Forwarded from اتچ بات
.
#مارینا_آبراموویچ Marina Abramović / متولد 1946 یوگسلاوی
#معرفی_هنرمند
#مارینا_آبراموویچ (نامدارترین پرفورمنس آرتیست زن جهان)
"مارینا آبراموویچ" نیروی طبیعت است. هنرمندی که آثارش به اندازه زندگیاش حیرتانگیزند. او از بدنش به مثابه سوژه و رسانه اصلی هنرش استفاده میکند. آبراموویچ در اواسط دهه هفتاد با اجراهای رادیکال و خلاقانهاش که با همکاری "اولی" هنرمند آلمانی تبار ساخته بود به شهرت رسید. "هنر راحت است" نوشتهیی بود که آبراموویچ و اولی بر شیشه جلوی اتومبیل مینیون که خانهشان بود و در آن زندگی میکردند چسبانده بودند؛ اتومبیلی که حالا اثری موزهیی است. وقتی همکاری ۲۳ ساله این دو به پایان رسید، مارینا به تنهایی کارش را ادامه داد و در نهایت به نامدارترین پرفورمنس آرتیست زن بدل شد که بانی تبدیل اجرا به شکلی نهادینه از هنر بود.
@asheghanehaye_fatima
#مارینا_آبراموویچ Marina Abramović / متولد 1946 یوگسلاوی
#معرفی_هنرمند
#مارینا_آبراموویچ (نامدارترین پرفورمنس آرتیست زن جهان)
"مارینا آبراموویچ" نیروی طبیعت است. هنرمندی که آثارش به اندازه زندگیاش حیرتانگیزند. او از بدنش به مثابه سوژه و رسانه اصلی هنرش استفاده میکند. آبراموویچ در اواسط دهه هفتاد با اجراهای رادیکال و خلاقانهاش که با همکاری "اولی" هنرمند آلمانی تبار ساخته بود به شهرت رسید. "هنر راحت است" نوشتهیی بود که آبراموویچ و اولی بر شیشه جلوی اتومبیل مینیون که خانهشان بود و در آن زندگی میکردند چسبانده بودند؛ اتومبیلی که حالا اثری موزهیی است. وقتی همکاری ۲۳ ساله این دو به پایان رسید، مارینا به تنهایی کارش را ادامه داد و در نهایت به نامدارترین پرفورمنس آرتیست زن بدل شد که بانی تبدیل اجرا به شکلی نهادینه از هنر بود.
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
@asheghanehaye_fatima
#معرفی_هنرمند
#نقاشی
پرتره هاي خياباني
هنرمند #ديويد_والكر ، مستقر در #لندن با استفاده از اسپري رنگ ، پرتره هاي از خود خلق كرده است.
پرتره نقاشي اين هنرمند با استفاده از استنسيل و برس است.
كارهاي اين هنرمند بيشتر از شخصيت هاي زنان الهام گرفته شده است.
👇👇👇
#معرفی_هنرمند
#نقاشی
پرتره هاي خياباني
هنرمند #ديويد_والكر ، مستقر در #لندن با استفاده از اسپري رنگ ، پرتره هاي از خود خلق كرده است.
پرتره نقاشي اين هنرمند با استفاده از استنسيل و برس است.
كارهاي اين هنرمند بيشتر از شخصيت هاي زنان الهام گرفته شده است.
👇👇👇
#معرفی هنرمند
میکلانجلو بوناروتی(به ایتالیایی: Michelangelo Buonarroti) یا #میکلآنژ( ۱۴۷۵ - ۱۵۶۴)،نقاش، پیکرتراش،معمار و شاعر ایتالیایی است.یکی از هنرمندان و معروفترین چهره رنسانس ایتالیا است.
@asheghabehaye_fatima👇
میکلانجلو بوناروتی(به ایتالیایی: Michelangelo Buonarroti) یا #میکلآنژ( ۱۴۷۵ - ۱۵۶۴)،نقاش، پیکرتراش،معمار و شاعر ایتالیایی است.یکی از هنرمندان و معروفترین چهره رنسانس ایتالیا است.
@asheghabehaye_fatima👇
#معرفی هنرمند
رافائل سانتسیو (به ایتالیایی: Raffaello Sanzio) یا #رافائلو سانتی(۶ آوریل ۱۴۸۳ میلادی - ۶ آوریل ۱۵۲۰ میلادی)، نقاش و معمار ایتالیایی دوران اوج رنسانس است.
#رافائل_و_میکلانژ هنرمندان درباری بودند.
برای کسب شهرت و اعتبار، آثارشان را در کوی و برزن طرح می زدند و پشتشان به دربار گرم بود.
سلطنت، مثل خورشید، آن ها را تحت حمایت خود گرفته بود. آن ها نیز نور این خورشید را آینه وار منعکس می کردند و به خیال خود شهر را روشن می کردند.
پادشاه دارای حق الهی بود و از این حق به هنرمند دربار هم می بخشید.
اینگونه بود که نقاشان ناشی به ابرمردهای روزگار تبدیل می شدند.
این ابرمردهای پوشالی که هیولایی آنها را از ورطه خرده بورژوازی بیرون کشید و میان زمین و آسمان معلق نگهداشت، اینها که فر و جلال را به عاریت گرفته بودند، که بودند؟
آیا آنها انسانهای عادی نبودند که خود را فراتر از بشریت می دانستند؟
حتی امروز هم میهن پرستان جمهوری خواه آنها را می ستایند؛
آنهایی که زیر نقابی از نبوغ و چتر پادشاهی پنهان شده بودند.
@asheghanehaye_fatima
#ژان_پل_سارتر 👤
#زیبایی_شناسی 📚
ترجمه رضا شیرمرز
رافائل سانتسیو (به ایتالیایی: Raffaello Sanzio) یا #رافائلو سانتی(۶ آوریل ۱۴۸۳ میلادی - ۶ آوریل ۱۵۲۰ میلادی)، نقاش و معمار ایتالیایی دوران اوج رنسانس است.
#رافائل_و_میکلانژ هنرمندان درباری بودند.
برای کسب شهرت و اعتبار، آثارشان را در کوی و برزن طرح می زدند و پشتشان به دربار گرم بود.
سلطنت، مثل خورشید، آن ها را تحت حمایت خود گرفته بود. آن ها نیز نور این خورشید را آینه وار منعکس می کردند و به خیال خود شهر را روشن می کردند.
پادشاه دارای حق الهی بود و از این حق به هنرمند دربار هم می بخشید.
اینگونه بود که نقاشان ناشی به ابرمردهای روزگار تبدیل می شدند.
این ابرمردهای پوشالی که هیولایی آنها را از ورطه خرده بورژوازی بیرون کشید و میان زمین و آسمان معلق نگهداشت، اینها که فر و جلال را به عاریت گرفته بودند، که بودند؟
آیا آنها انسانهای عادی نبودند که خود را فراتر از بشریت می دانستند؟
حتی امروز هم میهن پرستان جمهوری خواه آنها را می ستایند؛
آنهایی که زیر نقابی از نبوغ و چتر پادشاهی پنهان شده بودند.
@asheghanehaye_fatima
#ژان_پل_سارتر 👤
#زیبایی_شناسی 📚
ترجمه رضا شیرمرز
#مجسمه_سازی
#معرفی_هنرمند
#هنر
مجسمه های خارق العاده ساخته شده توسط هنرمند هنگ کنگی Johnson Tsang
@asheghanehaye_fatima
#معرفی_هنرمند
#هنر
مجسمه های خارق العاده ساخته شده توسط هنرمند هنگ کنگی Johnson Tsang
@asheghanehaye_fatima
Forwarded from اتچ بات
تولد فرزند خلف موسیقی ایران #همایون باد
شجر که پاک بود میوهاش شکرریز است
گوهر که پاک بود طالعش همایون است
#بیژن_ترقی
زادروز #همایون_شجریان مبارک🌹
📝زندگینامه
همایون شجریان، فرزند استاد آواز ایران «محمدرضا شجریان» در ۳۱ اردیبهشتماه ۱۳۵۴، در شهر تهران و در خانوادهای عجین با موسیقی چشم به جهان گشود. مادرش خانم «فرخنده گلافشان» معلم بازنشسته و اهل قوچان است. پدر و مادرش اسم «چکاوک» را برای او انتخاب کرده بودند؛ اما بههنگام تولد، زمانی که پدر در حال ضبط آوازی در دستگاه همایون بوده، به پیشنهاد شاعر نامی، هوشنگ ابتهاج (هـ. ا. سایه) اسمش را «همایون» گذاشتند. از کودکی علاقه به موسیقی و ریتم در او نمایان بود تا به تشخیص پدر نزد استاد بیهمتای تنبک، شادروان ناصر فرهنگفر به فراگیری تکنیک و شناخت ریتم که اساس موسیقی است، پرداخت و چند سالی هم نزد جمشید محبی ادامه داد. از ده سالگی در کنار خواهران خود (راحله، افسانه و مژگان)، نزد پدر آواز را شروع کرد و در دوران بلوغ روزانه تکنیک آواز و صداسازی را بهصورت فشرده فرا گرفت. در همان زمان به هنرستان موسیقی رفت و بهجز پیانو که آموزشش اجباری بود، کمانچه را بهعنوان ساز تخصصی خود انتخاب کرد و در خارج از هنرستان به ادامهی فراگیری آن نزد اردشیر کامکار پرداخت. از سال ۷۰ پدر و گروه «آوا» را در کنسرتهای آمریکا، اروپا و ایران (با تنبک) همراهی کرد و از سال ۷۸ به بعد در صحنهی کنسرتها همخوانی با پدر را آغاز نمود. در سال ۷۴ با خانم «گیتا خوانساری» ازدواج کرد و دوازده سال پس از آن اولین فرزندش، «یاسمین» به دنیا آمد. همایون در چندین دوره کنسرتهای خارج از کشور با بزرگان موسیقی ایران بهروی صحنه رفته است. او همچنین مدیریت شرکت فرهنگی - هنری «دلآواز» را بر عهده دارد. آلبوم «نسیم وصل» به آهنگسازی محمدجواد ضرابیان، اولین آلبومی است که همایون به تنهایی خوانندگی آن را بر عهده داشته است.
#معرفی_هنرمند
@asheghanehaye_fatima
شجر که پاک بود میوهاش شکرریز است
گوهر که پاک بود طالعش همایون است
#بیژن_ترقی
زادروز #همایون_شجریان مبارک🌹
📝زندگینامه
همایون شجریان، فرزند استاد آواز ایران «محمدرضا شجریان» در ۳۱ اردیبهشتماه ۱۳۵۴، در شهر تهران و در خانوادهای عجین با موسیقی چشم به جهان گشود. مادرش خانم «فرخنده گلافشان» معلم بازنشسته و اهل قوچان است. پدر و مادرش اسم «چکاوک» را برای او انتخاب کرده بودند؛ اما بههنگام تولد، زمانی که پدر در حال ضبط آوازی در دستگاه همایون بوده، به پیشنهاد شاعر نامی، هوشنگ ابتهاج (هـ. ا. سایه) اسمش را «همایون» گذاشتند. از کودکی علاقه به موسیقی و ریتم در او نمایان بود تا به تشخیص پدر نزد استاد بیهمتای تنبک، شادروان ناصر فرهنگفر به فراگیری تکنیک و شناخت ریتم که اساس موسیقی است، پرداخت و چند سالی هم نزد جمشید محبی ادامه داد. از ده سالگی در کنار خواهران خود (راحله، افسانه و مژگان)، نزد پدر آواز را شروع کرد و در دوران بلوغ روزانه تکنیک آواز و صداسازی را بهصورت فشرده فرا گرفت. در همان زمان به هنرستان موسیقی رفت و بهجز پیانو که آموزشش اجباری بود، کمانچه را بهعنوان ساز تخصصی خود انتخاب کرد و در خارج از هنرستان به ادامهی فراگیری آن نزد اردشیر کامکار پرداخت. از سال ۷۰ پدر و گروه «آوا» را در کنسرتهای آمریکا، اروپا و ایران (با تنبک) همراهی کرد و از سال ۷۸ به بعد در صحنهی کنسرتها همخوانی با پدر را آغاز نمود. در سال ۷۴ با خانم «گیتا خوانساری» ازدواج کرد و دوازده سال پس از آن اولین فرزندش، «یاسمین» به دنیا آمد. همایون در چندین دوره کنسرتهای خارج از کشور با بزرگان موسیقی ایران بهروی صحنه رفته است. او همچنین مدیریت شرکت فرهنگی - هنری «دلآواز» را بر عهده دارد. آلبوم «نسیم وصل» به آهنگسازی محمدجواد ضرابیان، اولین آلبومی است که همایون به تنهایی خوانندگی آن را بر عهده داشته است.
#معرفی_هنرمند
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
بیش از هر هنر و استعداد که #لئونارد_کوهن فقید را با آنها میشناسیم، او را در جوامع ادبی اما به عنوان شاعر و ترانهسُرایی بزرگ میشناسند، کوهن ٢١ ساله بود که نخستین جایزه را به خاطر نوشتههای نو و خلاقانهاش دریافت کرد.
اما آمیختن موسیقی و شعر بود که باعث شهرت و ماندگاری او شد، کوهن نخستین تجربه حضورش در عرصه موسیقی را در ٢٧ سالگی و در جشنواره موسیقی مردمی و سپس دو کنسرت در نیویورک تجربه کرد. عدهای بر این باوردند که بزرگانی همچون #باب_دیلن و #بروس_اسپرینگستین مشوق او برای خوانندگی بودهاند.
ترکیب صدای خشدار او با سبک موسیقی و اشعار منحصر به فردش، طرفداران خاصی را برای او به همراه آورد، متن ترانههای کوهن بیشتر در مورد عشق، نفرت، جنگ، صلح، معنویت و سکس است.
روز جهانی دموکراسی، نامی که شاید فقط نام باشد و شاید هم نباشد. بهرحال مردم سالاری نام پانزدهم سپتامبر در تقویم جهانی است.
گونهای از حکومت که فرد یا افراد خاصی حاکم نیستند بلکه مردم بر مردم حکومت میکنند.
سیستمی که میگویند افلاطون آن را بدترین نوع حکومت میدانسته و منتقدان نیز میگویند اکثریت مردم شایستگی تصمیمگیری در مسائل سیاسی را ندارد، خب البته عدهای هم این را بهترین راه مقابله با تمرکز قدرت میدانند.
لئونارد کوهن در آلبوم سال ۱۹۹۲ خودش با عنوان «آینده» از سیاست و آینده میگوید.
سقوط سیاسی و اجتماعی امریکا را میسراید که آینده را دیدهام تمامش جنایت است و از #دموکراسی میگوید که از آسمان و زمین به سوی امریکا میآید کشوری که او با کنایه میگوید دوستش دارد، (لئونارد کوهن کانادایی است و بعدها به آمریکا رفته است) و میخواهد تا شرایطش را برای آینده بهبود ببخشد، در این ترانه دموکراسی نقاب تمام رنجها و جنایات است و از همان آغاز ترانه که به «میدان تی آن من» (محل کشتار دانشجویان دموکرات و مخالف کمونیست بود) اشاره میکند، شکل فرمالیته و کالاوار دموکراسی را نشانمان میدهد.
آلبومی که این ترانه را در خود دارد در جدول موسیقی انگلستان به رتبه ۳۶ رسید و در کانادا بهطور شگفتانگیزی موفق شد. کوئن همچنین جایزه جونو را برای بهترین وکالیست مرد در سال ۱۹۹۳ برای این آلبوم کسب کرد.
#قاسم_مظاهری
#معرفی_هنرمند
@asheghanehaye_fatima
بیش از هر هنر و استعداد که #لئونارد_کوهن فقید را با آنها میشناسیم، او را در جوامع ادبی اما به عنوان شاعر و ترانهسُرایی بزرگ میشناسند، کوهن ٢١ ساله بود که نخستین جایزه را به خاطر نوشتههای نو و خلاقانهاش دریافت کرد.
اما آمیختن موسیقی و شعر بود که باعث شهرت و ماندگاری او شد، کوهن نخستین تجربه حضورش در عرصه موسیقی را در ٢٧ سالگی و در جشنواره موسیقی مردمی و سپس دو کنسرت در نیویورک تجربه کرد. عدهای بر این باوردند که بزرگانی همچون #باب_دیلن و #بروس_اسپرینگستین مشوق او برای خوانندگی بودهاند.
ترکیب صدای خشدار او با سبک موسیقی و اشعار منحصر به فردش، طرفداران خاصی را برای او به همراه آورد، متن ترانههای کوهن بیشتر در مورد عشق، نفرت، جنگ، صلح، معنویت و سکس است.
روز جهانی دموکراسی، نامی که شاید فقط نام باشد و شاید هم نباشد. بهرحال مردم سالاری نام پانزدهم سپتامبر در تقویم جهانی است.
گونهای از حکومت که فرد یا افراد خاصی حاکم نیستند بلکه مردم بر مردم حکومت میکنند.
سیستمی که میگویند افلاطون آن را بدترین نوع حکومت میدانسته و منتقدان نیز میگویند اکثریت مردم شایستگی تصمیمگیری در مسائل سیاسی را ندارد، خب البته عدهای هم این را بهترین راه مقابله با تمرکز قدرت میدانند.
لئونارد کوهن در آلبوم سال ۱۹۹۲ خودش با عنوان «آینده» از سیاست و آینده میگوید.
سقوط سیاسی و اجتماعی امریکا را میسراید که آینده را دیدهام تمامش جنایت است و از #دموکراسی میگوید که از آسمان و زمین به سوی امریکا میآید کشوری که او با کنایه میگوید دوستش دارد، (لئونارد کوهن کانادایی است و بعدها به آمریکا رفته است) و میخواهد تا شرایطش را برای آینده بهبود ببخشد، در این ترانه دموکراسی نقاب تمام رنجها و جنایات است و از همان آغاز ترانه که به «میدان تی آن من» (محل کشتار دانشجویان دموکرات و مخالف کمونیست بود) اشاره میکند، شکل فرمالیته و کالاوار دموکراسی را نشانمان میدهد.
آلبومی که این ترانه را در خود دارد در جدول موسیقی انگلستان به رتبه ۳۶ رسید و در کانادا بهطور شگفتانگیزی موفق شد. کوئن همچنین جایزه جونو را برای بهترین وکالیست مرد در سال ۱۹۹۳ برای این آلبوم کسب کرد.
#قاسم_مظاهری
#معرفی_هنرمند
@asheghanehaye_fatima
Forwarded from اتچ بات
#جوزف_لوروسو در شیکاگو ، ایلینوی ، در سال 1966 متولد شد و آموزش رسمی خود را در آکادمی هنر آمریکا گذراند. وی مدرک BFA خود را از موسسه هنری کانزاس سیتی دریافت کرد. لوروسو متولد ایتالیایی تبار بود و در سنین پایین در معرض هنر قرار گرفت. در چندین سفر اولیه به ایتالیا ، والدینش او را با آثار استادان ایتالیایی آشنا کردند. لوروسو در تمام مراحل اولیه هنری خود به این تأثیرات توجه می کرد و امروزه نیز در آثار او مشهود است.
در دوران مدرسه ، لوروسو در رشته آبرنگ تحصیل کرد و خود را خودآموخته به عنوان یک نقاش روغن می داند. او نقاشی را با مطالعه آثار نقاشان استاد آموخت و غالباً خود را در سالن های موسسه هنری شیکاگو در ساعات ناهار از دست می داد ، که اغلب به بعد از ظهرهای خودآموزی تبدیل می شد.
جوزف لوروسو مناظر و آثار مجازی خلق می کند. در نقاشی این موضوعات ، لوروسو بر تقویت قدرت مشاهده خود تمرکز کرده است ، به ویژه در مورد رنگ ، بافت ، فرم و ترکیب. نقاشی های لوروسو به عنوان گرم و رویایی توصیف شده اند ، مکان هایی برای فرار آرام با احساس معنویت و بی زمان بودن با آثار دوران های دیگر.
با کشف آثار امپرسیونیست ها ، او به سمت آثار مانت و ویلارد متمایل شد. لوروسو در جستجوی آثار مشابه با چنین احساسی بود و به زودی به دانش آموز مشتاق نقاشی تبدیل شد و در آثار هنرمندان مختلف جستجو و غرق شد. این راه در نهایت او را به آثار سارجنت ، سورولا ، ویستلر و یک ارتش کامل از نقاشان کمتر شناخته شده و در عین حال یکسان می رساند. در این گروه از هنرمندان ، لوروسو احساس هویت می کند. در این آثار استادانه ، او قدرت مهار احساسات و انتقال آن را با قدرت و اطمینان ، در عین حال با ظرافت و خویشتن داری خوشمزه می دید. او همچنین در این هنرمندان توانایی بیان "ماهیت" یک شیء را فقط با چند قلم مو با دقت انتخاب شده ، ایجاد کرده است که حالت احشایی و شهودی نقاشی را ایجاد می کند.
؟؟ من معتقدم هنر واقعاً بزرگ به عنوان محرکی برای چیزی عمیق تر در درون همه ما عمل می کند ؟
- جوزف لوروسو
لوروسو می گوید: "من معتقدم هنر واقعاً بزرگ به عنوان محرکی برای چیزی عمیق تر در همه ما عمل می کند". روحیه و احساس منتقل شده در نقاشی های لوروسو حس عمیقی از زیبایی را در زمان های آرام زندگی روزمره تداعی می کند. افراد او مرموز ، تنها ، عاشقانه و در عین حال آشنا هستند و در محیط هایی قرار گرفته اند که اغلب خودمان می بینیم. نقاشی های لوروسو با برقراری ارتباط با بیننده به شهرت رسیده و به طریقی صمیمی و شخصی طنین انداز شده است.
در دوران مدرسه ، لوروسو توسط Hallmark Cards استخدام شد و از سال 1988 تا 1999 به عنوان یک هنرمند در بخش کارت تبریک خود خدمت کرد. لوروسو به عنوان مربی نقاشی و طراحی در موسسه هنری کانزاس سیتی و مدرسه هنرمندان اسکاتسدیل خدمت کرده است.
آثار لوروسو در سطح بین المللی نشان داده شده است و جوایز و افتخارات متعددی را از آن خود کرده است. او در مجله Artist American ، Southwest Art ، US Art ، Art & Antiques ، مجله هنرمندان ، Art News ، American Art Collector ، Artist International و مجلات Art Talk حضور داشته است. آثار لوروسو بخشی از بسیاری از مجموعه های خصوصی است. آثار او در مجموعه های دائمی موزه آلبرخت-کمپر ، سنت جوزف ، میسوری و موزه هنر ویچیتا ، ویچیتا ، کانزاس قرار دارد. جوزف لوروسو در حال حاضر توسط McLarry Fine Art ، Santa Fe ، NM ، Bonner-David Gallery ، Scottsdale ، AZ ، Principle Gallery ، Charleston، SC و Alexandria ، VA ، Jones and Terwilliger Galleries ، Carmel ، CA ، Blue Gallery ، کانزاس سیتی نمایندگی می شود. ، MO ، گالری های Broadmoor ، Colorado Springs ، CO و Saks Gallery ، Denver ، CO.
#هنر
#نقاشی
#هنرنقاشی
#معرفی_هنرمند
@asheghanehaye_fatima
در دوران مدرسه ، لوروسو در رشته آبرنگ تحصیل کرد و خود را خودآموخته به عنوان یک نقاش روغن می داند. او نقاشی را با مطالعه آثار نقاشان استاد آموخت و غالباً خود را در سالن های موسسه هنری شیکاگو در ساعات ناهار از دست می داد ، که اغلب به بعد از ظهرهای خودآموزی تبدیل می شد.
جوزف لوروسو مناظر و آثار مجازی خلق می کند. در نقاشی این موضوعات ، لوروسو بر تقویت قدرت مشاهده خود تمرکز کرده است ، به ویژه در مورد رنگ ، بافت ، فرم و ترکیب. نقاشی های لوروسو به عنوان گرم و رویایی توصیف شده اند ، مکان هایی برای فرار آرام با احساس معنویت و بی زمان بودن با آثار دوران های دیگر.
با کشف آثار امپرسیونیست ها ، او به سمت آثار مانت و ویلارد متمایل شد. لوروسو در جستجوی آثار مشابه با چنین احساسی بود و به زودی به دانش آموز مشتاق نقاشی تبدیل شد و در آثار هنرمندان مختلف جستجو و غرق شد. این راه در نهایت او را به آثار سارجنت ، سورولا ، ویستلر و یک ارتش کامل از نقاشان کمتر شناخته شده و در عین حال یکسان می رساند. در این گروه از هنرمندان ، لوروسو احساس هویت می کند. در این آثار استادانه ، او قدرت مهار احساسات و انتقال آن را با قدرت و اطمینان ، در عین حال با ظرافت و خویشتن داری خوشمزه می دید. او همچنین در این هنرمندان توانایی بیان "ماهیت" یک شیء را فقط با چند قلم مو با دقت انتخاب شده ، ایجاد کرده است که حالت احشایی و شهودی نقاشی را ایجاد می کند.
؟؟ من معتقدم هنر واقعاً بزرگ به عنوان محرکی برای چیزی عمیق تر در درون همه ما عمل می کند ؟
- جوزف لوروسو
لوروسو می گوید: "من معتقدم هنر واقعاً بزرگ به عنوان محرکی برای چیزی عمیق تر در همه ما عمل می کند". روحیه و احساس منتقل شده در نقاشی های لوروسو حس عمیقی از زیبایی را در زمان های آرام زندگی روزمره تداعی می کند. افراد او مرموز ، تنها ، عاشقانه و در عین حال آشنا هستند و در محیط هایی قرار گرفته اند که اغلب خودمان می بینیم. نقاشی های لوروسو با برقراری ارتباط با بیننده به شهرت رسیده و به طریقی صمیمی و شخصی طنین انداز شده است.
در دوران مدرسه ، لوروسو توسط Hallmark Cards استخدام شد و از سال 1988 تا 1999 به عنوان یک هنرمند در بخش کارت تبریک خود خدمت کرد. لوروسو به عنوان مربی نقاشی و طراحی در موسسه هنری کانزاس سیتی و مدرسه هنرمندان اسکاتسدیل خدمت کرده است.
آثار لوروسو در سطح بین المللی نشان داده شده است و جوایز و افتخارات متعددی را از آن خود کرده است. او در مجله Artist American ، Southwest Art ، US Art ، Art & Antiques ، مجله هنرمندان ، Art News ، American Art Collector ، Artist International و مجلات Art Talk حضور داشته است. آثار لوروسو بخشی از بسیاری از مجموعه های خصوصی است. آثار او در مجموعه های دائمی موزه آلبرخت-کمپر ، سنت جوزف ، میسوری و موزه هنر ویچیتا ، ویچیتا ، کانزاس قرار دارد. جوزف لوروسو در حال حاضر توسط McLarry Fine Art ، Santa Fe ، NM ، Bonner-David Gallery ، Scottsdale ، AZ ، Principle Gallery ، Charleston، SC و Alexandria ، VA ، Jones and Terwilliger Galleries ، Carmel ، CA ، Blue Gallery ، کانزاس سیتی نمایندگی می شود. ، MO ، گالری های Broadmoor ، Colorado Springs ، CO و Saks Gallery ، Denver ، CO.
#هنر
#نقاشی
#هنرنقاشی
#معرفی_هنرمند
@asheghanehaye_fatima
#مارک_اولیچ یک عکاس روسی متولد اومسک است. مارک فارغ التحصیل مدارس تئاتر و هنر ، از سال 2002 با عکاسی مشغول است.
مارک اولیچ عکاس روسی است که آثار او کاملاً بر دنیای تئاتر و رقص متمرکز است. هر یک از عکس های او ، بدون استثنا ، متعلق به یک سری بسیار خاص است. "باله" و "نمایش های تئاتری" دو مجموعه اصلی هستند که آثار او را نشان می دهند. عکسهای مربوط به همگی احساسات زنده ای را منتقل می کند که هم روی صحنه و هم پشت پرده گرفته شده است.
او طراح صحنه در تئاتر Mariinsky شد ، جایی که شروع به ضبط تصاویر پشت صحنه ، رقصندگان و تمرین در تئاتر کرد.
هدف از کار او این است که نشان دهد در مرزهایی که درون ، پشت صحنه و اجرای عمومی را از هم جدا می کند چه می گذرد.
بیننده عکاسی او می تواند تفاوت بین شخص معمولی و قهرمان روی صحنه را ببیند.
مارک هنگام عکاسی از سوژه های خود فقط از یک قانون کلیدی پیروی می کند ، دخالت نکنید.
او اطمینان می دهد که دوربین مخفی است ، تا خلق و خوی را خراب نکند.
این به او امکان می دهد عکسهای کاملاً طبیعی و واقعی از زندگی در تئاتر Mariinsky را ثبت کند.
#معرفی_هنرمند
#هنر
#عکاسی
#هنرعکاسی
@asheghanehaye_fatim
مارک اولیچ عکاس روسی است که آثار او کاملاً بر دنیای تئاتر و رقص متمرکز است. هر یک از عکس های او ، بدون استثنا ، متعلق به یک سری بسیار خاص است. "باله" و "نمایش های تئاتری" دو مجموعه اصلی هستند که آثار او را نشان می دهند. عکسهای مربوط به همگی احساسات زنده ای را منتقل می کند که هم روی صحنه و هم پشت پرده گرفته شده است.
او طراح صحنه در تئاتر Mariinsky شد ، جایی که شروع به ضبط تصاویر پشت صحنه ، رقصندگان و تمرین در تئاتر کرد.
هدف از کار او این است که نشان دهد در مرزهایی که درون ، پشت صحنه و اجرای عمومی را از هم جدا می کند چه می گذرد.
بیننده عکاسی او می تواند تفاوت بین شخص معمولی و قهرمان روی صحنه را ببیند.
مارک هنگام عکاسی از سوژه های خود فقط از یک قانون کلیدی پیروی می کند ، دخالت نکنید.
او اطمینان می دهد که دوربین مخفی است ، تا خلق و خوی را خراب نکند.
این به او امکان می دهد عکسهای کاملاً طبیعی و واقعی از زندگی در تئاتر Mariinsky را ثبت کند.
#معرفی_هنرمند
#هنر
#عکاسی
#هنرعکاسی
@asheghanehaye_fatim
#مارک_اولیچ یک عکاس روسی متولد اومسک است. مارک فارغ التحصیل مدارس تئاتر و هنر ، از سال 2002 با عکاسی مشغول است.
#مارک_اولیچ
#معرفی_هنرمند
#هنر
#عکاسی
#هنرعکاسی
@asheghanehaye_fatim
#مارک_اولیچ
#معرفی_هنرمند
#هنر
#عکاسی
#هنرعکاسی
@asheghanehaye_fatim
#لورا_ماکابرسکو
لهستان متولد: 1987
Laura Makabresku
هنرمند و عکاس لهستانی لهستانی ، او در سال 1987 متولد شد. عنصر سورئال و معنوی اساس هر عکس است. در خلقت ، او بیشتر به افسانه ها و افسانه ها روی می آورد ، که به تجربیات ناشناخته جدید در زندگی روزمره دسترسی می یابد. او در کراکوف (لهستان) زندگی و کار می کند.
#معرفی_هنرمند
#هنر
#عکاسی
#هنرعکاسی
@asheghanehaye_fatima
لهستان متولد: 1987
Laura Makabresku
هنرمند و عکاس لهستانی لهستانی ، او در سال 1987 متولد شد. عنصر سورئال و معنوی اساس هر عکس است. در خلقت ، او بیشتر به افسانه ها و افسانه ها روی می آورد ، که به تجربیات ناشناخته جدید در زندگی روزمره دسترسی می یابد. او در کراکوف (لهستان) زندگی و کار می کند.
#معرفی_هنرمند
#هنر
#عکاسی
#هنرعکاسی
@asheghanehaye_fatima
آثار نقاشی آلیسا مونکس هنرمند آمریکایی_1977
سبک #هایپررئالیسم
#معرفی_هنرمند
#هنر
#نقاشی
#هنرنقاشی
@asheghanehaye_fatima
سبک #هایپررئالیسم
#معرفی_هنرمند
#هنر
#نقاشی
#هنرنقاشی
@asheghanehaye_fatima
من کاشیام. اما در قم متولد شدهام. شناسنامهام درست نیست. مادرم میداند که من روز چهاردهم مهر(16 اکتبر) به دنیا آمدهام.درست سر ساعت 12. مادرم صدای اذان را میشنیده است. در قم زیاد نماندهایم. به گلپایگان و خوانسار رفته ایم. بعد به سرزمین پدری.
من کودکی رنگینی داشتهام. دوران خردسالی من در محاصره ترس و شیفتگی بود. میان جهشهای پاک و قصههای ترسناک نوسان داشت. با عموها و اجداد پدری در یک خانه زندگی میکردیم. و خانه بزرگ بود. باغ بود. و همه جور درخت داشت. برای یاد گرفتن وسعت خوبی بود ...
در خانه آرام نداشتم. از هر چه درخت بود بالا میرفتم.از پشت بام میپریدم پایین. من شر بودم. مادرم پیش بینی میکرد که من لاغر خواهم ماند. من هم ماندم. ما بچههای یک خانه نقشههای شیطانی میکشیدیم ...
خانه ما همسایه صحرا بود. تمام رویاهایم به بیابان راه داشت. پدر و عموهایم شکارچی بودند. همراه آنها به شکار می رفتم... هرگز شکار خشنودم نکرد اما شکار بود که مرا پیش از سپیده دم به صحرا میکشید. و هوای صبح را میان فکرهایم مینشاند ...
اگر یک روز طلوع و غروب آفتاب را نمیدیدم گناهکار بودم. هوای تاریک و روشن مرا اهل مراقبه بار آورد. تماشای مجهول را به من آموخت ...
مذهب شوخی سنگینی بود که محیط با من کرد. و من سالها مذهبی ماندم، بی آن که خدایی داشته باشم ...
در دبستان از شاگردان خوب بودم. اما مدرسه را دوست نداشتم. خودم را به دل درد میزدم تا به مدرسه نروم... وقتی که در کلاس اول دبستان بودم، یادم هست یک روز داشتم نقاشی می کردم، معلم ترکه انار را برداشت و مرا زد و گفت: "همه درس هایت خوب است. تنها عیب تو این است که نقاشی میکنی." این نخستین پاداشی بود که برای نقاشی گرفتم ...
دهساله بودم که اولین شعرم را نوشتم. هنوز یک بیت آن را به یاد دارم:
ز جمعه تا سهشنبه خفته نالان
نکردم هیچ یادی از دبستان
اما تا هجده سالگی شعر ننوشتم ... من دیر بزرگ شدم ...
در دبیرستان، نقاشی کار جدی تری شد. زنگ نقاشی نقطه روشنی در تاریکی هفته بود ...
آمدم تهران. و رفتم دانشسرای مقدماتی... در دانشسرا نان سیاه میخوردیم. ورزش میکردیم. و آهسته از حوادث سیاسی حرف میزدیم. با چقدر خامی. من سالم بودم ...
خلاصه ای از زندگینامه #سهراب_سپهری به قلم خودش
#معرفی_هنرمند
@asheghanehaye_fatima
من کودکی رنگینی داشتهام. دوران خردسالی من در محاصره ترس و شیفتگی بود. میان جهشهای پاک و قصههای ترسناک نوسان داشت. با عموها و اجداد پدری در یک خانه زندگی میکردیم. و خانه بزرگ بود. باغ بود. و همه جور درخت داشت. برای یاد گرفتن وسعت خوبی بود ...
در خانه آرام نداشتم. از هر چه درخت بود بالا میرفتم.از پشت بام میپریدم پایین. من شر بودم. مادرم پیش بینی میکرد که من لاغر خواهم ماند. من هم ماندم. ما بچههای یک خانه نقشههای شیطانی میکشیدیم ...
خانه ما همسایه صحرا بود. تمام رویاهایم به بیابان راه داشت. پدر و عموهایم شکارچی بودند. همراه آنها به شکار می رفتم... هرگز شکار خشنودم نکرد اما شکار بود که مرا پیش از سپیده دم به صحرا میکشید. و هوای صبح را میان فکرهایم مینشاند ...
اگر یک روز طلوع و غروب آفتاب را نمیدیدم گناهکار بودم. هوای تاریک و روشن مرا اهل مراقبه بار آورد. تماشای مجهول را به من آموخت ...
مذهب شوخی سنگینی بود که محیط با من کرد. و من سالها مذهبی ماندم، بی آن که خدایی داشته باشم ...
در دبستان از شاگردان خوب بودم. اما مدرسه را دوست نداشتم. خودم را به دل درد میزدم تا به مدرسه نروم... وقتی که در کلاس اول دبستان بودم، یادم هست یک روز داشتم نقاشی می کردم، معلم ترکه انار را برداشت و مرا زد و گفت: "همه درس هایت خوب است. تنها عیب تو این است که نقاشی میکنی." این نخستین پاداشی بود که برای نقاشی گرفتم ...
دهساله بودم که اولین شعرم را نوشتم. هنوز یک بیت آن را به یاد دارم:
ز جمعه تا سهشنبه خفته نالان
نکردم هیچ یادی از دبستان
اما تا هجده سالگی شعر ننوشتم ... من دیر بزرگ شدم ...
در دبیرستان، نقاشی کار جدی تری شد. زنگ نقاشی نقطه روشنی در تاریکی هفته بود ...
آمدم تهران. و رفتم دانشسرای مقدماتی... در دانشسرا نان سیاه میخوردیم. ورزش میکردیم. و آهسته از حوادث سیاسی حرف میزدیم. با چقدر خامی. من سالم بودم ...
خلاصه ای از زندگینامه #سهراب_سپهری به قلم خودش
#معرفی_هنرمند
@asheghanehaye_fatima
#هلموت_نیوتن (به انگلیسی: Helmut Newton) عکاس آلمانیالاصل اهل استرالیا بود.
هلموت نیوتن
image of Newton from his gravesite
نام در زمان تولدHelmut Neustädter
زادهٔ۳۱ اکتبر ۱۹۲۰ برلین
درگذشت۲۳ ژانویهٔ ۲۰۰۴ (۸۳ سال)
وست هالیوود، کالیفرنیا
علت درگذشت تصادف رانندگی
ملیت آلمانی-استرالیایی
پیشه عکاسی
همسر(ها)June Browne (m. 1948)
#معرفی_هنرمند
#هنرعکاسی
#هنر
#عکاسی
@asheghanehaye_fatima
هلموت نیوتن
image of Newton from his gravesite
نام در زمان تولدHelmut Neustädter
زادهٔ۳۱ اکتبر ۱۹۲۰ برلین
درگذشت۲۳ ژانویهٔ ۲۰۰۴ (۸۳ سال)
وست هالیوود، کالیفرنیا
علت درگذشت تصادف رانندگی
ملیت آلمانی-استرالیایی
پیشه عکاسی
همسر(ها)June Browne (m. 1948)
#معرفی_هنرمند
#هنرعکاسی
#هنر
#عکاسی
@asheghanehaye_fatima
طی دهه ۱۹۷۰، هلموت نیوتن به خاطر قریحهمندی در عرصهای از عکاسی که میتوان گفت خود ابداعگر آن بوده است، آوازهای بلند یافت و اعتباری بسزا کسب کرد. نیوتن عکاسی مد، آفرینندهٔ تصاویری از زیباییهای زنانه، نظارهگر آگاه و دلبستهٔ اشراف، و تصویرگر سکونتگاهها و تمایلات و خودنماییهای قشر ممتازی از جامعهٔ غربی بوده است. شخصیت یگانه او از آنجا سرچشمه میگیرد که تمامی این خصوصیات را توأمان در وجود خود جمع کرده است. عکسهای مد مستقیم او غالباً نشانههایی از عریاننگاری و طنزی عاری از شرم را در خود دارند و در عکسهای بدن لخت وی جذابیت و زیبایی مشهورترین مانکنها به چشم میخورد.
موضوع تکچهرههای عریاننگار او سرشناسان طبقهٔ ممتاز هستند و گیرایی عکاسیهای وی که عجیب یا خیالی به نظر میرسد، ناشی از واقعیتها و رویدادهایی است که خود آنها را مشاهده و شرحشان را به دقت در دفترچههای یادداشت خود ثبت کرده است.
به اعتقاد به این که «عکاسی بهتر است متهم به ابتذال باشد تا پیش پا افتادگی» عکسهایی هرزهنگار گرفت. نیوتن بین عریاننگاری و هرزه نگاری مرزی قائل نیست.
#معرفی_هنرمند
#هنرعکاسی
#هنر
#عکاسی
#هلموت_نیوتن
@asheghanehaye_fatima
موضوع تکچهرههای عریاننگار او سرشناسان طبقهٔ ممتاز هستند و گیرایی عکاسیهای وی که عجیب یا خیالی به نظر میرسد، ناشی از واقعیتها و رویدادهایی است که خود آنها را مشاهده و شرحشان را به دقت در دفترچههای یادداشت خود ثبت کرده است.
به اعتقاد به این که «عکاسی بهتر است متهم به ابتذال باشد تا پیش پا افتادگی» عکسهایی هرزهنگار گرفت. نیوتن بین عریاننگاری و هرزه نگاری مرزی قائل نیست.
#معرفی_هنرمند
#هنرعکاسی
#هنر
#عکاسی
#هلموت_نیوتن
@asheghanehaye_fatima