تو را به اندازه ی من آفریده اند
فرمان داده اند که کنارمن باشی
کسانی که این فرمان را نپذیرند
از بالای چشمانم خواهند افتاد
برای آفریدن تو
شکوفه و تابستان و خاک را بهم آمیخته اند
و الماسهای کمیابی را درون چشمانت گذاشته اند
که خیره می کند چشمها را
قرارشده درزبانت
چیزی جز عشق نباشد
وحتی مقرر شده در خوابهایم هم حضور داشته باشی
آفرینش تو به پاس شاعر بودنم اتفاق افتاده
این را درون گوشم کسی نجوا کرد
#سهام_الشعشاع
@asheghanehaye_fatima
فرمان داده اند که کنارمن باشی
کسانی که این فرمان را نپذیرند
از بالای چشمانم خواهند افتاد
برای آفریدن تو
شکوفه و تابستان و خاک را بهم آمیخته اند
و الماسهای کمیابی را درون چشمانت گذاشته اند
که خیره می کند چشمها را
قرارشده درزبانت
چیزی جز عشق نباشد
وحتی مقرر شده در خوابهایم هم حضور داشته باشی
آفرینش تو به پاس شاعر بودنم اتفاق افتاده
این را درون گوشم کسی نجوا کرد
#سهام_الشعشاع
@asheghanehaye_fatima
Forwarded from Nafir " نَفیر
به شب که مرا با تو آشنا کرده
توسل میجویم
باشد که مرا بشنود
باشد که در تمام طول بیداری با من باشد...
آه ای شب نزدیک
روحِ مرا بگیر و برایش ببر
به او بگو
این اشتهای آن دو چشم است برای دیدن رویای تو
که از آتش و لهیب حکایت میکند
تو که خود زیباترین کلمات و شبهایی
کیستی تو... ؟
امان از سستی واژگانم
امان از ناتوانیام
امان از برباد رفتنم در تو
کیستی تو... ؟
جهان هستی
و هیچ جهانی چون تو نیست
آسمان هستی و باران و شمیم
تو آن صدای شب زندهداری
صدای چکیدن دانههای باران
زمستان و بهار هستی
شبهای تابستان هستی
از آن زمان که به تو دل دادم
جهان دگرگون شد
و تو بدل به خواب و رویا و بیداری من شدی
امان از اشتیاقم برای تو...
کاش بدانی
با تو چگونه محو میشوم
و چقدر خواهم مُرد
اگر چشمانم در پیشگاهِ تو بایستند
در تلفظِ نامت
شهدیست که دهانم نمیشناسدش
پس هرگز بهدنیا نیامدهام
و هرگز نبودهام
جز به خاطرِ تو... !
#سهام_الشعشاع
#از_شب_گسیخته
#طلوع_من
@na_fir
توسل میجویم
باشد که مرا بشنود
باشد که در تمام طول بیداری با من باشد...
آه ای شب نزدیک
روحِ مرا بگیر و برایش ببر
به او بگو
این اشتهای آن دو چشم است برای دیدن رویای تو
که از آتش و لهیب حکایت میکند
تو که خود زیباترین کلمات و شبهایی
کیستی تو... ؟
امان از سستی واژگانم
امان از ناتوانیام
امان از برباد رفتنم در تو
کیستی تو... ؟
جهان هستی
و هیچ جهانی چون تو نیست
آسمان هستی و باران و شمیم
تو آن صدای شب زندهداری
صدای چکیدن دانههای باران
زمستان و بهار هستی
شبهای تابستان هستی
از آن زمان که به تو دل دادم
جهان دگرگون شد
و تو بدل به خواب و رویا و بیداری من شدی
امان از اشتیاقم برای تو...
کاش بدانی
با تو چگونه محو میشوم
و چقدر خواهم مُرد
اگر چشمانم در پیشگاهِ تو بایستند
در تلفظِ نامت
شهدیست که دهانم نمیشناسدش
پس هرگز بهدنیا نیامدهام
و هرگز نبودهام
جز به خاطرِ تو... !
#سهام_الشعشاع
#از_شب_گسیخته
#طلوع_من
@na_fir
تو را به اندازه ی من آفریده اند
فرمان داده اند که کنارمن باشی
کسانی که این فرمان را نپذیرند
از بالای چشمانم خواهند افتاد
برای آفریدن تو
شکوفه و تابستان و خاک را بهم آمیخته اند
و الماسهای کمیابی را درون چشمانت گذاشته اند
که خیره می کند چشمها را
قرارشده درزبانت
چیزی جز عشق نباشد
وحتی مقرر شده در خوابهایم هم حضور داشته باشی
این را درون گوشم کسی نجوا کرد
#سهام_الشعشاع
@asheghanehaye_fatima
فرمان داده اند که کنارمن باشی
کسانی که این فرمان را نپذیرند
از بالای چشمانم خواهند افتاد
برای آفریدن تو
شکوفه و تابستان و خاک را بهم آمیخته اند
و الماسهای کمیابی را درون چشمانت گذاشته اند
که خیره می کند چشمها را
قرارشده درزبانت
چیزی جز عشق نباشد
وحتی مقرر شده در خوابهایم هم حضور داشته باشی
این را درون گوشم کسی نجوا کرد
#سهام_الشعشاع
@asheghanehaye_fatima
به شب که مرا با تو آشنا کرده
توسل میجویم
باشد که مرا بشنود
باشد که در تمام طول بیداری با من باشد...
آه ای شب نزدیک
روحِ مرا بگیر و برایش ببر
به او بگو
این اشتهای آن دو چشم است برای دیدن رویای تو
که از آتش و لهیب حکایت میکند
تو که خود زیباترین کلمات و شبهایی
کیستی تو... ؟
امان از سستی واژگانم
امان از ناتوانیام
امان از برباد رفتنم در تو
کیستی تو... ؟
جهان هستی
و هیچ جهانی چون تو نیست
آسمان هستی و باران و شمیم
تو آن صدای شب زندهداری
صدای چکیدن دانههای باران
زمستان و بهار هستی
شبهای تابستان هستی
از آن زمان که به تو دل دادم
جهان دگرگون شد
و تو بدل به خواب و رویا و بیداری من شدی
امان از اشتیاقم برای تو...
کاش بدانی
با تو چگونه محو میشوم
و چقدر خواهم مُرد
اگر چشمانم در پیشگاهِ تو بایستند
در تلفظِ نامت
شهدیست که دهانم نمیشناسدش
پس هرگز بهدنیا نیامدهام
و هرگز نبودهام
جز به خاطرِ تو... !
#سهام_الشعشاع
@asheghanehaye_fatima
توسل میجویم
باشد که مرا بشنود
باشد که در تمام طول بیداری با من باشد...
آه ای شب نزدیک
روحِ مرا بگیر و برایش ببر
به او بگو
این اشتهای آن دو چشم است برای دیدن رویای تو
که از آتش و لهیب حکایت میکند
تو که خود زیباترین کلمات و شبهایی
کیستی تو... ؟
امان از سستی واژگانم
امان از ناتوانیام
امان از برباد رفتنم در تو
کیستی تو... ؟
جهان هستی
و هیچ جهانی چون تو نیست
آسمان هستی و باران و شمیم
تو آن صدای شب زندهداری
صدای چکیدن دانههای باران
زمستان و بهار هستی
شبهای تابستان هستی
از آن زمان که به تو دل دادم
جهان دگرگون شد
و تو بدل به خواب و رویا و بیداری من شدی
امان از اشتیاقم برای تو...
کاش بدانی
با تو چگونه محو میشوم
و چقدر خواهم مُرد
اگر چشمانم در پیشگاهِ تو بایستند
در تلفظِ نامت
شهدیست که دهانم نمیشناسدش
پس هرگز بهدنیا نیامدهام
و هرگز نبودهام
جز به خاطرِ تو... !
#سهام_الشعشاع
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
جهان هستی
و هیچ جهانی
چون تو نیست
آسمانِ هستی
و باران و شمیم...
تو آن صدای شب زندهداری
صدای چکیدنِ دانههای باران
زمستان و بهار هستی
شبهای تابستان هستی...
از آن زمان که به تو دل دادم
جهان دگرگون شد
و تو
بدل به خواب و رؤیا
و بیداری من شدی،
امان از اشتیاقم برای تو...
کاش بدانی
با تو چگونه محو میشوم
و چقدر خواهم مرد
اگر چشمانم در پیشگاه تو بایستند...
در تلفظِ نامت
شهدیست
که دهانم نمیشناسدش...
پس هرگز
به دنیا نیامدهام
و هرگز نبودهام
جز بهخاطرِ تو!
سهام الشعاع | شاعر سوری
برگردان: سودابه مهیجی
#سهام_الشعشاع
#سودابه_مهیجی
جهان هستی
و هیچ جهانی
چون تو نیست
آسمانِ هستی
و باران و شمیم...
تو آن صدای شب زندهداری
صدای چکیدنِ دانههای باران
زمستان و بهار هستی
شبهای تابستان هستی...
از آن زمان که به تو دل دادم
جهان دگرگون شد
و تو
بدل به خواب و رؤیا
و بیداری من شدی،
امان از اشتیاقم برای تو...
کاش بدانی
با تو چگونه محو میشوم
و چقدر خواهم مرد
اگر چشمانم در پیشگاه تو بایستند...
در تلفظِ نامت
شهدیست
که دهانم نمیشناسدش...
پس هرگز
به دنیا نیامدهام
و هرگز نبودهام
جز بهخاطرِ تو!
سهام الشعاع | شاعر سوری
برگردان: سودابه مهیجی
#سهام_الشعشاع
#سودابه_مهیجی
به شب که مرا با تو آشنا کرده
توسل میجویم
باشد که مرا بشنود
باشد که در تمام طول بیداری با من باشد
آه ای شب نزدیک
روح مرا بگیر و برایاش ببر
به او بگو
این اشتهای آن دو چشم است برای دیدن رؤیای تو
که از آتش و لهیب حکایت میکند
تو که خود زیباترین کلمات و شبهایی
کیستی تو؟
امان از سستی واژگانام
امان از ناتوانیام
امان از برباد رفتنام در تو
کیستی تو؟
جهان هستی
و هیچ جهانی چون تو نیست
آسمان هستی و باران و شمیم
تو آن صدای شب زندهداری
صدای چکیدن دانههای باران
زمستان و بهار هستی
شبهای تابستان هستی
از آن زمان که به تو دل دادم
جهان دگرگون شد
و تو بدل به خواب و رؤیا و بیداری من شدی
امان از اشتیاقام برای تو
کاش بدانی
با تو چگونه محو میشوم
و چقدر خواهم مرد
اگر چشمانام در پیشگاه تو بایستند
در تلفظ نامات
شهدیست که دهانام نمیشناسدش
پس هرگز بهدنیا نیامدهام
و هرگز نبودهام
جز بهخاطر تو!
#سهام_الشعشاع | سوریه |
برگردان: #سودابه_مهیجی
توسل میجویم
باشد که مرا بشنود
باشد که در تمام طول بیداری با من باشد
آه ای شب نزدیک
روح مرا بگیر و برایاش ببر
به او بگو
این اشتهای آن دو چشم است برای دیدن رؤیای تو
که از آتش و لهیب حکایت میکند
تو که خود زیباترین کلمات و شبهایی
کیستی تو؟
امان از سستی واژگانام
امان از ناتوانیام
امان از برباد رفتنام در تو
کیستی تو؟
جهان هستی
و هیچ جهانی چون تو نیست
آسمان هستی و باران و شمیم
تو آن صدای شب زندهداری
صدای چکیدن دانههای باران
زمستان و بهار هستی
شبهای تابستان هستی
از آن زمان که به تو دل دادم
جهان دگرگون شد
و تو بدل به خواب و رؤیا و بیداری من شدی
امان از اشتیاقام برای تو
کاش بدانی
با تو چگونه محو میشوم
و چقدر خواهم مرد
اگر چشمانام در پیشگاه تو بایستند
در تلفظ نامات
شهدیست که دهانام نمیشناسدش
پس هرگز بهدنیا نیامدهام
و هرگز نبودهام
جز بهخاطر تو!
#سهام_الشعشاع | سوریه |
برگردان: #سودابه_مهیجی
@asheghanehaye_fatima
به شب که مرا با تو آشنا کرده
توسل میجویم
باشد که مرا بشنود
باشد که در تمام طول بیداری با من باشد
آه ای شب نزدیک
روح مرا بگیر و برایاش ببر
به او بگو
این اشتهای آن دو چشم است برای دیدن رؤیای تو
که از آتش و لهیب حکایت میکند
تو که خود زیباترین کلمات و شبهایی
کیستی تو؟
امان از سستی واژگانام
امان از ناتوانیام
امان از برباد رفتنام در تو
کیستی تو؟
جهان هستی
و هیچ جهانی چون تو نیست
آسمان هستی و باران و شمیم
تو آن صدای شب زندهداری
صدای چکیدن دانههای باران
زمستان و بهار هستی
شبهای تابستان هستی
از آن زمان که به تو دل دادم
جهان دگرگون شد
و تو بدل به خواب و رؤیا و بیداری من شدی
امان از اشتیاقام برای تو
کاش بدانی
با تو چگونه محو میشوم
و چقدر خواهم مرد
اگر چشمانام در پیشگاه تو بایستند
در تلفظ نامات
شهدیست که دهانام نمیشناسدش
پس هرگز بهدنیا نیامدهام
و هرگز نبودهام
جز بهخاطر تو!
#سهام_الشعشاع | سوریه |
برگردان: #سودابه_مهیجی
@asheghanehaye_fatima
به شب که مرا با تو آشنا کرده
توسل میجویم
باشد که مرا بشنود
باشد که در تمام طول بیداری با من باشد
آه ای شب نزدیک
روح مرا بگیر و برایاش ببر
به او بگو
این اشتهای آن دو چشم است برای دیدن رؤیای تو
که از آتش و لهیب حکایت میکند
تو که خود زیباترین کلمات و شبهایی
کیستی تو؟
امان از سستی واژگانام
امان از ناتوانیام
امان از برباد رفتنام در تو
کیستی تو؟
جهان هستی
و هیچ جهانی چون تو نیست
آسمان هستی و باران و شمیم
تو آن صدای شب زندهداری
صدای چکیدن دانههای باران
زمستان و بهار هستی
شبهای تابستان هستی
از آن زمان که به تو دل دادم
جهان دگرگون شد
و تو بدل به خواب و رؤیا و بیداری من شدی
امان از اشتیاقام برای تو
کاش بدانی
با تو چگونه محو میشوم
و چقدر خواهم مرد
اگر چشمانام در پیشگاه تو بایستند
در تلفظ نامات
شهدیست که دهانام نمیشناسدش
پس هرگز بهدنیا نیامدهام
و هرگز نبودهام
جز بهخاطر تو!
#سهام_الشعشاع | سوریه |
برگردان: #سودابه_مهیجی
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
..
اشتیاقام به تو
مرا به بینهایت می رساند
و چون در اندیشهام
سایهبان برمیافرازی
بدل به باران عشق میگردم
که اگر
مرا تکثیر کنی
صبحهنگام
شکوفههای باغ و بستان خواهم بود
و هرگاه
دستانات آبی بر خاک بیفشاند
قد میکشم...
#سهام_الشعشاع
@asheghanehaye_fatima
اشتیاقام به تو
مرا به بینهایت می رساند
و چون در اندیشهام
سایهبان برمیافرازی
بدل به باران عشق میگردم
که اگر
مرا تکثیر کنی
صبحهنگام
شکوفههای باغ و بستان خواهم بود
و هرگاه
دستانات آبی بر خاک بیفشاند
قد میکشم...
#سهام_الشعشاع
@asheghanehaye_fatima
..
اشتیاقم به تو
مرا به بینهایت می رساند
و چون در اندیشهام
سایهبان برمیافرازی
بدل به باران عشق میگردم
که اگر
مرا تکثیر کنی
صبحهنگام
شکوفههای باغ و بستان خواهم بود
و هرگاه
دستانت آبی بر خاک بیفشاند
قد میکشم...
#سهام_الشعشاع
@asheghanehaye_fatima
اشتیاقم به تو
مرا به بینهایت می رساند
و چون در اندیشهام
سایهبان برمیافرازی
بدل به باران عشق میگردم
که اگر
مرا تکثیر کنی
صبحهنگام
شکوفههای باغ و بستان خواهم بود
و هرگاه
دستانت آبی بر خاک بیفشاند
قد میکشم...
#سهام_الشعشاع
@asheghanehaye_fatima
جهان هستی
و هیچ جهانی چون تو نیست
آسمان هستی و باران و شمیم
تو آن صدای شب زندهداری
صدای چکیدن دانههای باران
زمستان و بهار هستی
شبهای تابستان هستی
از آن زمان که به تو دل دادم
جهان دگرگون شد
و تو بدل به خواب و رؤیا و بیداری من شدی
امان از اشتیاقام برای تو
کاش بدانی
با تو چگونه محو میشوم
و چقدر خواهم مرد
اگر چشمانام در پیشگاه تو بایستند
در تلفظ نامات
شهدیست که دهانام نمیشناسدش
پس هرگز بهدنیا نیامدهام
و هرگز نبودهام
جز بهخاطر تو!
#سهام_الشعشاع
برگردان: #سودابه_مهیجی
@asheghanehaye_fatima
جهان هستی
و هیچ جهانی چون تو نیست
آسمان هستی و باران و شمیم
تو آن صدای شب زندهداری
صدای چکیدن دانههای باران
زمستان و بهار هستی
شبهای تابستان هستی
از آن زمان که به تو دل دادم
جهان دگرگون شد
و تو بدل به خواب و رؤیا و بیداری من شدی
امان از اشتیاقام برای تو
کاش بدانی
با تو چگونه محو میشوم
و چقدر خواهم مرد
اگر چشمانام در پیشگاه تو بایستند
در تلفظ نامات
شهدیست که دهانام نمیشناسدش
پس هرگز بهدنیا نیامدهام
و هرگز نبودهام
جز بهخاطر تو!
#سهام_الشعشاع
برگردان: #سودابه_مهیجی
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
صبح فردا ما قهوه نخواهیم نوشید
و هیچ دسته گلی به میعادگاهمان نخواهد آمد
با اوهام غربت خود به خواب می رویم
هرکداممان
در شب سرما
در بستر خود غرق خواهیم شد
و سپس ؟
سپس
جای بوسه ها برگونه ها خواهد خشکید
و...
عشق بلند بالا انکار خواهد شد
فردا
مهتاب در حوض ایوانهایمان شاخ و برگ در میآورد
و نورش، شال میبافد
برای دختر امواج
اما مردی که در را می گشاید
گردن او را در چنگ میگیرد
شام گندمگونش را با اخگر وعدهای مشتعل میکند
سرود رعد را فراز چهرهاش رها میسازد
تاج فراق بر سرش مینهد
و در سرزمینهای تاریک تا حد نهایت
تبعیدگاهی برایش امضا میکند
سپس چه ؟
صبح روز عشق میرسد
به من زل میزند
بانوان شکوفه را میشمرد
و در گوششان غزل های دوستی زمزمه میکند
اما هیچیک از شکوفههای لبریز باران
دست بسویش دراز نخواهند کرد
#سهام_الشعشاع
صبح فردا ما قهوه نخواهیم نوشید
و هیچ دسته گلی به میعادگاهمان نخواهد آمد
با اوهام غربت خود به خواب می رویم
هرکداممان
در شب سرما
در بستر خود غرق خواهیم شد
و سپس ؟
سپس
جای بوسه ها برگونه ها خواهد خشکید
و...
عشق بلند بالا انکار خواهد شد
فردا
مهتاب در حوض ایوانهایمان شاخ و برگ در میآورد
و نورش، شال میبافد
برای دختر امواج
اما مردی که در را می گشاید
گردن او را در چنگ میگیرد
شام گندمگونش را با اخگر وعدهای مشتعل میکند
سرود رعد را فراز چهرهاش رها میسازد
تاج فراق بر سرش مینهد
و در سرزمینهای تاریک تا حد نهایت
تبعیدگاهی برایش امضا میکند
سپس چه ؟
صبح روز عشق میرسد
به من زل میزند
بانوان شکوفه را میشمرد
و در گوششان غزل های دوستی زمزمه میکند
اما هیچیک از شکوفههای لبریز باران
دست بسویش دراز نخواهند کرد
#سهام_الشعشاع
@asheghanehaye_fatima
دستانت را
به گلهای سرخ و وحشی آغشته کن
اندام مرا لمس کن
از من بتی بساز !
که هیچ پیامبری آن را نشکند
من عاشق بوسه هایت هستم
مرا با بوسه ای بشکن ..
#سهام_الشعشاع
دستانت را
به گلهای سرخ و وحشی آغشته کن
اندام مرا لمس کن
از من بتی بساز !
که هیچ پیامبری آن را نشکند
من عاشق بوسه هایت هستم
مرا با بوسه ای بشکن ..
#سهام_الشعشاع
اسیر تو بودن
آزادی ست
حتی زیر اقیانوس های عمیق
حتی با چشمان بسته
بدون هیچ تنفس عمیق
• #سهام_الشعشاع
• ترجمه :بابک شاکر
@asheghanehaye_fatima
آزادی ست
حتی زیر اقیانوس های عمیق
حتی با چشمان بسته
بدون هیچ تنفس عمیق
• #سهام_الشعشاع
• ترجمه :بابک شاکر
@asheghanehaye_fatima
من شاعر نیستم
من تنها کلماتی را می دانم
که نام تو را دارد
و آنها را ردیف می کنم به نشانه تو
شب را دوست دارم چون آغوش تو را دارد
صبح را دوست دارم
چون بیداری تو را دارد
از رنگهایی خوشم می آید
که رنگ چشمان توست
رنگ آرامش تو
من شاعر نیستم
تنها کلماتی را
که به تو ربط دارد می شناسم
و آنها را کنار هم می گذارم
تا دیگران بخوانند و
عاشق شوند.
#سهام_الشعشاع
@asheghanehaye_fatima
من تنها کلماتی را می دانم
که نام تو را دارد
و آنها را ردیف می کنم به نشانه تو
شب را دوست دارم چون آغوش تو را دارد
صبح را دوست دارم
چون بیداری تو را دارد
از رنگهایی خوشم می آید
که رنگ چشمان توست
رنگ آرامش تو
من شاعر نیستم
تنها کلماتی را
که به تو ربط دارد می شناسم
و آنها را کنار هم می گذارم
تا دیگران بخوانند و
عاشق شوند.
#سهام_الشعشاع
@asheghanehaye_fatima
اسیر تو بودن
آزادی ست
حتی زیر اقیانوس های عمیق
حتی با چشمان بسته
بدون هیچ تنفس عمیق
🌸 #سهام_الشعشاع
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
آزادی ست
حتی زیر اقیانوس های عمیق
حتی با چشمان بسته
بدون هیچ تنفس عمیق
🌸 #سهام_الشعشاع
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
.
اسیر تو بودن
آزادی ست
حتی زیر اقیانوس های عمیق
حتی با چشمان بسته
بدون هیچ تنفس عمیق
#سهام_الشعشاع
@asheghanehaye_fatima
اسیر تو بودن
آزادی ست
حتی زیر اقیانوس های عمیق
حتی با چشمان بسته
بدون هیچ تنفس عمیق
#سهام_الشعشاع
@asheghanehaye_fatima
دراین شب سیاه
کسی مرا درآغوش نمیگیرد
همه به من پشت کردهاند
صندلیهای اتاق
تابلوهای روی دیوار
حتی چشمهای تو هم درون این قاب
همه به من پشت کردهاند
و خودشان را پنهان میکنند
کنار تو ماندن
ماندن در تاریکیست
وقتی چشمانم هیچ نمیبیند
اینجا هستی نیست
همهاش نابودیست
#سهام_الشعشاع
@asheghanehaye_fatima
کسی مرا درآغوش نمیگیرد
همه به من پشت کردهاند
صندلیهای اتاق
تابلوهای روی دیوار
حتی چشمهای تو هم درون این قاب
همه به من پشت کردهاند
و خودشان را پنهان میکنند
کنار تو ماندن
ماندن در تاریکیست
وقتی چشمانم هیچ نمیبیند
اینجا هستی نیست
همهاش نابودیست
#سهام_الشعشاع
@asheghanehaye_fatima