تو عادت داشتی هر
#شب🌙✨
بگویم "دوستت دارم"
یقین دارم که مدت هاست
میخوابی و بیداری...!
#امید_صباغ_نو
@asheghanehaye_fatima
#شب🌙✨
بگویم "دوستت دارم"
یقین دارم که مدت هاست
میخوابی و بیداری...!
#امید_صباغ_نو
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بیا تعبیر کن خواب سراسر انتظارم را
نیایی تا همیشه ، تا ابد کابوس میبینم
#امید_صباغ_نو
@asheghanehaye_fatima
نیایی تا همیشه ، تا ابد کابوس میبینم
#امید_صباغ_نو
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
شرقی ترین نگاه تو بیچاره کرده اند
این چشمهای غمزده را ،آهوی ختن،
بوی تو را گرفته مشامم – عزیز من
چیزی شبیه عطر وجود تو_ عطر زن
#امید_صباغ_نو
#عزیز_روزهام
شرقی ترین نگاه تو بیچاره کرده اند
این چشمهای غمزده را ،آهوی ختن،
بوی تو را گرفته مشامم – عزیز من
چیزی شبیه عطر وجود تو_ عطر زن
#امید_صباغ_نو
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
حالا که حواسِ جهان پرت است
بیا فرار کنیم
برویم در گوشه ای دور
در آغوش هم گم شویم،
در آغوش هم بمیریم
در آغوش هم بپوسیم!
آن قدر که
دیرینه شناسان اعصارِ بعد
وقتی استخوان های گره خورده مان را پیدا کردند
خیال کنند
موجود تازه ای کشف کرده اند!
#امید_صباغ_نو |
حالا که حواسِ جهان پرت است
بیا فرار کنیم
برویم در گوشه ای دور
در آغوش هم گم شویم،
در آغوش هم بمیریم
در آغوش هم بپوسیم!
آن قدر که
دیرینه شناسان اعصارِ بعد
وقتی استخوان های گره خورده مان را پیدا کردند
خیال کنند
موجود تازه ای کشف کرده اند!
#امید_صباغ_نو |
لا به لای زخم های کهنه زخم ات را بزن
جا برای زخم های تازه کم دارم رفیق ...
#امید_صباغ_نو
@asheghanehaye_fatima
جا برای زخم های تازه کم دارم رفیق ...
#امید_صباغ_نو
@asheghanehaye_fatima
جادوی چشمهای تو را دختری نداشت
جادوی چشمهای تو را دیگری نداشت
میخواستم وجود تو را شاعری کنم
این کار احتیاج به خوشباوری نداشت
آتش زدی به زندگیِ مردِ آذری
تقویم قبلِ آمدنات #آذر ی نداشت
در چشمهات معجزه بیداد میکند
باید چگونه دعویِ پیغمبری نداشت؟!
یک شهر دربهدر شده است از حضورِ تو
یوسف هم اینقَدَر، به خدا مشتری نداشت
بر «تختِ» خود بخواب و به «جمشید»ها بگو
این مرد قصدِ غارت و اسکندری نداشت
وقتی که رفت، جنسِ دلش را شناختم
او یک فرشته بود، اگرچه پری نداشت...
#امید_صباغ_نو
@asheghanehaye_fatima
جادوی چشمهای تو را دیگری نداشت
میخواستم وجود تو را شاعری کنم
این کار احتیاج به خوشباوری نداشت
آتش زدی به زندگیِ مردِ آذری
تقویم قبلِ آمدنات #آذر ی نداشت
در چشمهات معجزه بیداد میکند
باید چگونه دعویِ پیغمبری نداشت؟!
یک شهر دربهدر شده است از حضورِ تو
یوسف هم اینقَدَر، به خدا مشتری نداشت
بر «تختِ» خود بخواب و به «جمشید»ها بگو
این مرد قصدِ غارت و اسکندری نداشت
وقتی که رفت، جنسِ دلش را شناختم
او یک فرشته بود، اگرچه پری نداشت...
#امید_صباغ_نو
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
گفتی چه خبر؟ از تو چه پنهان خبری نیست!
در زندگیام، غیر زمستان خبری نیست!
در زندگیام، بعد تو و خاطرههایت
غیر از غم و اندوه فراوان خبری نیست
انگار نه انگار دل شهر گرفتهست
از بارش بیوقفهی باران خبری نیست
ای کاش کسی بود که میگفت به یوسف
در مصر به جز حسرت کنعان خبری نیست
از روزِ بههمریختن رابطهی ما
از خالهزنک بازی تهران خبری نیست!
گفتند که پشت سرمان حرف زیاد است
از معرفت قوم مسلمان خبری نیست!
در آتش نمرود تو میسوزم و افسوس
از معجزهی باغ و گلستان خبری نیست!
در فال غریبانهی خود گشتم و دیدم
جز خط سیاهی ته فنجان خبری نیست
گفتی چه خبر؟ گفتم و هرگز نشنیدی
جز دوریات ای عشق، به قرآن خبری نیست
#امید_صباغ_نو
گفتی چه خبر؟ از تو چه پنهان خبری نیست!
در زندگیام، غیر زمستان خبری نیست!
در زندگیام، بعد تو و خاطرههایت
غیر از غم و اندوه فراوان خبری نیست
انگار نه انگار دل شهر گرفتهست
از بارش بیوقفهی باران خبری نیست
ای کاش کسی بود که میگفت به یوسف
در مصر به جز حسرت کنعان خبری نیست
از روزِ بههمریختن رابطهی ما
از خالهزنک بازی تهران خبری نیست!
گفتند که پشت سرمان حرف زیاد است
از معرفت قوم مسلمان خبری نیست!
در آتش نمرود تو میسوزم و افسوس
از معجزهی باغ و گلستان خبری نیست!
در فال غریبانهی خود گشتم و دیدم
جز خط سیاهی ته فنجان خبری نیست
گفتی چه خبر؟ گفتم و هرگز نشنیدی
جز دوریات ای عشق، به قرآن خبری نیست
#امید_صباغ_نو
گفتند نگذر از غرورت، کار خوبی نیست
باید خودت فهمیده باشی، یار خوبی نیست
گفتند هرگز لشگرت را دست او نسپار
این خائنِ بالفطره پرچمدار خوبی نیست!
سیگار و تو، هر دو برای من ضرر دارید
تو بدتری، هرچند این معیار خوبی نیست!
ترک تو و درک جماعت کار دشواریست
تکرار تنهایی ولی تکرار خوبی نیست
آزادی از تو، انحصار واقعی از من
بازی شیرینیست، استعمار خوبی نیست
از هر سه مردِ بینِ بیستوپنج تا سی سال
هر سه اسیر چشم تو... آمار خوبی نیست!
دیوار ما از خشتِ اول کج نبود، اما
این عشق پیر لعنتی معمار خوبی نیست
دیوارِ من، دیوارِ تو، دیوارِ ما... افسوس!
دیوارِ حاشا خوبِ من، دیوار خوبی نیست
آرام بالا رفتی و از چشمم افتادی
من باختم! هرچند این اقرار خوبی نیست!
#امید_صباغ_نو
@asheghanehaye_fatima
باید خودت فهمیده باشی، یار خوبی نیست
گفتند هرگز لشگرت را دست او نسپار
این خائنِ بالفطره پرچمدار خوبی نیست!
سیگار و تو، هر دو برای من ضرر دارید
تو بدتری، هرچند این معیار خوبی نیست!
ترک تو و درک جماعت کار دشواریست
تکرار تنهایی ولی تکرار خوبی نیست
آزادی از تو، انحصار واقعی از من
بازی شیرینیست، استعمار خوبی نیست
از هر سه مردِ بینِ بیستوپنج تا سی سال
هر سه اسیر چشم تو... آمار خوبی نیست!
دیوار ما از خشتِ اول کج نبود، اما
این عشق پیر لعنتی معمار خوبی نیست
دیوارِ من، دیوارِ تو، دیوارِ ما... افسوس!
دیوارِ حاشا خوبِ من، دیوار خوبی نیست
آرام بالا رفتی و از چشمم افتادی
من باختم! هرچند این اقرار خوبی نیست!
#امید_صباغ_نو
@asheghanehaye_fatima
کسی که شاهد عشق عجیب من باشد
بعید نیست به فکر فریب من باشد
بعید نیست نخواهد که ما به هم برسیم
و گریه سهم نگاه غریب من باشد …
کدام دختر این شهر جز تو لایق بود
که همنشین دل نانجیب من باشد؟
خدا همیشه به دیوانه ها حواسش هست
گذاشت سرخ ترین سیب، سیب من باشد !
حسود نیستم اما کسی به غیر خودم
غلط کند که بخواهد رقیب من باشد !
به هر کسی که شبیه تو نیست بدبینم
اجازه هست که عشقت نصیب من باشد ؟
#امید_صباغ_نو
@asheghanehaye_fatima
بعید نیست به فکر فریب من باشد
بعید نیست نخواهد که ما به هم برسیم
و گریه سهم نگاه غریب من باشد …
کدام دختر این شهر جز تو لایق بود
که همنشین دل نانجیب من باشد؟
خدا همیشه به دیوانه ها حواسش هست
گذاشت سرخ ترین سیب، سیب من باشد !
حسود نیستم اما کسی به غیر خودم
غلط کند که بخواهد رقیب من باشد !
به هر کسی که شبیه تو نیست بدبینم
اجازه هست که عشقت نصیب من باشد ؟
#امید_صباغ_نو
@asheghanehaye_fatima
نمیگویم به این دیوانه بازیهام عادت کن
فقط مثل گذشته با دل تنگم رفاقت کن
گرفته جنگل تنهاییام را درد در آغوش
بیا آتش بزن، قلبِ مرا از درد راحت کن
تویی که مثل برمودا دلم را جذب خود کردی
به عشق دخترانِ چشم رنگی هم حسادت کن
بیا وُ مرد باش وُ کمتر از آنی که میبینم
مرا با گرگهای هرزه گرد بیشه قسمت کن!
دلم یخ بسته، اسکیموی شرقی، با دمِ گرمت
کمی از این دلِ یخ بستهی قطبی حمایت کن
نیوتن گفت آری، هر عمل عکسالعمل دارد
تو هم قانونِ دوّم شخص عاشق را رعایت کن
#امید_صباغ_نو
@asheghanehaye_fatima
فقط مثل گذشته با دل تنگم رفاقت کن
گرفته جنگل تنهاییام را درد در آغوش
بیا آتش بزن، قلبِ مرا از درد راحت کن
تویی که مثل برمودا دلم را جذب خود کردی
به عشق دخترانِ چشم رنگی هم حسادت کن
بیا وُ مرد باش وُ کمتر از آنی که میبینم
مرا با گرگهای هرزه گرد بیشه قسمت کن!
دلم یخ بسته، اسکیموی شرقی، با دمِ گرمت
کمی از این دلِ یخ بستهی قطبی حمایت کن
نیوتن گفت آری، هر عمل عکسالعمل دارد
تو هم قانونِ دوّم شخص عاشق را رعایت کن
#امید_صباغ_نو
@asheghanehaye_fatima
Sahne Zani
Amir Azimi
نگاه کن قلبِ آدمها داره آهسته میمیره
کسیکه عشقو بشناسه جهانش دَرد میگیره
من و تو با شبِ این شهر،یه دَردِ مشترک داریم
کسی اینو نمیفهمه رو قلبامون تَرَک داریم...
دنیا دیگه دنیای خوبی نیست
زخماش همیشه با تو میمونه
وقتی رو صحنه بغضِ آدمها
پشتِ نقابِ خنده پنهونه...
زمونه بد شده یا ما رفاقتها به مو بنده
کسیکه مثل سایت بود داره چشماتو میبنده
برات چیزی نمیمونه نه امروز و نه فردایی
چقد سخته که میفهمی میونِ جمع تنهایی...
#امید_صباغ_نو
#امیر_عظیمی
صحنه سازی
@asheghanehaye_fatima
کسیکه عشقو بشناسه جهانش دَرد میگیره
من و تو با شبِ این شهر،یه دَردِ مشترک داریم
کسی اینو نمیفهمه رو قلبامون تَرَک داریم...
دنیا دیگه دنیای خوبی نیست
زخماش همیشه با تو میمونه
وقتی رو صحنه بغضِ آدمها
پشتِ نقابِ خنده پنهونه...
زمونه بد شده یا ما رفاقتها به مو بنده
کسیکه مثل سایت بود داره چشماتو میبنده
برات چیزی نمیمونه نه امروز و نه فردایی
چقد سخته که میفهمی میونِ جمع تنهایی...
#امید_صباغ_نو
#امیر_عظیمی
صحنه سازی
@asheghanehaye_fatima
گفتی چه خبر؟ از تو چه پنهان خبری نیست
در زندگی ام، غیر زمستان خبری نیست
در زندگی ام، بعد تو و خاطره هایت
غیر از غم و اندوه فراوان خبری نیست
انگار نه انگار دل شهر گرفته ست
از بارش بی وقفه ی باران خبری نیست
ای کاش کسی بود که می گفت به یوسف
در مصر به جز حسرت کنعان خبری نیست
از روز به هم ریختن رابطه ی ما
از خاله زنک بازی تهران خبری نیست!
گفتند که پشت سرمان حرف زیاد است
از معرفت قوم مسلمان خبری نیست!
در آتش نمرود تو می سوزم و افسوس
از معجزه ی باغ و گلستان خبری نیست!
در فال غریبانه ی خود گشتم و دیدم
جز خط سیاهی ته فنجان خبری نیست
گفتی چه خبر؟ گفتم و هرگز نشنیدی
جز دوری ات ای عشق، به قرآن خبری نیست...
#امید_صباغ_نو
@asheghanehaye_fatima
در زندگی ام، غیر زمستان خبری نیست
در زندگی ام، بعد تو و خاطره هایت
غیر از غم و اندوه فراوان خبری نیست
انگار نه انگار دل شهر گرفته ست
از بارش بی وقفه ی باران خبری نیست
ای کاش کسی بود که می گفت به یوسف
در مصر به جز حسرت کنعان خبری نیست
از روز به هم ریختن رابطه ی ما
از خاله زنک بازی تهران خبری نیست!
گفتند که پشت سرمان حرف زیاد است
از معرفت قوم مسلمان خبری نیست!
در آتش نمرود تو می سوزم و افسوس
از معجزه ی باغ و گلستان خبری نیست!
در فال غریبانه ی خود گشتم و دیدم
جز خط سیاهی ته فنجان خبری نیست
گفتی چه خبر؟ گفتم و هرگز نشنیدی
جز دوری ات ای عشق، به قرآن خبری نیست...
#امید_صباغ_نو
@asheghanehaye_fatima
نفسهای تو را آن روزها در شیشه پر کردم
هوای روزهای بودنت را همچنان دارم...
#امید_صباغ_نو
@asheghanehaye_fatima
هوای روزهای بودنت را همچنان دارم...
#امید_صباغ_نو
@asheghanehaye_fatima
حالا که حواسِ جهان پرت است
بیا فرار کنیم
برویم در گوشه ای دور
در آغوش هم گم شویم،
در آغوش هم بمیریم
در آغوش هم بپوسیم!
آن قدر که
دیرینه شناسان اعصارِ بعد
وقتی استخوان های گره خورده مان را پیدا کردند
خیال کنند
موجود تازه ای کشف کرده اند!
می بینی؟
عشق ماجراهای عجیبی را رقم می زند
و تنهایی
آدم را خیالاتی می کند!
حالا که حواس تو پَرت است
می خواهم بروم خودم را گم و گور کنم
طوری که
وقتی
فردا صبح از خواب بیدار شدی
به من فکر نکنی
انگار نه انگار
که روزی عاشقت بودم!
#امید_صباغ_نو
@asheghanehaye_fatima
.
بیا فرار کنیم
برویم در گوشه ای دور
در آغوش هم گم شویم،
در آغوش هم بمیریم
در آغوش هم بپوسیم!
آن قدر که
دیرینه شناسان اعصارِ بعد
وقتی استخوان های گره خورده مان را پیدا کردند
خیال کنند
موجود تازه ای کشف کرده اند!
می بینی؟
عشق ماجراهای عجیبی را رقم می زند
و تنهایی
آدم را خیالاتی می کند!
حالا که حواس تو پَرت است
می خواهم بروم خودم را گم و گور کنم
طوری که
وقتی
فردا صبح از خواب بیدار شدی
به من فکر نکنی
انگار نه انگار
که روزی عاشقت بودم!
#امید_صباغ_نو
@asheghanehaye_fatima
.
نمی فهمم دلیل اصلی اعلان جنگش را
که از عشقش به یادم نیست الّا دنگ و فنگش را
همیشه ادعا می کرد تنها عشق او هستم
شبیه ادعای خود عوض کرده ست رنگش را
چرا با سنگ حرفش دست رد بر سینه ام می زد
کسی که می زدم بر سینه ام یک عمر سنگش را
من از زیبایی اش جز خوش خط و خالی نمی دیدم
علاقه مانعم شد حس کنم خوی پلنگش را
پدر فهمید عشقش کار دستم می دهد آخر
از این رو برد پنهان کرد در پستو تفنگش را
زمانه باز هم بالا و پایین می برد ما را
مگر پایان ببخشد بازی اَلّاکُـلنگش را
من از آن کس که دیگر نیست در شعرم نمی گویم
اگر چه می کشم بر دوش عمری نام و ننگش را...🌱
#امید_صباغ_نو
@asheghanehaye_fatima
که از عشقش به یادم نیست الّا دنگ و فنگش را
همیشه ادعا می کرد تنها عشق او هستم
شبیه ادعای خود عوض کرده ست رنگش را
چرا با سنگ حرفش دست رد بر سینه ام می زد
کسی که می زدم بر سینه ام یک عمر سنگش را
من از زیبایی اش جز خوش خط و خالی نمی دیدم
علاقه مانعم شد حس کنم خوی پلنگش را
پدر فهمید عشقش کار دستم می دهد آخر
از این رو برد پنهان کرد در پستو تفنگش را
زمانه باز هم بالا و پایین می برد ما را
مگر پایان ببخشد بازی اَلّاکُـلنگش را
من از آن کس که دیگر نیست در شعرم نمی گویم
اگر چه می کشم بر دوش عمری نام و ننگش را...🌱
#امید_صباغ_نو
@asheghanehaye_fatima
لرزههای تنم طبیعی نیست؛ مثل مجنون...شبیهِ بید تواَم
ناگهان عاشقت شدم، چه کنم؟ من که مُردم بگو شهید تواَم
مثل یک اتفاقِ زنده به گور، در دلم هستی از گذشته ی دور
با توام ای ندای قلبِ صبور! تا ابد ماضیِ بعید تواَم
شک ندارم هنوز بی خبری، نیست غیر از تو در دلم اثری
چون خودم خواستم مرا بخری، از غلامان زرخرید تواَم
- روحت از جنسِ حرمت و پرهیز، جسمت از روح زندگی لبریز
شمس غربت کشیده در تبریز، تو مرادیّ و من مرید تواَم
ای لبت از عسل جدا نشده! با همه –جز من- آشنا نشده!
آه... ای قفلِ سبزِ وا نشده! در به در در پیِ کلید تواَم
ای که تعبیر حال و فال منی! ای که هر لحظه در خیال منی!
همه ی روزهای سالِ منی! من که سر بارِ سررسیدِ تواَم!
آخرین قصه ی مگوی منی! مثل آیینه رو به روی منی
تو همان قدر آرزوی منی که منِ بی نوا امید تواَم...
#امید_صباغ_نو
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
ناگهان عاشقت شدم، چه کنم؟ من که مُردم بگو شهید تواَم
مثل یک اتفاقِ زنده به گور، در دلم هستی از گذشته ی دور
با توام ای ندای قلبِ صبور! تا ابد ماضیِ بعید تواَم
شک ندارم هنوز بی خبری، نیست غیر از تو در دلم اثری
چون خودم خواستم مرا بخری، از غلامان زرخرید تواَم
- روحت از جنسِ حرمت و پرهیز، جسمت از روح زندگی لبریز
شمس غربت کشیده در تبریز، تو مرادیّ و من مرید تواَم
ای لبت از عسل جدا نشده! با همه –جز من- آشنا نشده!
آه... ای قفلِ سبزِ وا نشده! در به در در پیِ کلید تواَم
ای که تعبیر حال و فال منی! ای که هر لحظه در خیال منی!
همه ی روزهای سالِ منی! من که سر بارِ سررسیدِ تواَم!
آخرین قصه ی مگوی منی! مثل آیینه رو به روی منی
تو همان قدر آرزوی منی که منِ بی نوا امید تواَم...
#امید_صباغ_نو
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima