@asheghanehaye_fatima



ناگهان می آیی بی وقفه و مدام
تمام دلتنگی های جهان را بر پوستم
می کشی،ناگهان می روی
همچون بادی که می گذرد
بیهوده ست اگر بگویم برگرد"
ای دوری ام
تورابرای زیستن میخواستم نه برای مردن



#سابیر_هاکا

تنهایی، آرام و بی‌صدا
در روحت رخنه می‌کند.
بی ‌آنکه کسی بفهمد!
حتی خودِ آن کسی،
که به تنهایی‌ات
کشانده است...


#سابیر_هاکا

@asheghanehaye_fatima

زمین می‌چرخد تا مردگان‌اش را هضم کند
و گورها به رویمان خمیازه می‌کشند...

وحشت من
چیزی فراتر از مردن است
اینکه خاک
همه را به یک شیوه در بر می‌گیرد،
و ناپاکی هیچ انسانی خاک را آلوده نمی‌کند...

#سابیر_هاکا


@asheghanehaye_fatima

ناگهان می آیی ،
بی وقفه و مدام !

تمامِ دلتنگیهای جهان را
بر پوستم ‌میکشی ،
ناگهان ‌میروی ،
همچون بادی که میگذرد !

بیهوده است
اگر بگویم برگرد !

ای رؤیای نارسیده ،
تو را برای زیستن میخواستم
نه برای مُردن !!!


#سابیر_هاکا

@asheghanehaye_fatima

@asheghanehaye_fatima



به کجا بِبَرم این جسمه پیچیده در خاطره‌ی تو را
به کجا می‌توان پناه بُرد
از دستِ خاطراتی که در خود ما هستند
پناه می‌برم به رویای‌ آغوشت
وفادار همچون رنج
تا دمِ مرگ...



#سابیر_هاکا

پیانو و چلو....

▪️همچو زنجره‌ها که از خود پوستی خشک و خالی
به جا می‌گذارند
فراموش کرده‌ام خود را
پیش از عشق چگونه بوده‌ام
و اکنون چگونه‌ام
اکنون که نیستی به چه شکلی درآمده‌ام
احساس می‌کنم دیگری‌ام
غرق در وحشت و تاریکی‌ام
هر لحظه فرومی‌ریزم و باز شکل می‌گیرم
و سراسر در این تردید
هر بار از خود می‌پرسم
آیا نمرده‌ام...▪️

#سابیر_هاکا


@asheghanehaye_fatima

زندگی
برهنگیِ همه‌چیز را لمس کردن است
برهنگی روز را
برهنگی زمان را
برهنگی حقیقت را
برهنگی انسان را
برهنگی مرگ را
همیشه، در وحشتی مدام

زندگی چیزی فراتر از آنچه که ما به او می‌بخشیم
از ما می‌خواهد
این سر مرگ است بر تن ما
و روزی آرام می‌گیرد
به سادگی غلتیدن
از روی شانۀ راست به روی شانۀ چپ

#سابیر_هاکا


@asheghanehaye_fatima

«تمِ دِبورا»... از موریکونه... از آلبوم «روزی روزگاری در آمریکا»... بازاجرای خوب با چلوی هاوزر... دریابیدش... کلاً این تمِ دبورا از بهترین‌های موریکونه‌ست...

▪️... زندگی
برهنگیِ همه‌چیز را لمس کردن است
برهنگی روز را
برهنگی زمان را
برهنگی حقیقت را
برهنگی انسان را
برهنگی مرگ را
همیشه، در وحشتی مدام

زندگی چیزی فراتر از آنچه که ما به او می‌بخشیم
از ما می‌خواهد
این سر مرگ است بر تن ما
و روزی آرام می‌گیرد
به سادگی غلتیدن
از روی شانۀ راست به روی شانۀ چپ▪️

#سابیر_هاکا

@asheghanehaye_fatima

@asheghanehaye_fatima

▪️... زندگی
برهنگیِ همه‌چیز را لمس کردن است
برهنگی روز را
برهنگی زمان را
برهنگی حقیقت را
برهنگی انسان را
برهنگی مرگ را
همیشه، در وحشتی مدام

زندگی چیزی فراتر از آنچه که ما به او می‌بخشیم
از ما می‌خواهد
این سر مرگ است بر تن ما
و روزی آرام می‌گیرد
به سادگی غلتیدن
از روی شانۀ راست به روی شانۀ چپ▪️

#سابیر_هاکا

▪️همچو زنجره‌ها که از خود پوستی خشک و خالی
به جا می‌گذارند
فراموش کرده‌ام خود را
پیش از عشق چگونه بوده‌ام
و اکنون چگونه‌ام
اکنون که نیستی به چه شکلی درآمده‌ام
احساس می‌کنم دیگری‌ام
غرق در وحشت و تاریکی‌ام
هر لحظه فرومی‌ریزم و باز شکل می‌گیرم
و سراسر در این تردید
هر بار از خود می‌پرسم
آیا نمرده‌ام...▪️

#سابیر_هاکا


@asheghanehaye_fatima

.

زمین می چرخد تا مردگانش را هضم کند
و گورها به رویمان خمیازه می کشند

وحشت من
چیزی فراتر از مردن است

اینکه خاک همه را به یک شیوه در بر می گیرد،

و ناپاکی هیچ انسانی
خاک را آلوده نمی کند...


#سابیر_هاکا
زمین می چرخد ...
...🚶‍♂...
@asheghanehaye_fatima

فکر کنم دیوانه شده ام
پرنده ها از گوشه اتاقم به گوشه ی دیگر کوچ می کنند
آفتاب از جیب پیراهنم بالا می آید
و ماه در کنج قالی فرو می رود
ابرها می آیند
در لیوان خالی روی میز می بارند و می روند .
دلتنگ توام .


#سابیر_هاکا

@asheghanehaye_fatima

@asheghanehaye_fatima

فکر کنم دیوانه شده ام
پرنده ها از گوشه اتاقم به گوشه ی دیگر کوچ می کنند
آفتاب از جیب پیراهنم بالا می آید
و ماه در کنج قالی فرو می رود
ابرها می آیند
در لیوان خالی روی میز می بارند و می روند .
دلتنگ توام .


#سابیر_هاکا

فکر کنم دیوانه شده ام
پرنده ها از گوشه اتاقم به گوشه ی دیگر کوچ می کنند
آفتاب از جیب پیراهنم بالا می آید
و ماه در کنج قالی فرو می رود
ابرها می آیند
در لیوان خالی روی میز می بارند و می روند .
دلتنگ توام .


#سابیر_هاکا

@asheghanehaye_fatima

.

رویاها
زیباتر از آنند که...
حقیقت داشته باشند...
به رویا می‌مانی دور و
دست نیافتنی...
#سابیر_هاکا
@asheghanehaye_fatima