دیدنت را دوست دارم ؛
در خواب ، در غروب ،
در همیشه ی هر جا
هر جایی که بتوان
تُو را دید ، صدا کرد
وَ از انعکاسِ نامت
ڪِیف کرد
#افشین_صالحی
@asheghanehaue_fatima
در خواب ، در غروب ،
در همیشه ی هر جا
هر جایی که بتوان
تُو را دید ، صدا کرد
وَ از انعکاسِ نامت
ڪِیف کرد
#افشین_صالحی
@asheghanehaue_fatima
@asheghanehaye_fatima
دنیا آنقدرها هم که میگویند
بزرگ نیست
دیشب خوابت را همین نزدیکها دیدم...
#افشین_صالحی
دنیا آنقدرها هم که میگویند
بزرگ نیست
دیشب خوابت را همین نزدیکها دیدم...
#افشین_صالحی
میشود با یکی چای بخوری
با یکی سفر بروی
با یکی عکس بگیری
راه بروی؛
اما فقط یکیست که برایش
چای میریزی
با او حرف میزنی، راه میروی
و دوستش میداری...
#افشین_صالحی
@asheghanehaye_fatima
با یکی سفر بروی
با یکی عکس بگیری
راه بروی؛
اما فقط یکیست که برایش
چای میریزی
با او حرف میزنی، راه میروی
و دوستش میداری...
#افشین_صالحی
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
آرامم!
دارم بهخیالِ تو راه میروم
بهحالِ تو قدم میزنم
آرامم!...
دارم برایِ تو چای میریزم
کم رنگ وُ
استکان باریک
پر رنگ وُ
شکسته قلم
آرامم!
دارم برایِ تو خواب میبینم
خوابی خوب
خوابی خوش
خوابی پر از چشمهایِ قشنگِ تو!
صدایِ جانَم گفتنِ تووُ
برایِ تو مُردنِ،
من!
آرامم،
بهخوابی پراز خیلی دوستت دارم!
پر از کجا بودی
پر از سلام، دلم برایِ تو تنگ شده است
دارم برایِ تو خواب میبینم
آرامم!
کنارِ تو حرف میزنم
چای میریزم
تنَت را بو میکنم وُ
لبت را میبوسم
دستت را میگیرم و بهسمتِ پاییز قدم میزنم وُ
دل، بهدریا میزنم
وَ به تو سلام میکنم
سلام علاقهیِ خوبم
علاقه جانِ من
من به خیالِ تو
آرامم.
میدانی؛
من سالهاست به دوست داشتنِ تو آرامم.
#افشین_صالحی
آرامم!
دارم بهخیالِ تو راه میروم
بهحالِ تو قدم میزنم
آرامم!...
دارم برایِ تو چای میریزم
کم رنگ وُ
استکان باریک
پر رنگ وُ
شکسته قلم
آرامم!
دارم برایِ تو خواب میبینم
خوابی خوب
خوابی خوش
خوابی پر از چشمهایِ قشنگِ تو!
صدایِ جانَم گفتنِ تووُ
برایِ تو مُردنِ،
من!
آرامم،
بهخوابی پراز خیلی دوستت دارم!
پر از کجا بودی
پر از سلام، دلم برایِ تو تنگ شده است
دارم برایِ تو خواب میبینم
آرامم!
کنارِ تو حرف میزنم
چای میریزم
تنَت را بو میکنم وُ
لبت را میبوسم
دستت را میگیرم و بهسمتِ پاییز قدم میزنم وُ
دل، بهدریا میزنم
وَ به تو سلام میکنم
سلام علاقهیِ خوبم
علاقه جانِ من
من به خیالِ تو
آرامم.
میدانی؛
من سالهاست به دوست داشتنِ تو آرامم.
#افشین_صالحی
تُو را ببینم
می بوسم ،
نوازشت می کنَم
تُو را ببینم
بغل می کنَم
تمامِ رؤیاهایم را می بینم
وَ به تمامِ آرزوهایم می رِسم
تُو را ببینم
خوب می شَوَم
آقا می شَوَم
به تُو سلام می دَهَم
نماز می خوانم
وَ تُو را شُکر می کنَم
تُو را ببینم
خیلی دوستَت دارم
آخ تُو را ببینم ،
چقدر کار دارم
#افشین_صالحی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
می بوسم ،
نوازشت می کنَم
تُو را ببینم
بغل می کنَم
تمامِ رؤیاهایم را می بینم
وَ به تمامِ آرزوهایم می رِسم
تُو را ببینم
خوب می شَوَم
آقا می شَوَم
به تُو سلام می دَهَم
نماز می خوانم
وَ تُو را شُکر می کنَم
تُو را ببینم
خیلی دوستَت دارم
آخ تُو را ببینم ،
چقدر کار دارم
#افشین_صالحی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
تُو را ببینم
می بوسم ،
نوازشت می کنَم
تُو را ببینم
بغل می کنَم
تمامِ رؤیاهایم را می بینم
وَ به تمامِ آرزوهایم می رِسم
تُو را ببینم
خوب می شَوَم
آقا می شَوَم
به تُو سلام می دَهَم
نماز می خوانم
وَ تُو را شُکر می کنَم
تُو را ببینم
خیلی دوستَت دارم
آخ تُو را ببینم ،
چقدر کار دارم
#افشین_صالحی
تُو را ببینم
می بوسم ،
نوازشت می کنَم
تُو را ببینم
بغل می کنَم
تمامِ رؤیاهایم را می بینم
وَ به تمامِ آرزوهایم می رِسم
تُو را ببینم
خوب می شَوَم
آقا می شَوَم
به تُو سلام می دَهَم
نماز می خوانم
وَ تُو را شُکر می کنَم
تُو را ببینم
خیلی دوستَت دارم
آخ تُو را ببینم ،
چقدر کار دارم
#افشین_صالحی
گاهی وقتها دلت میخواهد با یکی مهربان باشی، دوستش بداری و برایش چای بریزی ...
گاهی وقتها دلت میخواهد یکی را صدا کنی، بگویی سلام، میآیی قدم بزنیم؟!
گاهی وقتها دلت میخواهد یکی را ببینی،
شب بروی خانه بنشینی، فکر کنی و کمی برایش بنویسی ...
گاهی وقتها، آدم چه چیزهای سادهای را ندارد !
#افشین_صالحی
@asheghanehaye_fatima
گاهی وقتها دلت میخواهد یکی را صدا کنی، بگویی سلام، میآیی قدم بزنیم؟!
گاهی وقتها دلت میخواهد یکی را ببینی،
شب بروی خانه بنشینی، فکر کنی و کمی برایش بنویسی ...
گاهی وقتها، آدم چه چیزهای سادهای را ندارد !
#افشین_صالحی
@asheghanehaye_fatima
اول سراغِ چشمهایت رفتم،
چشمهایِ تو!
گفتم مبادا بسوزد
وَ ناز خوابِ تو کابوس شود
بعد سراغِ موهایت رفتم
موهایِ تو ناز بود وُ
باز بود
آنقدر که گفتم،
مبادا که سفت بگیرد این دستهایِ چِغِرَم
بعد تو دردت بیاید وُ
خواب ازسرت بپرد
بعد
سراغِ لبهایت
لبهای تو داغ بود
خیلی داغ!
آنقدر که نمیشد، نبویید،
نبوسید
گفتم مبادا که سردیِ تنم
لبانِ گرمِ تو را یخ کند
مبادا که بوسهام
لبِ لطیفِ تو را زخم کند
مبادا که وقتِ بوسه خیالِ خوشِ تو را
خَش کند
مبادا، مبادا که
اصلن خودَت بگو
میخواهی کجایِ خیالِ تو بمیرم؟!
#افشین_صالحی
@asheghanehaye_fatima
چشمهایِ تو!
گفتم مبادا بسوزد
وَ ناز خوابِ تو کابوس شود
بعد سراغِ موهایت رفتم
موهایِ تو ناز بود وُ
باز بود
آنقدر که گفتم،
مبادا که سفت بگیرد این دستهایِ چِغِرَم
بعد تو دردت بیاید وُ
خواب ازسرت بپرد
بعد
سراغِ لبهایت
لبهای تو داغ بود
خیلی داغ!
آنقدر که نمیشد، نبویید،
نبوسید
گفتم مبادا که سردیِ تنم
لبانِ گرمِ تو را یخ کند
مبادا که بوسهام
لبِ لطیفِ تو را زخم کند
مبادا که وقتِ بوسه خیالِ خوشِ تو را
خَش کند
مبادا، مبادا که
اصلن خودَت بگو
میخواهی کجایِ خیالِ تو بمیرم؟!
#افشین_صالحی
@asheghanehaye_fatima
خیلی وقتهاست که دلم میخواهد
دوستت داشته باشم، اما نیستی!
بعد میروم پاییز را دوست میدارم.
در آن قدم میزنم
با تو حرف میزنم
برگهای ریختهاش را لگد میکنم
و فردا نگاهشان میکنم،
میبینم که خشکتر شدهاند و بهتر لگد میشوند
و صدای قدم زدن و حرف با تو زدن،
بیشتر شنیده میشود...
خیلی وقتها هست که زمستان را یخ میکنم
تابستان آب میشوم و بهار...
بهار را دق میکنم!
خیلی وقتها هست
که دوستت دارم
دلم میخواهد با تو حرف بزنم...
#افشین_صالحی
@asheghanehaye_fatima
دوستت داشته باشم، اما نیستی!
بعد میروم پاییز را دوست میدارم.
در آن قدم میزنم
با تو حرف میزنم
برگهای ریختهاش را لگد میکنم
و فردا نگاهشان میکنم،
میبینم که خشکتر شدهاند و بهتر لگد میشوند
و صدای قدم زدن و حرف با تو زدن،
بیشتر شنیده میشود...
خیلی وقتها هست که زمستان را یخ میکنم
تابستان آب میشوم و بهار...
بهار را دق میکنم!
خیلی وقتها هست
که دوستت دارم
دلم میخواهد با تو حرف بزنم...
#افشین_صالحی
@asheghanehaye_fatima
دلم خانه میخواست
میخواست که وقتی بیایی
چای آماده باشد وُ
در برایِ تو باز
دلم حیاط میخواست
میخواست که در آن قدم بزنی
نارنج بو کنی وُ
گنجشکها را نگاه کنی
خیابان میخواست که از آن بروی وُ
کوچهای که بازگردی
شبی طولانی
روزی بلند
دلم روزگاری
پُر از تو
میخواست
روزهایی خیلی از تو!
#افشین_صالحی
@asheghanehaye_fatima
میخواست که وقتی بیایی
چای آماده باشد وُ
در برایِ تو باز
دلم حیاط میخواست
میخواست که در آن قدم بزنی
نارنج بو کنی وُ
گنجشکها را نگاه کنی
خیابان میخواست که از آن بروی وُ
کوچهای که بازگردی
شبی طولانی
روزی بلند
دلم روزگاری
پُر از تو
میخواست
روزهایی خیلی از تو!
#افشین_صالحی
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اول سراغِ چشمهایت رفتم،
چشمهایِ تو!
گفتم مبادا بسوزد
وَ ناز خوابِ تو کابوس شود
بعد سراغِ موهایت رفتم
موهایِ تو ناز بود وُ
باز بود
آنقدر که گفتم،
مبادا که سفت بگیرد این دستهایِ چِغِرَم
بعد تو دردت بیاید وُ
خواب ازسرت بپرد
بعد
سراغِ لبهایت
لبهای تو داغ بود
خیلی داغ!
آنقدر که نمیشد، نبویید،
نبوسید
گفتم مبادا که سردیِ تنم
لبانِ گرمِ تو را یخ کند
مبادا که بوسهام
لبِ لطیفِ تو را زخم کند
مبادا که وقتِ بوسه خیالِ خوشِ تو را
خَش کند
مبادا، مبادا که
اصلن خودَت بگو
میخواهی کجایِ خیالِ تو بمیرم؟!
#افشین_صالحی
@asheghanehaye_fatima
چشمهایِ تو!
گفتم مبادا بسوزد
وَ ناز خوابِ تو کابوس شود
بعد سراغِ موهایت رفتم
موهایِ تو ناز بود وُ
باز بود
آنقدر که گفتم،
مبادا که سفت بگیرد این دستهایِ چِغِرَم
بعد تو دردت بیاید وُ
خواب ازسرت بپرد
بعد
سراغِ لبهایت
لبهای تو داغ بود
خیلی داغ!
آنقدر که نمیشد، نبویید،
نبوسید
گفتم مبادا که سردیِ تنم
لبانِ گرمِ تو را یخ کند
مبادا که بوسهام
لبِ لطیفِ تو را زخم کند
مبادا که وقتِ بوسه خیالِ خوشِ تو را
خَش کند
مبادا، مبادا که
اصلن خودَت بگو
میخواهی کجایِ خیالِ تو بمیرم؟!
#افشین_صالحی
@asheghanehaye_fatima
اول سراغِ چشمهایت رفتم،
چشمهایِ تو!
گفتم مبادا بسوزد
وَ ناز خوابِ تو کابوس شود
بعد سراغِ موهایت رفتم
موهایِ تو ناز بود وُ
باز بود
آنقدر که گفتم،
مبادا که سفت بگیرد این دستهایِ چِغِرَم
بعد تو دردت بیاید وُ
خواب ازسرت بپرد
بعد
سراغِ لبهایت
لبهای تو داغ بود
خیلی داغ!
آنقدر که نمیشد، نبویید،
نبوسید
گفتم مبادا که سردیِ تنم
لبانِ گرمِ تو را یخ کند
مبادا که بوسهام
لبِ لطیفِ تو را زخم کند
مبادا که وقتِ بوسه خیالِ خوشِ تو را
خَش کند
مبادا، مبادا که...
اصلا خودت بگو
میخواهی کجایِ خیالِ تو بمیرم؟!
#افشین_صالحی
@asheghanehaye_fatima
چشمهایِ تو!
گفتم مبادا بسوزد
وَ ناز خوابِ تو کابوس شود
بعد سراغِ موهایت رفتم
موهایِ تو ناز بود وُ
باز بود
آنقدر که گفتم،
مبادا که سفت بگیرد این دستهایِ چِغِرَم
بعد تو دردت بیاید وُ
خواب ازسرت بپرد
بعد
سراغِ لبهایت
لبهای تو داغ بود
خیلی داغ!
آنقدر که نمیشد، نبویید،
نبوسید
گفتم مبادا که سردیِ تنم
لبانِ گرمِ تو را یخ کند
مبادا که بوسهام
لبِ لطیفِ تو را زخم کند
مبادا که وقتِ بوسه خیالِ خوشِ تو را
خَش کند
مبادا، مبادا که...
اصلا خودت بگو
میخواهی کجایِ خیالِ تو بمیرم؟!
#افشین_صالحی
@asheghanehaye_fatima
یکشب....
به دستهایت خواهم رسید
از آن آغوش خواهم ساخت و
خود را
در آغوشِ تو خواهم دید
یکشب
به موهایت خواهم رسید!!
با آن تا خدا بالا خواهم رفت
تا لبهایت
وَ از آن بوسه خواهم چید....
به لبهایت خواهم رسید وُ بوسه خواهم چید و
لبخند خواهم دید!!!
یکشب
به تو خواهم رسید
به شبها
به روزها
به خوابهایت
میدانم
میدانم
میدانم یک روز
دستم به تمامِ خوابت خواهد رسید!!!
#افشین_صالحی
@asheghanehaye_fatima
به دستهایت خواهم رسید
از آن آغوش خواهم ساخت و
خود را
در آغوشِ تو خواهم دید
یکشب
به موهایت خواهم رسید!!
با آن تا خدا بالا خواهم رفت
تا لبهایت
وَ از آن بوسه خواهم چید....
به لبهایت خواهم رسید وُ بوسه خواهم چید و
لبخند خواهم دید!!!
یکشب
به تو خواهم رسید
به شبها
به روزها
به خوابهایت
میدانم
میدانم
میدانم یک روز
دستم به تمامِ خوابت خواهد رسید!!!
#افشین_صالحی
@asheghanehaye_fatima
.
چقدر من دیدنت را دوست دارم
در خواب
در غروب
در همیشهیِ هر جا
هرجایی که بِتوانْ تو را دید
صدا کرد
و از انعکاس نامت کیف کرد
چقدر من
دیدن تو را دوست دارم... ♥️
#افشین_صالحی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
چقدر من دیدنت را دوست دارم
در خواب
در غروب
در همیشهیِ هر جا
هرجایی که بِتوانْ تو را دید
صدا کرد
و از انعکاس نامت کیف کرد
چقدر من
دیدن تو را دوست دارم... ♥️
#افشین_صالحی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima