ و تنها به خاطر او هم شده
می‌خواهم به تو عقیده پیدا کنم...

 
از نامه‌های #جلال_آل_احمد به #سیمین_دانشور ، یکشنبه ۴ آبان ۱۳۳۱
@asheghanehaye_fatima


وقتی تنها دلخوشی آدم
تنها همزبان آدم
تنها دوست آدم
تنها زن محبوب آدم
تنها عمر آدم
و اصلا همه ی وجود آدم را ببرند آن طرف دنیا
دیگر نمی‌شود تحمل کرد.
آخ که تصدقت می‌روم.
مبادا از نوشتن این مطالب ناراحت شوی، چون من خودم پس از این گریه، و حالا آسوده‌تر شده‌ام.
راحت‌تر شده‌ام
و چه کمک بزرگی است این گریه
و مرد‌ها چه سنگدل می‌شوند وقتی گریه‌شان بند می‌آید.
‌ای خدایی که سیمین من تو را قبول دارد، من کم کم از همین لحاظ و تنها به خاطر او هم شده
می‌خواهم به تو عقیده پیدا کنم...

 
از نامه‌های #جلال_آل_احمد به #سیمین_دانشور ، یکشنبه ۴ آبان ۱۳۳۱
@asheghanehaye_fatima




پیش از آفتاب که برمی خیزی ،
انگار پیش از خلقت برخاسته ای .
و هر روز شاهد مجددِ
این تحول روزانه بودن ،
از تاریکی به روشنایی ،
از خواب به بیداری ،
از سکون به حرکت‌.
و امروز صبح چنان حالی داشتم ،
که به همه سلام میکردم.



#جلال_آل_احمد
@asheghanehaye_fatima

🔻
#جلال_آل_‌احمد در سال‌های دور از #سیمین_دانشور برایش نوشت : با هرکس حرف می‌زنم اولین کاری که می‌کنم این است که حلقه‌ام را طوری به رخش بکشم که او از من بپرسد که ازدواج کرده‌ای و من حرفم را به تو بکشانم و بعد عکس تو را نشان بدهم ...

پ.ن : عشق و علاقه ى واقعى اگه اين نيست پس چيه؟
📌

دوره
دوره آدم هایی ست
که همخواب هم می شوند
ولی هرگز خواب هم را نمی بینند

#جلال_آل_احمد
@asheghanehaye_fatima




پیش از آفتاب که برمی خیزی
انگار پیش از خلقت برخاسته ای...
و هر روز شاهد مجدد این تحول روزانه بود،
از تاریکی به روشنایی ،
از خواب به بیداری
از سکون به حرکت‌...
و امروز صبح چنان حالی داشتم
که
به همه سلام میکردم ...

#جلال_آل_احمد
@asheghanehaye_fatima


MARTHA:
Mère, vous êtes singulière. Je vous reconnais mal depuis quelque temps.

LA MÈRE :
Je suis fatiguée, ma fille, rien de plus. Je voudrais me reposer.

MARTHA :
Je puis prendre sur moi ce qui vous reste encore à faire dans la maison. Vous aurez ainsi toutes vos journées.

LA MÈRE :
Ce n'est pas exactement de ce repos que je parle. Non, c'est un rêve de vieille femme. J'aspire seulement à la paix, à un peu d'abandon.....


مارتا:
مادرْ تو جورِ عجیبی هستی، مدتی است که من از رفتارت سر در نمی‌آورم.

مادر :
خسته‌ام، دخترم. چیز دیگری نیست و میل دارم کمی استراحت کنم.

مارتا:
من می‌توانم همه‌ی کارهای تو را در خانه به عهده بگیرم. به این طریق تو همهٔ روز را استراحت خواهی کرد.

مادر :
راستش من از این استراحت حرف نمی‌زنم. این رویایی پیرزنانه است. من فقط مشتاق آرامشم، مشتاق اندکی فراموشی.....


سوءتفاهم
#آلبر_کامو
ترجمه : #جلال_آل_احمد
@asheghanehaye_fatima



پیش از آفتاب که برمی خیزی
انگار پیش از خلقت برخاسته ای...
و هر روز شاهد مجدد این تحول روزانه بود،
از تاریکی به روشنایی ،
از خواب به بیداری
از سکون به حرکت‌...
و امروز صبح چنان حالی داشتم
که
به همه سلام میکردم ...

#جلال_آل_احمد