إذا ما جلستِ طويلاً أمامي
كمملكةٍ من عبيرٍ ومرمرْ..
وأغمضتُ عن طيّباتكِ عيني
وأهملتُ شكوى القميص المعطّرْ
فلا تحسبي أنني لا أراكِ
فبعضُ المواضيع بالذهن يُبْصَرْ
ففي الظلّ يغدو لعطرك صوتٌ
وتصبح أبعادُ عينيكِ أكبر
أحبّكِ فوقَ المحبّة.. لكنْ
دعيني أراك كما أتصوّرْ..

اگر برای مدت طولانی
مانند پادشاهی با عطرِ خوش و مرموز
رو به رویم ننشستی،
و چشمانم را به روی خوبی هایت بستم
و گله هایم از آن پیراهن معطر را نادیده گرفتم
فکر نکن تو را نمی بینم،
برخی از مواضع در ذهن اند،
در تاریکی بوی تو صدایی دارد
و ابعاد چشمانت بزرگتر می شوند
تو را فراتر از دوست داشتن دوست دارم
اما بگذار تو را آنطور که تصور می کنم ببینم...

#نزارقبانی


@asheghanehaye_fatima

@asheghanehaye_fatima



"تو" نگاری
پُر از ریزکاری
تابلوی دستکارِ خدا
جامع تمامِ روح‌نوازها
چنان که هرکس
سال‌ها و سال‌ها رو-به-روی "تو" بنشیند
و "تو" را هم از آنِ خود بداند
باز نخواهد توانست
بی‌حسرت از پیش تو برخیزد
می‌گویند:
اگر شصت سالِ تمام، هرروز
به دیدنِ دیدنی‌های پاریس بروی
باز نمی‌توانی تمامشان کنی
اگر پاریسِ مادّه‌ی بی‌جانِ
به این همه سال برای یک بار دیدنش نیاز دارد، حال ای نگار
من برای کشفِ تمامِ ریزه‌کاری‌های "تو"ی روح‌بخشِ تابلوی دست‌کارِ خداوند به چند قرن زمان نیاز دارم؟




#نزارقبانی

تو را من دوست می‌دارم
بدون نقطه‌ای در انتهای سطر

"أُحِبُّكِ"
ولا أضعُ نقطةً في آخرِ السَطْرْ

#نزارقبانی

@asheghanehaye_fatima

قبل ان تصبحی حبیبتی
کان هناک اکثر من تقویم
لحساب الزمن
کان للهنود تقویمهم
و للصینیین تقویمهم
و للفرس تقویمهم
و للمصرییت تقویمهم
بعد از صرت حبیبتی
صار الناس یقولون:
السته الالف قبل عینیها
و القرن العاشر
بعد عینیها


پیش از آنکه معشوقه‌ام شوی
بیش از یک تقویم
برای محاسبه زمان‌ وجود داشت
هندی‌ها تقویم خود را داشتند
چینی‌ها تقویم خود را
ایرانیان و مصریان نیز
تقویم خود را داشتند
اما پس از آنکه معشوقه‌ام شدی
مردم می‌گویند:
سالِ صدُمِ پیش از چشمانش
و قرن دهم
پس از چشمانش...

#نزارقبانی


@asheghanehaye_fatima

عشق یعنـــی:
هزار بار دوستت داشته باشم
اما هر بار احساس کنم که اولین بار است که "دوستت می‌دارم" ...
#نزارقبانی

#عشق
#رقص


@asheghanehaye_fatima

فراوان ...
دوستت دارم، فراوان...
و از همان آغاز می دانستم...
می دانستم که شکست خواهم خورد...
و لا به لایِ فصل های قِصه...
کُشته خواهم شد...!

#نزارقبانی



@asheghanehaye_fatima

قبل ان تصبحی حبیبتی
کان هناک اکثر من تقویم
لحساب الزمن
کان للهنود تقویمهم
و للصینیین تقویمهم
و للفرس تقویمهم
و للمصرییت تقویمهم
بعد از صرت حبیبتی
صار الناس یقولون:
السته الالف قبل عینیها
و القرن العاشر
بعد عینیها


پیش از آنکه معشوقه‌ام شوی
بیش از یک تقویم
برای محاسبه زمان‌ وجود داشت
هندی‌ها تقویم خود را داشتند
چینی‌ها تقویم خود را
ایرانیان و مصریان نیز
تقویم خود را داشتند
اما پس از آنکه معشوقه‌ام شدی
مردم می‌گویند:
سالِ صدُمِ پیش از چشمانش
و قرن دهم
پس از چشمانش...

#نزارقبانی



@asheghanehaye_fatima

و صبحم گواه مى دهد
كه دوسـتت مى دارم و تا حد درد دلتـنگتم!

#نزارقبانی


@asheghanehaye_fatima

"إلی حبیبتی فی رأس السنه"
أنقل حبی لک من عامٍ إلى عام
کما ینقل التلمیذ فروضه المدرسیه إلى دفترٍ جدید
أنقل صوتک و رائحتک و رسائلک
ورقم هاتفک و صندوق بریدک
وأعلقها فی خزانه العام الجدید
وأمنحک تذکره إقامه دائمه فی قلبی..
إننی أحبک
ولن أترکک وحدک على ورقه ۳۱ دیسمبر أبداً
سأحملک على ذراعی
وأتنقل بک بین الفصول الأربعه
ففی الشتاء، سأضع على رأسک قبعه صوف حمراء
کی لا تبردی
وفی الخریف، سأعطیک معطف المطر الوحید
الذی أمتلکه
کی لا تتبللی
وفی الربیع
سأترکک تنامین على الحشائش الطازجه
وتتناولین طعام الإفطار
مع الجنادب والعصافیر
وفی الصیف
سأشتری لک شبکه صیدٍ صغیره
لتصطادی المحار
وطیور البحر
والأسماک المجهوله العناوین

"به محبوبم؛ در آغاز سال"
دوست داشتنت را از سالی به سال دیگر منتقل می‌کنم
همانند دانش‌آموزی که تکالیف مدرسه‌اش را به دفتر جدیدش انتقال می‌دهد!
صدایت را شمیمت، نامه‌هایت، شماره تلفنت و صندوق پستی‌ات را منتقل می‌کنم
در کمد سال جدید آویزان‌شان می‌کنم
و جواز اقامت دائمی در قلبم را برایت صادر می‌کنم!
من دوستت دارم!
و تو را در ۳۱دسامبر، تنها رها نمی‌کنم!
تو را میان بازوانم حمل می‌کنم و بین چهار فصل سال می‌گردانم!
در زمستان، کلاهی قرمز بر سرت خواهم گذاشت تا سردت نشود!
در پاییز تنها بارانی‌ای که دارم را به تو خواهم داد که در امان باشی!
در بهار رهایت می‌کنم تا روی چمن‌های تازه به خواب روی!
و در تابستان تور کوچکی برایت خواهم خرید تا صدف‌ها و مرغان دریایی و ماهیان گمنام را صید کنی!
 
#نزارقبانی
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima

@asheghanehaye_fatima

نازنینم!
نیک می‌دانم
که عشق برایِ تو
" تو "یِ زیبایِ بی‌نقص،
نه آب می‌شود نه نان!
امّا برایِ من،
منِ شیدایِ مجنون
هم خون می‌شود، هم جان!

#نزارقبانی

‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌



مثلا ببوسمت
ودردفترم بنویسم:
"امروز جانم به لب رسید. "

#نزارقبانی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@asheghanehaye_fatima

تنت عطری دارد
که عزم سفر ندارد
شبانه روز به سان مأموران امنیتی دنبالم می‌کند
مثل قضا و قدر به زیر پوستم می‌خزد
در هر کافه‌ای بنیشنم، می‌نشیند
از هر پیاده‌روی بگذرم، می‌گذرد
با من قدم می‌زند تا هوا روشن می‌شود
و هنگام باران دستم را می‌گیرد...

#نزارقبانی

@asheghanehaye_fatima

روز خواهد شد
و درآن تورا دوست حواهم داشت،
روز خواهد شد
پس نگران نباش اگر بهار
تاخیر کرده است
و غمگین نباش اگر باران
متوقف شده ا
ست.
بناچار رنگ آسمان تغییر خواهد کرد
و ماه بر مدار می گردد،
روز خواهد شد!

روز خواهد شد
آن روز خواهم دانست چرا تمدن، زنانه است
و چرا شعر، زنانه است
و چرا نامه های عاشقانه زنانه هستند
و چرا زنان، هنگامی که عاشقند
به گنجشک و نور و آتش
بدل می شوند!

روز خواهد شد
لباس های بدوی را بر می افکنم
تا اصولِ گفتگو را بیاموزم!

روز خواهد شد
و آن روز، دوره ی انحطاطم را رها می کنم
و برای تو کلماتِ زیبا می نویسم
و مرزهای واژه را پشت سر می نهم
و شیشه ی کلام را می شکنم!

روز خواهد شد
آن روز، احساساتم را هدایت می کنم
غرورم را سرمی بُرم
و میراثِ تعصبِ قبیله ای را از درونم می شویم
و قیام می کنم
علیه پادشاه...


#نزارقبانی



@asheghanehaye_fatima

و صُبح اَم گواه مى دهد
كه دوسـتَت مى دارم
و تا حَد درد دِلتـَنگتم...

#نزارقبانی
@asheghanehaye_fatima

آیا شک داری که تو،‏
شیرین‌ترین و مهم‌ترین زنِ دُنیایی؟!
آیا شک داری که وقتی یافتمت،‏
کلیدِ تمامیِ درهایِ جهان از آنِ من شُد؟
آیا شک داری وقتی دست‌ات را گرفتم،‏
جهان دگرگون شُد؟
آیا شک داری بزرگ‌ترین روزِ تاریخ
و زیبا‌ترین خبرِ دُنیا
لحظهٔ ورودِت به قلب‌ من بود؟

#نزارقبانی



@asheghanehaye_fatima

او می‌دانست مرا خواهند کشت
و من می‌دانستم او کشته خواهد شد
هر دو پیشگویی درست درآمد
او، چون پروانه‌ای، بر ویرانه های عصر جهالت افتاد
و من درمیان دندان‌های عصری که
شعر را
چشمانِ زن را
و گل سرخِ آزادی را می‌بلعد
در هم شکستم

می‌دانستم او کشته خواهد شد
او زیبا بود در عصر زشتی‌ها
زلال در عصر پلشتی‌ها
انسان در عصر آدمکشان
لعلی نایاب بود
میان تلی از خزف
زنی بود اصیل
میان انبوهی از زنان مصنوعی!

#نزارقبانی

@asheghanehaye_fatima

‏عشق آن است که
هزار بار دوستت داشته باشم
و هر بار احساس کنم
اولین باری است
که دوستت دارم...

#نزارقبانی


@asheghanehaye_fatima