تو جزئی از شبی
گیسوی سیاهش شاید
وقتی گرداگرد وجودم میپیچد
تیرگی چشمانش شاید
وقتی مرا مینگرد
بیآنکه پلک بزند
تو جزئی از شبی
اندام ناپیدایش شاید
وقتی در سایههای زنانهاش
غوطهور میشوم
#مهدی_تدینی
گیسوی سیاهش شاید
وقتی گرداگرد وجودم میپیچد
تیرگی چشمانش شاید
وقتی مرا مینگرد
بیآنکه پلک بزند
تو جزئی از شبی
اندام ناپیدایش شاید
وقتی در سایههای زنانهاش
غوطهور میشوم
#مهدی_تدینی
@asheghanehaye_fatima
«دیر است»
سر راه زمان ایستادهای
دستت را از روی صبح بردار
بگذار فردا شود
حالا دیگر برای هر کاری دیر است
من
ساعتهاست که ماشه را چکاندهام
بگذار لحظهها شلیک شود
تنها کافی است تو
یک ثانیه انگشتت را
از روی عقربه برداری
و من یک ثانیه
لبخند بزنم و
زیر لب بگویم: «خستهام»
#مهدی_تدینی
«دیر است»
سر راه زمان ایستادهای
دستت را از روی صبح بردار
بگذار فردا شود
حالا دیگر برای هر کاری دیر است
من
ساعتهاست که ماشه را چکاندهام
بگذار لحظهها شلیک شود
تنها کافی است تو
یک ثانیه انگشتت را
از روی عقربه برداری
و من یک ثانیه
لبخند بزنم و
زیر لب بگویم: «خستهام»
#مهدی_تدینی
Forwarded from پیوند نگار
.
«چرا مرا همیشه در ته دریا نگاه میداری؟»
در میان همۀ شعرهای ادبیات نو در ایران، شاید هیچ شعری مانند «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سردِ» #فروغ_فرخزاد عمق تراژیک انزوای وجودی آدمی را تصویر نکرده باشد. «نجاتدهنده در گور خفته است...»
«من سردم است
من سردم است و انگار هیچ وقت گرم نخواهم شد...
نگاه کن که در اینجا
زمان چه وزنی دارد
و ماهیان چگونه گوشتهای مرا میجوند
چرا مرا همیشه در ته دریا نگاه میداری؟...
سلام ای شب معصوم!
سلام ای شبی که چشمهای گرگهای بیابان را
به حفرههای استخوانی ایمان و اعتماد بدل میکنی
و در کنار جویبارهای تو، ارواح بیدها
ارواح مهربان تبرها را میبویند
من از جهان بی تفاوتی فکرها و حرفها و صداها میآیم
و این جهان به لانهٔ ماران مانند است
و این جهان پر از صدای حرکت پاهای مردمی است
که همچنان که تو را میبوسند
در ذهن خود طناب دارت را میبافند»
جدای از محتوای جانکاه این شعر، میتوان آن را به تعبیری استعاری «مانیفست عملی شعر مدرن» نامید. تک تک بندها، سطرها و واژههای این شعر تبلور تجربۀ شاعرانه و زیستی مدرن است. دعوت میکنم این شعر را بیش از هر شعر دیگری جدی بگیرید. در این پست بخش اول آن را با اجرای خوب خسرو شکیبایی میشنویم و قسمت دوم را در شبهای آتی میشنویم.
«در کوچهها باد میآمد
این ابتدای ویرانی است. آن روز هم که دستهای تو ویران شد
باد میآمد...»
#مهدی_تدینی
#دکلمه
@asheghanehaye_fatima
«چرا مرا همیشه در ته دریا نگاه میداری؟»
در میان همۀ شعرهای ادبیات نو در ایران، شاید هیچ شعری مانند «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سردِ» #فروغ_فرخزاد عمق تراژیک انزوای وجودی آدمی را تصویر نکرده باشد. «نجاتدهنده در گور خفته است...»
«من سردم است
من سردم است و انگار هیچ وقت گرم نخواهم شد...
نگاه کن که در اینجا
زمان چه وزنی دارد
و ماهیان چگونه گوشتهای مرا میجوند
چرا مرا همیشه در ته دریا نگاه میداری؟...
سلام ای شب معصوم!
سلام ای شبی که چشمهای گرگهای بیابان را
به حفرههای استخوانی ایمان و اعتماد بدل میکنی
و در کنار جویبارهای تو، ارواح بیدها
ارواح مهربان تبرها را میبویند
من از جهان بی تفاوتی فکرها و حرفها و صداها میآیم
و این جهان به لانهٔ ماران مانند است
و این جهان پر از صدای حرکت پاهای مردمی است
که همچنان که تو را میبوسند
در ذهن خود طناب دارت را میبافند»
جدای از محتوای جانکاه این شعر، میتوان آن را به تعبیری استعاری «مانیفست عملی شعر مدرن» نامید. تک تک بندها، سطرها و واژههای این شعر تبلور تجربۀ شاعرانه و زیستی مدرن است. دعوت میکنم این شعر را بیش از هر شعر دیگری جدی بگیرید. در این پست بخش اول آن را با اجرای خوب خسرو شکیبایی میشنویم و قسمت دوم را در شبهای آتی میشنویم.
«در کوچهها باد میآمد
این ابتدای ویرانی است. آن روز هم که دستهای تو ویران شد
باد میآمد...»
#مهدی_تدینی
#دکلمه
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach📎
@asheghanehaye_fatima
دَ دَ دَست
ها ها هایت
کَ کَ کبو
تَ تَ ترانِ
سِ سِ سفیدِ
مَ مَ
منست
اَ اَ از
پی پی پیشم
پَ پَ پر
وا وا واز
نَ نَ نکن...
#مهدی_تدینی
دَ دَ دَست
ها ها هایت
کَ کَ کبو
تَ تَ ترانِ
سِ سِ سفیدِ
مَ مَ
منست
اَ اَ از
پی پی پیشم
پَ پَ پر
وا وا واز
نَ نَ نکن...
#مهدی_تدینی
آرام میآیی
آرام مینشینی
آرام قهوهات را مینوشی
در من اما
آ
آ
آ
آشوب میکنی
تو
تو
توفان میکنی
در این گردباد
سر به نیست هم شوم
چه کسی میفهمد گناه توست؟
#مهدی_تدینی
آرام مینشینی
آرام قهوهات را مینوشی
در من اما
آ
آ
آ
آشوب میکنی
تو
تو
توفان میکنی
در این گردباد
سر به نیست هم شوم
چه کسی میفهمد گناه توست؟
#مهدی_تدینی
@asheghanehaye_fatima
برای تو ساده است
تو فقط بلند میشوی
لبخند میزنی و
میروی
من اما
مینشینم
لبخند میزنم و
تمام میشوم
عدالت هم میماند برای اشیا
میز و صندلی و ساعت
که همه
عادلانه به یک اندازه
غبار میگیرند
#مهدی_تدینی
برای تو ساده است
تو فقط بلند میشوی
لبخند میزنی و
میروی
من اما
مینشینم
لبخند میزنم و
تمام میشوم
عدالت هم میماند برای اشیا
میز و صندلی و ساعت
که همه
عادلانه به یک اندازه
غبار میگیرند
#مهدی_تدینی
@asheghanehaye_fatima
حرفها دارم با تو
که نه از واژهاند و نه از آوا
نه گفتنیاند و نه شنیدنی
حرفهایی که میوزند
میبارند
مه میگیرند
و چون زورقی
به سوی آبشار غوطهورند
حرفهایی که هیچکس از آنها
زنده برنگشته است
پس میعادگاه ما
قایقی که در آبشار
سقوط کرده است
#مهدی_تدینی
حرفها دارم با تو
که نه از واژهاند و نه از آوا
نه گفتنیاند و نه شنیدنی
حرفهایی که میوزند
میبارند
مه میگیرند
و چون زورقی
به سوی آبشار غوطهورند
حرفهایی که هیچکس از آنها
زنده برنگشته است
پس میعادگاه ما
قایقی که در آبشار
سقوط کرده است
#مهدی_تدینی
@asheghanehaye_fatima
معنای واژهها
همه در دهان تو بود
نیستی
تا معنایی بر لب آری
جهان مسکوت میماند
لبانش میخشکد
ترک میخورد
خرد میشود
فرو میریزد
و عابران
از روی تکههای دهانش عبور میکنند
#مهدی_تدینی
معنای واژهها
همه در دهان تو بود
نیستی
تا معنایی بر لب آری
جهان مسکوت میماند
لبانش میخشکد
ترک میخورد
خرد میشود
فرو میریزد
و عابران
از روی تکههای دهانش عبور میکنند
#مهدی_تدینی
Audio
#هِرتسبرگ... دو...
▪️دیگر از این زخمهای کهنه
بیزارم
برایم جراحتی تازه بیاور
راستی تو شلیک کردن بلدی؟
همه امیدم
به بیرحمی توست
من چشمانم را میبندم
تو
بیمحابا
تیر خلاص را میزنی
و زیباییات
آرام و بیصدا
میکُشدم▪️
#مهدی_تدینی
@asheghanehaye_fatima
▪️دیگر از این زخمهای کهنه
بیزارم
برایم جراحتی تازه بیاور
راستی تو شلیک کردن بلدی؟
همه امیدم
به بیرحمی توست
من چشمانم را میبندم
تو
بیمحابا
تیر خلاص را میزنی
و زیباییات
آرام و بیصدا
میکُشدم▪️
#مهدی_تدینی
@asheghanehaye_fatima
Our Roads
Sebastian Zawadzki
#زاوادزکی...
▪️ «شکار»
شکارم کن
مانند پرندهای که هنوز پریدن بلد نیست
یا گرازی که تیغ تله
ساق پایش را شکسته است
نترس
گیرم بنداز
بیرحم باش
از خون نترس
از فریاد
از پرپر زدن
از غلتیدن در خاک
از ریختن پر
از صدای گلوله
از صدای مرگ
از پنجه کشیدن بر خاک
از کشیدن جنازه بر دوش
از من
نترس
شکارم کن
من صید راحتم
قلاب را بکش
از این غوطه در گِل
از بوی مرداب و طعم لجن
از این همه حباب خستهام
قلاب را بکش
بگذار جان دهم
کف قایق تو▪️
#مهدی_تدینی
@asheghanehaye_fatima
▪️ «شکار»
شکارم کن
مانند پرندهای که هنوز پریدن بلد نیست
یا گرازی که تیغ تله
ساق پایش را شکسته است
نترس
گیرم بنداز
بیرحم باش
از خون نترس
از فریاد
از پرپر زدن
از غلتیدن در خاک
از ریختن پر
از صدای گلوله
از صدای مرگ
از پنجه کشیدن بر خاک
از کشیدن جنازه بر دوش
از من
نترس
شکارم کن
من صید راحتم
قلاب را بکش
از این غوطه در گِل
از بوی مرداب و طعم لجن
از این همه حباب خستهام
قلاب را بکش
بگذار جان دهم
کف قایق تو▪️
#مهدی_تدینی
@asheghanehaye_fatima
The Ballerina
Behzad Khojasteh
و این کار خوب از #بهزاد_خجسته که میشه روزهای متمادی شنید...
▪️دستم را رها کردی
من
رها شدم
رها
مانند پیکری
که با چشمان باز
در اعماق آبها فرو میرود
فرو میرود
فرو میرود و محو میشود
اگر باز به دیدارم آمدی
برایت از زندگی
در ته دریا میگویم
از مردی که دلقکماهیها
در کاسهٔ چشمهایش
تخمریزی کردهاند...▪️
#مهدی_تدینی
@asgeghanehaye_fatima
▪️دستم را رها کردی
من
رها شدم
رها
مانند پیکری
که با چشمان باز
در اعماق آبها فرو میرود
فرو میرود
فرو میرود و محو میشود
اگر باز به دیدارم آمدی
برایت از زندگی
در ته دریا میگویم
از مردی که دلقکماهیها
در کاسهٔ چشمهایش
تخمریزی کردهاند...▪️
#مهدی_تدینی
@asgeghanehaye_fatima
Love Theme (From Blade Runner)
Vassilis Saleas
این صدای جادویی و پرناله، #کلارینت_یونانیه... واسیلیس سالئاس...
▪️ سنگ مفت
گنجشک مفت
مانند چکاوک دلم
که مفت بود
و سنگ
سنگ
سنگ
این همه سنگ را
کجای دلت جا دادهای...▪️
#مهدی_تدینی
پیشتر از سالئاس کارهای زیادی شنیدیم، یک مجموعۀ برگزیده را در این لینک میتونید پیدا کنید: سالئاس
@music_and_nothing_more
@asheghanehaye_fatima
▪️ سنگ مفت
گنجشک مفت
مانند چکاوک دلم
که مفت بود
و سنگ
سنگ
سنگ
این همه سنگ را
کجای دلت جا دادهای...▪️
#مهدی_تدینی
پیشتر از سالئاس کارهای زیادی شنیدیم، یک مجموعۀ برگزیده را در این لینک میتونید پیدا کنید: سالئاس
@music_and_nothing_more
@asheghanehaye_fatima
Love Theme (From Blade Runner)
Vassilis Saleas
این صدای جادویی و پرناله، #کلارینت یونانیه... واسیلیس سالئاس...
▪️ سنگ مفت
گنجشک مفت
مانند چکاوک دلم
که مفت بود
و سنگ
سنگ
سنگ
این همه سنگ را
کجای دلت جا دادهای...▪️
#مهدی_تدینی
پیشتر از سالئاس کارهای زیادی شنیدیم، یک مجموعۀ برگزیده را در این لینک میتونید پیدا کنید: سالئاس
@asheghanehaye_fatima
▪️ سنگ مفت
گنجشک مفت
مانند چکاوک دلم
که مفت بود
و سنگ
سنگ
سنگ
این همه سنگ را
کجای دلت جا دادهای...▪️
#مهدی_تدینی
پیشتر از سالئاس کارهای زیادی شنیدیم، یک مجموعۀ برگزیده را در این لینک میتونید پیدا کنید: سالئاس
@asheghanehaye_fatima
Audio
چند کار از گروهِ CLANN میگذارم... هیچ نگید... فقط گوش بدید و حیرت کنید...
▪️باد را
که از موهایت بگیرم
دوباره همهچیز
عادی خواهد شد
حتی باران قطع میشود
و شهر
به زندگی عادی بازمیگردد
اما نه مسیر بادها دست من است
و نه
طغیان موهایت▪️
#مهدی_تدینی
@asheghanehaye_fatima
▪️باد را
که از موهایت بگیرم
دوباره همهچیز
عادی خواهد شد
حتی باران قطع میشود
و شهر
به زندگی عادی بازمیگردد
اما نه مسیر بادها دست من است
و نه
طغیان موهایت▪️
#مهدی_تدینی
@asheghanehaye_fatima
Audio
«کلاغها در باران»... دو... بعید میدونم پستراک از این بهتر پیدا کنید... اگر بتونید صدای گیتار باس رو زیر صداها پیدا کنید و دنبال کنید، به جاهای خوبی میرسید...
▪️وقتی دستت را
بر زخمم میفشاری
خونریزی بند نمیآید
دردم اما
آرام میشود
نترس
زندگی همین چکیدن خونم
از میان انگشتهای توست▪️
#مهدی_تدینی
#شبتون_آروم
@asheghanehaye_fatima
▪️وقتی دستت را
بر زخمم میفشاری
خونریزی بند نمیآید
دردم اما
آرام میشود
نترس
زندگی همین چکیدن خونم
از میان انگشتهای توست▪️
#مهدی_تدینی
#شبتون_آروم
@asheghanehaye_fatima
▪️به آب نمیرسد آوندهایم
هر چه در خاطرات
ریشه میدوانم
اشتباه روییدهام
در نام
در یاد
در صدا
در آغوش اشتباه
درخت شدن
در خارزار
طولانیترین شیوۀ خودکشیست...▪️
#مهدی_تدینی
@asheghanehaye_fatima
هر چه در خاطرات
ریشه میدوانم
اشتباه روییدهام
در نام
در یاد
در صدا
در آغوش اشتباه
درخت شدن
در خارزار
طولانیترین شیوۀ خودکشیست...▪️
#مهدی_تدینی
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
▪️ریشههایمان را بریدیم
تا دستهایمان به هم برسد
ندانستیم
عشق
همهاش
خطای دید است
و در خاک فاصلهها فروافتادیم
آوندهایمان خشکید و
دستهایمان به هم نرسید
سهم ما همین بود
که از دور
با صدای تیشهها بر ریشهها
نام همدیگر را بخوانیم▪️
#مهدی_تدینی
▪️ریشههایمان را بریدیم
تا دستهایمان به هم برسد
ندانستیم
عشق
همهاش
خطای دید است
و در خاک فاصلهها فروافتادیم
آوندهایمان خشکید و
دستهایمان به هم نرسید
سهم ما همین بود
که از دور
با صدای تیشهها بر ریشهها
نام همدیگر را بخوانیم▪️
#مهدی_تدینی