@asheghanehaye_fatima
.
.
Geri dönmeni kışa söz verdiğim zaman
Tak-ı bustan güldü
Ben ama bütün mevsimlerde kış giydim
Şair: Afak Şövhani
Çevıren: Ebülfez Paşa
وقتی به زمستان قول دادم که برمیگردی
طاق بستان خندید
من اما تمامی فصلها را زمستان پوشیدم
#آفاق_شوهانی
ترجمه به تورکی استانبولی :
ابوالفضل پاشا
.
.
Geri dönmeni kışa söz verdiğim zaman
Tak-ı bustan güldü
Ben ama bütün mevsimlerde kış giydim
Şair: Afak Şövhani
Çevıren: Ebülfez Paşa
وقتی به زمستان قول دادم که برمیگردی
طاق بستان خندید
من اما تمامی فصلها را زمستان پوشیدم
#آفاق_شوهانی
ترجمه به تورکی استانبولی :
ابوالفضل پاشا
@asheghanehaye_fatima
شب
- تحریرِ گلوی من -
زخم
- رفتارِ نگاهِ من -
ماه
- نفسنفس زدنم تا تو را زمین بگذارم -
پابهپای باد
پابهپای ماه
حروف را با درد به خدا میرسانم
از زخم به آتش میرسانم
با سرخ به انار میریزم
و آه.....
پروازِ سینهسرخها از کلماتِ من.
■شاعر: #آفاق_شوهانی
📕از کتاب: "نام تازهام را بخوان" | نشر: #مانیا_هنر
شب
- تحریرِ گلوی من -
زخم
- رفتارِ نگاهِ من -
ماه
- نفسنفس زدنم تا تو را زمین بگذارم -
پابهپای باد
پابهپای ماه
حروف را با درد به خدا میرسانم
از زخم به آتش میرسانم
با سرخ به انار میریزم
و آه.....
پروازِ سینهسرخها از کلماتِ من.
■شاعر: #آفاق_شوهانی
📕از کتاب: "نام تازهام را بخوان" | نشر: #مانیا_هنر
@asheghanehaye_fatima
پروازِ من از اندامِ تو
از جزیرهیی که بر دستانات روییده
و همیشه را بوسیده بود
نمیدانم
من مرغِ شهدخوارِ بلندیهایت
من مرغِ شهدخوارِ شاخههایت
با فکرهای سنگشده
چگونه برنگردم از تو؟
○■○شاعر: #آفاق_شوهانی
●📕●از کتاب: «نام تازهام را بخوان» | نشر: #مانیا_هنر
پروازِ من از اندامِ تو
از جزیرهیی که بر دستانات روییده
و همیشه را بوسیده بود
نمیدانم
من مرغِ شهدخوارِ بلندیهایت
من مرغِ شهدخوارِ شاخههایت
با فکرهای سنگشده
چگونه برنگردم از تو؟
○■○شاعر: #آفاق_شوهانی
●📕●از کتاب: «نام تازهام را بخوان» | نشر: #مانیا_هنر
@asheghanehaye_fatima
آیا سارها و سینهسرخها دوباره برمیگردند؟
و سایههایشان روی روزهای من خط میاندازد؟
میتوانستی بروی
اما برای یک لحظه برگشتی
و سکوتام را به جنگل کشیدی
بر درختانام هیاهوی گنجشکهاست
و لکلکها به رودخانهام تن میسپارند
باد تقویمام را ورق میزند
و من سرگردانام
سکوت طبله کرده بر جایجای بدنام
جزیرههای گمشده در امتدادِ روز شناورند
و ماهیانِ تشنه سر به ساحل سپردهاند
برگرد!
دوباره برگرد!
سربرگردان و نگاهام کن!
تا وطنِ پرندگان باشم.
○●شاعر: #آفاق_شوهانی
●📗●از کتاب: «بر ویرانههای فعل» | ●نشر: #سیب_سرخ ۱۳۹۷
آیا سارها و سینهسرخها دوباره برمیگردند؟
و سایههایشان روی روزهای من خط میاندازد؟
میتوانستی بروی
اما برای یک لحظه برگشتی
و سکوتام را به جنگل کشیدی
بر درختانام هیاهوی گنجشکهاست
و لکلکها به رودخانهام تن میسپارند
باد تقویمام را ورق میزند
و من سرگردانام
سکوت طبله کرده بر جایجای بدنام
جزیرههای گمشده در امتدادِ روز شناورند
و ماهیانِ تشنه سر به ساحل سپردهاند
برگرد!
دوباره برگرد!
سربرگردان و نگاهام کن!
تا وطنِ پرندگان باشم.
○●شاعر: #آفاق_شوهانی
●📗●از کتاب: «بر ویرانههای فعل» | ●نشر: #سیب_سرخ ۱۳۹۷
@asheghanehaye_fatima
کنار میزنم دری که با آن از تو میگذرم
سالها، ماهها، روزهایم را بردارم
در تو عاشق شدنام را
در تو الهه بودنام را
و مرگام را بردارم
بر پژواکِ عنکبوتیِ کلمات میلغزم:
درها در آغوش دیوارها به خواب رفتهاند.
●□●شاعر: #آفاق_شوهانی
کنار میزنم دری که با آن از تو میگذرم
سالها، ماهها، روزهایم را بردارم
در تو عاشق شدنام را
در تو الهه بودنام را
و مرگام را بردارم
بر پژواکِ عنکبوتیِ کلمات میلغزم:
درها در آغوش دیوارها به خواب رفتهاند.
●□●شاعر: #آفاق_شوهانی
@asheghanehaye_fatima
چگونه یکی از منهایام را برگردانم؟
میخواهم دستهایام را بگیرم
راه میبَرَد
دور میشود
میگذرد از کوه
در قلمروِ یک سیاره
- سبزی پاک میکنی؟
- عاشق میشوی؟
هر چه میگذرد برمیداری از پنجره پرتاب کنی
مرد را با لبهای من لمس میکنی
و من را پشتِ یکی از قرارهایاش رها
یکی از منهای من گند زده به هر کس و هر جا
دستهای یکی از منهای من آغشته به خون
- برگرد!
- از دستهای من بگذر!
خانهها جابهجا
خوابها را بردار
پازلی از من تا قصههای امشبات
که خوابام کنی در عاشق شدنات
بیشهها رنگ باخته
ساحل از دو سو ناپیدا
گنگ میروم لای سرانگشتانات
قطرهقطره تا دریا
تا خوابات را پس میزنم
خیابانها اُریب
خانهها لنگهبهلنگه
دری از خوابها را باز میکنم تا قرارِ بعد.
■○شاعر: #آفاق_شوهانی
📗●از مجموعهی شعر: #شما_پاسخ_من_باشید
| نشر #کتاب_هرمز | چ اول۱۳۹۸ |
چگونه یکی از منهایام را برگردانم؟
میخواهم دستهایام را بگیرم
راه میبَرَد
دور میشود
میگذرد از کوه
در قلمروِ یک سیاره
- سبزی پاک میکنی؟
- عاشق میشوی؟
هر چه میگذرد برمیداری از پنجره پرتاب کنی
مرد را با لبهای من لمس میکنی
و من را پشتِ یکی از قرارهایاش رها
یکی از منهای من گند زده به هر کس و هر جا
دستهای یکی از منهای من آغشته به خون
- برگرد!
- از دستهای من بگذر!
خانهها جابهجا
خوابها را بردار
پازلی از من تا قصههای امشبات
که خوابام کنی در عاشق شدنات
بیشهها رنگ باخته
ساحل از دو سو ناپیدا
گنگ میروم لای سرانگشتانات
قطرهقطره تا دریا
تا خوابات را پس میزنم
خیابانها اُریب
خانهها لنگهبهلنگه
دری از خوابها را باز میکنم تا قرارِ بعد.
■○شاعر: #آفاق_شوهانی
📗●از مجموعهی شعر: #شما_پاسخ_من_باشید
| نشر #کتاب_هرمز | چ اول۱۳۹۸ |
@asheghanehaye_fatima
میز را میچینم
دو بشقاب
دو لیوان
و حرفهایام را
تنام در احاطهی تو
دقیقهها به دندان میکشی
سوپ
اجاق
و سررفتنام را نمیبینی
نیامدنات را سرِ میز نمیآورم
همهچیز طعمِ صدای تو دارد.
☆☆☆☆☆
🔺برگردان ترکیآذربایجانی
ماسانی حاضیرلاییرام
ایکی بشقاب
ایکی لیوان
بیرده سؤزلریمی
بدنیم سنین احاطهنده
دقیقهلر دیشینه چکیرسن
سوپ
اجاق
گؤرمورسن داشماغیمیدا
یوخلوغونو ماسا اوسته گتیرمیرم
سنین سسینین دادینی وئریر هر نه وار.
□●شاعر: #آفاق_شوهانی
□●برگردان به ترکی: #یعقوب_نامی
میز را میچینم
دو بشقاب
دو لیوان
و حرفهایام را
تنام در احاطهی تو
دقیقهها به دندان میکشی
سوپ
اجاق
و سررفتنام را نمیبینی
نیامدنات را سرِ میز نمیآورم
همهچیز طعمِ صدای تو دارد.
☆☆☆☆☆
🔺برگردان ترکیآذربایجانی
ماسانی حاضیرلاییرام
ایکی بشقاب
ایکی لیوان
بیرده سؤزلریمی
بدنیم سنین احاطهنده
دقیقهلر دیشینه چکیرسن
سوپ
اجاق
گؤرمورسن داشماغیمیدا
یوخلوغونو ماسا اوسته گتیرمیرم
سنین سسینین دادینی وئریر هر نه وار.
□●شاعر: #آفاق_شوهانی
□●برگردان به ترکی: #یعقوب_نامی
@asheghanehaye_fatima
ترجمهی شعری از #آفاق_شوهانی به زبان ترکی استانبولی
روی نبض ام دست گذاشتم
دمیدی
دویدی
پلک برهم گذاشتی
بسته شدم
نبض از آن کی؟
پلک از آن کدام بود؟
Elimi nabzıma koydum
Işık saçtın
Koştun
Kirpiklerini üst üste koydun
Kapandım
Nabız kimindi?
Kirpik kimin?
Şair: Afak Şövhani
Çevıren: Ebülfez Paşa
ترجمه: #ابوالفضل_پاشا
ترجمهی شعری از #آفاق_شوهانی به زبان ترکی استانبولی
روی نبض ام دست گذاشتم
دمیدی
دویدی
پلک برهم گذاشتی
بسته شدم
نبض از آن کی؟
پلک از آن کدام بود؟
Elimi nabzıma koydum
Işık saçtın
Koştun
Kirpiklerini üst üste koydun
Kapandım
Nabız kimindi?
Kirpik kimin?
Şair: Afak Şövhani
Çevıren: Ebülfez Paşa
ترجمه: #ابوالفضل_پاشا
@asheghanehaye_fatima
در پوستهام به خواب رفتهام
مشکوک به دانه شدن
چگونه است خرد شدن زیر دندان تو
چگونه است پس از مرگ طعم من
یا طعم من پس از مرگ
باد میکنم شناور بر آبها
میپرسم: چگونه است طعم دانه شدن
تو میخندی
بادبان میافرازی بر پوستهی نازک آب.
■●شاعر: #آفاق_شوهانی
در پوستهام به خواب رفتهام
مشکوک به دانه شدن
چگونه است خرد شدن زیر دندان تو
چگونه است پس از مرگ طعم من
یا طعم من پس از مرگ
باد میکنم شناور بر آبها
میپرسم: چگونه است طعم دانه شدن
تو میخندی
بادبان میافرازی بر پوستهی نازک آب.
■●شاعر: #آفاق_شوهانی
@asheghanehaye_fatima
آیا سارها و سینهسرخها دوباره برمیگردند؟
و سایههایشان روی روزهای من خط میاندازد؟
میتوانستی بروی
اما برای یک لحظه برگشتی
و سکوتام را به جنگل کشیدی
بر درختانام هیاهوی گنجشکهاست
و لکلکها به رودخانهام تن میسپارند
باد تقویمام را ورق میزند
و من سرگردانام
سکوت طبله کرده بر جایجای بدنام
جزیرههای گمشده در امتدادِ روز شناورند
و ماهیانِ تشنه سر به ساحل سپردهاند
برگرد!
دوباره برگرد!
سربرگردان و نگاهام کن!
تا وطنِ پرندگان باشم.
■●شاعر: #آفاق_شوهانی
📗●از کتاب: «بر ویرانههای فعل» | ●نشر: #سیب_سرخ ۱۳۹۷
آیا سارها و سینهسرخها دوباره برمیگردند؟
و سایههایشان روی روزهای من خط میاندازد؟
میتوانستی بروی
اما برای یک لحظه برگشتی
و سکوتام را به جنگل کشیدی
بر درختانام هیاهوی گنجشکهاست
و لکلکها به رودخانهام تن میسپارند
باد تقویمام را ورق میزند
و من سرگردانام
سکوت طبله کرده بر جایجای بدنام
جزیرههای گمشده در امتدادِ روز شناورند
و ماهیانِ تشنه سر به ساحل سپردهاند
برگرد!
دوباره برگرد!
سربرگردان و نگاهام کن!
تا وطنِ پرندگان باشم.
■●شاعر: #آفاق_شوهانی
📗●از کتاب: «بر ویرانههای فعل» | ●نشر: #سیب_سرخ ۱۳۹۷