میخواهمت که خواستنی تر ز هرکسی
کو واژه ای که ساده تر از اين بيان کنم؟
#سیمین_بهبهانی
@asheghanehaye_fatima
کو واژه ای که ساده تر از اين بيان کنم؟
#سیمین_بهبهانی
@asheghanehaye_fatima
زنها را از رقصیدن منع کردند،
از بوسیدن منع کردند.
زنها شاعر شدند
و در شعرهایشان وحشـیانه رقصیدند،
بوسیدند،
آواز خواندند
اما خنده نه !
فقط گریستند...
#سیمین_بهبهانی
@asheghanehaye_fatima
از بوسیدن منع کردند.
زنها شاعر شدند
و در شعرهایشان وحشـیانه رقصیدند،
بوسیدند،
آواز خواندند
اما خنده نه !
فقط گریستند...
#سیمین_بهبهانی
@asheghanehaye_fatima
شب چون به چشم اهل جهان خواب می دود
میل تو گرم، در دل بی تاب می دود
در پرده ی نهان ِ دلم جای می کنی
گویی به چشم خسته تنی خواب می دود
بر دامنم ز مهر بنهْ سر، که عیب نیست
خورشید هم به دامن مرداب می دود
#سیمین_بهبهانی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
میل تو گرم، در دل بی تاب می دود
در پرده ی نهان ِ دلم جای می کنی
گویی به چشم خسته تنی خواب می دود
بر دامنم ز مهر بنهْ سر، که عیب نیست
خورشید هم به دامن مرداب می دود
#سیمین_بهبهانی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
.
به گامهای کَسان،
می برم گمان که تویی ..
دلم زِ سینه
برون شد ز بَس تَپید،
بیا ...
#سیمین_بهبهانی
@asheghanehaye_fatima
به گامهای کَسان،
می برم گمان که تویی ..
دلم زِ سینه
برون شد ز بَس تَپید،
بیا ...
#سیمین_بهبهانی
@asheghanehaye_fatima
.
چو حلقه
بازوی من، تنگ، گِرد پیکر توست
حسود ، جان بسپارد که خاتمی دارم...
#سیمین_بهبهانی
@asheghanehaye_fatima
چو حلقه
بازوی من، تنگ، گِرد پیکر توست
حسود ، جان بسپارد که خاتمی دارم...
#سیمین_بهبهانی
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من زن نشدم که «همخواب» آدم های بیخواب شوم
زن شدم که برای خواب کسی «رویا» شوم
#سیمین_بهبهانی
@asheghanehaye_fatima
زن شدم که برای خواب کسی «رویا» شوم
#سیمین_بهبهانی
@asheghanehaye_fatima
ستاره دیده فرو بست و آرمید بیا
شراب نور به رگهای شب دوید بیا
ز بس نشستم و با شب حدیثِ غم گفتم
ز غُصه رنگِ من و رنگِ شب پرید بیا
#سیمین_بهبهانی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
شراب نور به رگهای شب دوید بیا
ز بس نشستم و با شب حدیثِ غم گفتم
ز غُصه رنگِ من و رنگِ شب پرید بیا
#سیمین_بهبهانی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
شما زن ها را نمى شناسيد
زن ها از همه چيز مى ترسند
از تنهايى...
از دلتنگى...
از ديروز...
از فردا...
از زشت شدن...
از ديده نشدن...
از جايگزين شدن...
از تكرارى شدن...
از پير شدن...
از دوست داشته نشدن...
و شما براى رفع اين ترس ها
نه نياز به پول داريد
نه موقعيت و نه قدرت
نه زيبايى و نه زبان بازى
كافيست فقط حريم بازوانتان راست بگويد
كافيست دوست داشتن و ماندن را
بلد باشيد.
#سیمین_بهبهانی
@asheghanehaye_fatima
زن ها از همه چيز مى ترسند
از تنهايى...
از دلتنگى...
از ديروز...
از فردا...
از زشت شدن...
از ديده نشدن...
از جايگزين شدن...
از تكرارى شدن...
از پير شدن...
از دوست داشته نشدن...
و شما براى رفع اين ترس ها
نه نياز به پول داريد
نه موقعيت و نه قدرت
نه زيبايى و نه زبان بازى
كافيست فقط حريم بازوانتان راست بگويد
كافيست دوست داشتن و ماندن را
بلد باشيد.
#سیمین_بهبهانی
@asheghanehaye_fatima
یک بوسه بس است از لب سوزان تو ما را
تا آب کند این دل یخ بسته ی ما را
من سردم و سردم ، تو شرر باش و بسوزان
من دردم و دردم ، تو دوا باش خدا را
جان را که مه آلود و زمستانی و قطبی ست
با گرمترین پرتو خورشید بیارا
از دیده برآنم همه را جز تو برانم
پاکیزه کنم پیش رُخت آینه ها را
من برکه ی آرام و تو پوینده نسیمی
در یاب ز من لذت تسلیم و رضا را
گر دیر و اگر زود ، خوشا عشق که آمد
آمد که کند شاد و دهد شور فضا را
هر لحظه که گل بشکُفد آن لحظه بهار است
فرزانه نکاهد ز خزان ارج و بها را
می خواهمت آن قَدْر که اندازه ندانم
پیش دو جهان عرضه توان کرد کجا را
از باده اگر مستی جاوید بخواهی
آن باده منم، جام تنم بر تو گوارا
#سیمین_بهبهانی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
تا آب کند این دل یخ بسته ی ما را
من سردم و سردم ، تو شرر باش و بسوزان
من دردم و دردم ، تو دوا باش خدا را
جان را که مه آلود و زمستانی و قطبی ست
با گرمترین پرتو خورشید بیارا
از دیده برآنم همه را جز تو برانم
پاکیزه کنم پیش رُخت آینه ها را
من برکه ی آرام و تو پوینده نسیمی
در یاب ز من لذت تسلیم و رضا را
گر دیر و اگر زود ، خوشا عشق که آمد
آمد که کند شاد و دهد شور فضا را
هر لحظه که گل بشکُفد آن لحظه بهار است
فرزانه نکاهد ز خزان ارج و بها را
می خواهمت آن قَدْر که اندازه ندانم
پیش دو جهان عرضه توان کرد کجا را
از باده اگر مستی جاوید بخواهی
آن باده منم، جام تنم بر تو گوارا
#سیمین_بهبهانی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
یک بوسه بس است از لب سوزان تو ما را
تا آب کند این دل یخ بسته ی ما را
من سردم و سردم ، تو شرر باش و بسوزان
من دردم و دردم ، تو دوا باش خدا را
جان را که مه آلود و زمستانی و قطبی ست
با گرمترین پرتو خورشید بیارا
از دیده برآنم همه را جز تو برانم
پاکیزه کنم پیش رُخت آینه ها را
من برکه ی آرام و تو پوینده نسیمی
در یاب ز من لذت تسلیم و رضا را
گر دیر و اگر زود ، خوشا عشق که آمد
آمد که کند شاد و دهد شور فضا را
هر لحظه که گل بشکُفد آن لحظه بهار است
فرزانه نکاهد ز خزان ارج و بها را
می خواهمت آن قَدْر که اندازه ندانم
پیش دو جهان عرضه توان کرد کجا را
از باده اگر مستی جاوید بخواهی
آن باده منم، جام تنم بر تو گوارا
#سیمین_بهبهانی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
تا آب کند این دل یخ بسته ی ما را
من سردم و سردم ، تو شرر باش و بسوزان
من دردم و دردم ، تو دوا باش خدا را
جان را که مه آلود و زمستانی و قطبی ست
با گرمترین پرتو خورشید بیارا
از دیده برآنم همه را جز تو برانم
پاکیزه کنم پیش رُخت آینه ها را
من برکه ی آرام و تو پوینده نسیمی
در یاب ز من لذت تسلیم و رضا را
گر دیر و اگر زود ، خوشا عشق که آمد
آمد که کند شاد و دهد شور فضا را
هر لحظه که گل بشکُفد آن لحظه بهار است
فرزانه نکاهد ز خزان ارج و بها را
می خواهمت آن قَدْر که اندازه ندانم
پیش دو جهان عرضه توان کرد کجا را
از باده اگر مستی جاوید بخواهی
آن باده منم، جام تنم بر تو گوارا
#سیمین_بهبهانی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima