مردان بسیاری را دیده ام
که به ضرب #بوسه
از پای در آمده اند...
و هنوز هم رژهای #سرخ
سلاح گرم محسوب نمیشوند...
#هانی_محمدی
@asheghanehaye_fatima
که به ضرب #بوسه
از پای در آمده اند...
و هنوز هم رژهای #سرخ
سلاح گرم محسوب نمیشوند...
#هانی_محمدی
@asheghanehaye_fatima
دوست داشتن
یک #من می خواهد
و
یک #تو
که برای دوست داشتن
نهمن بماندو نه تو!
با هر زبان #بی_زمان_و_بی_دلیل
هر راهی که می روم و با هر نشانه ای
#دوستت_دارم
#شما_فرستادید
#هانی
@asheghanehaye_fatima
یک #من می خواهد
و
یک #تو
که برای دوست داشتن
نهمن بماندو نه تو!
با هر زبان #بی_زمان_و_بی_دلیل
هر راهی که می روم و با هر نشانه ای
#دوستت_دارم
#شما_فرستادید
#هانی
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
آسمون گوشه گوشه ابری بود
زندگی گوشه گوشه تنهایی
سررسید و نوشت میخوامت
که زدم زیر گوش تنهایی
دل به چشم کسی نمی بستم
اومد و بی هوا شکستم داد
وسط درس و درد و بیکاری
با دوتا خنده کار دستم داد
عشقمون شیشه بود و از بختم
عقل من پاره سنگ بر می داشت
تا که خنجر به قلب من بزنه
ابروهاشُ قشنگ بر می داشت
نرخ نازش همیشه بالا بود
شب به شب خنده شُ گرون می کرد
لبِ سرخِ بدونِ ماتیکش
دل بی دست و پامُ خون می کرد
واسش از زندگیم می گفتم
واسم از خونه ای که تو رویاش...
بهترین لحظه های عمرم بود
زندگی لابه لای انگشتاش
سر آینده بحث می کردیم
سر تقسیم کار فردامون
مثلا جای خونمون با من
مثلا اسم بچه ها با اون
هر محالی براش ممکن بود
دل به هرچی محال می دادم
توی فنجون قهوه ی چشماش
مرگم و احتمال میدادم
نارفیقای روز بی پولی
وسط کار ما دوتا موندن
وقتی دیدن که آب سربالاس
زیر گوشش ابوعطا خوندن
این پسر آس و پاسه ردش کن
چی ازش بت میماسه ردش کن
یا بسوز و بساز تا آخر
یا یه جوری خلاصه ردش کن
روز آخر که دیدمش گفتم
مثل معشوقه های قاجاری!
اعتیادم به دیدنت بالاست
چشم های مخدری داری
از دلم دل برید و با سردی
خنجر داغشُ به سینه م زد
رفتنش بی هوا شکستم داد
رفتنش بی هوا زمینم زد
من به هرلحظه دیدنش معتاد
به هوای رسیدنش معتاد
رفته رفته یواش ترکم کرد
رفت و رفت و یواش ترکم داد
#هانی_ملکزاده
آسمون گوشه گوشه ابری بود
زندگی گوشه گوشه تنهایی
سررسید و نوشت میخوامت
که زدم زیر گوش تنهایی
دل به چشم کسی نمی بستم
اومد و بی هوا شکستم داد
وسط درس و درد و بیکاری
با دوتا خنده کار دستم داد
عشقمون شیشه بود و از بختم
عقل من پاره سنگ بر می داشت
تا که خنجر به قلب من بزنه
ابروهاشُ قشنگ بر می داشت
نرخ نازش همیشه بالا بود
شب به شب خنده شُ گرون می کرد
لبِ سرخِ بدونِ ماتیکش
دل بی دست و پامُ خون می کرد
واسش از زندگیم می گفتم
واسم از خونه ای که تو رویاش...
بهترین لحظه های عمرم بود
زندگی لابه لای انگشتاش
سر آینده بحث می کردیم
سر تقسیم کار فردامون
مثلا جای خونمون با من
مثلا اسم بچه ها با اون
هر محالی براش ممکن بود
دل به هرچی محال می دادم
توی فنجون قهوه ی چشماش
مرگم و احتمال میدادم
نارفیقای روز بی پولی
وسط کار ما دوتا موندن
وقتی دیدن که آب سربالاس
زیر گوشش ابوعطا خوندن
این پسر آس و پاسه ردش کن
چی ازش بت میماسه ردش کن
یا بسوز و بساز تا آخر
یا یه جوری خلاصه ردش کن
روز آخر که دیدمش گفتم
مثل معشوقه های قاجاری!
اعتیادم به دیدنت بالاست
چشم های مخدری داری
از دلم دل برید و با سردی
خنجر داغشُ به سینه م زد
رفتنش بی هوا شکستم داد
رفتنش بی هوا زمینم زد
من به هرلحظه دیدنش معتاد
به هوای رسیدنش معتاد
رفته رفته یواش ترکم کرد
رفت و رفت و یواش ترکم داد
#هانی_ملکزاده
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
می تونی با یه نگاه سرسری
بغض بدخیم من و عمل کنی
تو علاج کل دردای منی
خسته ام
میشه منُ بغل کنی؟!
#هانی_ملک_زاده
#عزیز_روزهام❤️
@asheghanehaye_fatima
بغض بدخیم من و عمل کنی
تو علاج کل دردای منی
خسته ام
میشه منُ بغل کنی؟!
#هانی_ملک_زاده
#عزیز_روزهام❤️
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima🌸
چقد سخته هر نیمه شب خوابتُ
حروم خیالای باطل کنی
بگیری دوتا دستشُ،گرم شی
خودت رو توو آغوش اون ول کنی
چقد سخته ما بین بدبختیات
با این بی کسی ها مدارا کنی
ببینی که با هرکی می خنده و
بشینی و تنها تماشا کنی
بشینی بخندی به دیوونگیت
به رویایی که ایده آل تو بود
بخندی به هرچی که مال تو نیست
بخندی به هرچی که مال تو بود
حواسم بهت بود و می دیدمت
که با خیلیا گرم خندیدنی
خودم از تو دل کنده بودم ولی
تو هر لحظه هر گوشه ای با منی
خودم راهُ وا کرده بودم برات
خودم گفته بودم که باید بری
یه احساس تلخی برم داشت که
تو با من توو این خونه تنها تری
ازت رد شدم تا ازم رد بشی
شکستم که محکم بشی سخت شی
کشیدم کنار از مسیرت که تو
کنار یکی دیگه خوشبخت شی
چه خوبه که با خیلیا بعد من
تونستی بخندی ، رفاقت کنی
دلم شور می زد نتونی،نشه
چه خوبه که تونستی عادت کنی
یه جوری واسم زندگی سرد شد
که دستای گرم تو یادم نره
همش غصه خوردم، همش می خورم
چقد بی کسی اشتها آوره
غرورم تو دستای سردِ توعه
به اخمت همیشه ادامه بده
یه کوهم که له کردنش سخت نیست
تو می تونی میشه ادامه بده
همه مشکلاتم رو با قرص خواب
تو لیوانِ دلشوره حل می کنم
بازم مثل هرشب به جای تنت
دارم بالشم رو بغل می کنم
#هانی_ملک_زاده
چقد سخته هر نیمه شب خوابتُ
حروم خیالای باطل کنی
بگیری دوتا دستشُ،گرم شی
خودت رو توو آغوش اون ول کنی
چقد سخته ما بین بدبختیات
با این بی کسی ها مدارا کنی
ببینی که با هرکی می خنده و
بشینی و تنها تماشا کنی
بشینی بخندی به دیوونگیت
به رویایی که ایده آل تو بود
بخندی به هرچی که مال تو نیست
بخندی به هرچی که مال تو بود
حواسم بهت بود و می دیدمت
که با خیلیا گرم خندیدنی
خودم از تو دل کنده بودم ولی
تو هر لحظه هر گوشه ای با منی
خودم راهُ وا کرده بودم برات
خودم گفته بودم که باید بری
یه احساس تلخی برم داشت که
تو با من توو این خونه تنها تری
ازت رد شدم تا ازم رد بشی
شکستم که محکم بشی سخت شی
کشیدم کنار از مسیرت که تو
کنار یکی دیگه خوشبخت شی
چه خوبه که با خیلیا بعد من
تونستی بخندی ، رفاقت کنی
دلم شور می زد نتونی،نشه
چه خوبه که تونستی عادت کنی
یه جوری واسم زندگی سرد شد
که دستای گرم تو یادم نره
همش غصه خوردم، همش می خورم
چقد بی کسی اشتها آوره
غرورم تو دستای سردِ توعه
به اخمت همیشه ادامه بده
یه کوهم که له کردنش سخت نیست
تو می تونی میشه ادامه بده
همه مشکلاتم رو با قرص خواب
تو لیوانِ دلشوره حل می کنم
بازم مثل هرشب به جای تنت
دارم بالشم رو بغل می کنم
#هانی_ملک_زاده
مردان بسیاری را دیده ام که
به ضرب بوسه از پای در آمده اند...
و هنوز هم رژهای سرخ
سلاح گرم محسوب نمی شوند!
#هانی_محمدی
@asheghanehaye_fatima
به ضرب بوسه از پای در آمده اند...
و هنوز هم رژهای سرخ
سلاح گرم محسوب نمی شوند!
#هانی_محمدی
@asheghanehaye_fatima
هر صبح
به زیبایی اندكم در آینه می خندم
و به این فكر می كنم
كه چگونه می توانی عاشقم نباشی؟
خودخواه نیستم، اما
"باید" باور كنی
زن خوب، زنی ست كه شعر بداند
"زیبایی"
آنقدرها هم مهم نیست..
#هانی_محمدی
طلوعِ نو مبارک
@asheghanehaye_fatima😉
به زیبایی اندكم در آینه می خندم
و به این فكر می كنم
كه چگونه می توانی عاشقم نباشی؟
خودخواه نیستم، اما
"باید" باور كنی
زن خوب، زنی ست كه شعر بداند
"زیبایی"
آنقدرها هم مهم نیست..
#هانی_محمدی
طلوعِ نو مبارک
@asheghanehaye_fatima😉
🎼●آهنگ: «ما را همه شب»
🎙●خواننده: #هانی_نیرو | ○●شعر: #سعدی
ما را همه شب نمیبرد خواب
ای خفته روزگار دریاب
در بادیه تشنگان بمردند
وز حله به کوفه میرود آب...
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
شَبایی که پشتم پر از خالیه
شبایی که آغوشم از شب پُره
چقد شب به شب توی شب غرق شَم
داره حالم از شب بهم میخوره ..
#هانی_ملکزاده
@asheghanehaye_fatima
شبایی که آغوشم از شب پُره
چقد شب به شب توی شب غرق شَم
داره حالم از شب بهم میخوره ..
#هانی_ملکزاده
@asheghanehaye_fatima
آسمون گوشه گوشه ابری بود
زندگی گوشه گوشه تنهایی
سررسید و نوشت: "میخوامت"
که زدم زیر گوش تنهایی
دل به چشم کسی نمیبستم
اومد و بیهوا شکستم داد
وسط درس و درد و بیکاری
با دوتا خنده کار دستم داد
عشقمون شیشه بود و از بختم
عقل من پارهسنگ برمیداشت
تا که خنجر به قلب من بزنه
ابروهاش و قشنگ برمیداشت
نرخ نازش همیشه بالا بود
شب به شب خندهش و گرون میکرد
لبِ سرخِ بدونِ ماتیکش
دلِ بیدست و پام و خون میکرد
واسهش از زندگیم میگفتم
واسم از خونهای که تو رویاش...
بهترین لحظههای عمرم بود
زندگی لابه لای انگشتاش
سرِ آینده بحث میکردیم
سرِ تقسیم کار فردامون
مثلا جای خونهمون با من
مثلا اسم بچهها با اون
هر محالی براش ممکن بود
دل به هرچی محال میدادم
توی فنجون قهوهی چشماش
مرگم و احتمال میدادم
نارفیقای روز بیپولی
وسطِ کار ما دوتا موندن
وقتی دیدن که آب سربالاس
زیر گوشش ابوعطا خوندن:
"این پسر آس و پاسه، ردش کن"
"چی ازش بت میماسه؟ ردش کن"
"یا بسوز و بساز تا آخر
یا یهجوری خلاصه ردش کن"
روز آخر که دیدمش گفتم:
"مثل معشوقههای قاجاری!
اعتیادم به دیدنت بالاست
چشمهای مخدری داری"
از دلم دل برید و با سردی
خنجر داغش و به سینهم زد
رفتنش بیهوا شکستم داد
رفتنش بیهوا زمینم زد...
من به هرلحظه دیدنش معتاد
به هوای رسیدنش معتاد
رفته رفته یواش ترکم کرد
رفت و رفت و یواش ترکم داد...
#هانی_ملک_زاده
@asheghanehaye_fatima
زندگی گوشه گوشه تنهایی
سررسید و نوشت: "میخوامت"
که زدم زیر گوش تنهایی
دل به چشم کسی نمیبستم
اومد و بیهوا شکستم داد
وسط درس و درد و بیکاری
با دوتا خنده کار دستم داد
عشقمون شیشه بود و از بختم
عقل من پارهسنگ برمیداشت
تا که خنجر به قلب من بزنه
ابروهاش و قشنگ برمیداشت
نرخ نازش همیشه بالا بود
شب به شب خندهش و گرون میکرد
لبِ سرخِ بدونِ ماتیکش
دلِ بیدست و پام و خون میکرد
واسهش از زندگیم میگفتم
واسم از خونهای که تو رویاش...
بهترین لحظههای عمرم بود
زندگی لابه لای انگشتاش
سرِ آینده بحث میکردیم
سرِ تقسیم کار فردامون
مثلا جای خونهمون با من
مثلا اسم بچهها با اون
هر محالی براش ممکن بود
دل به هرچی محال میدادم
توی فنجون قهوهی چشماش
مرگم و احتمال میدادم
نارفیقای روز بیپولی
وسطِ کار ما دوتا موندن
وقتی دیدن که آب سربالاس
زیر گوشش ابوعطا خوندن:
"این پسر آس و پاسه، ردش کن"
"چی ازش بت میماسه؟ ردش کن"
"یا بسوز و بساز تا آخر
یا یهجوری خلاصه ردش کن"
روز آخر که دیدمش گفتم:
"مثل معشوقههای قاجاری!
اعتیادم به دیدنت بالاست
چشمهای مخدری داری"
از دلم دل برید و با سردی
خنجر داغش و به سینهم زد
رفتنش بیهوا شکستم داد
رفتنش بیهوا زمینم زد...
من به هرلحظه دیدنش معتاد
به هوای رسیدنش معتاد
رفته رفته یواش ترکم کرد
رفت و رفت و یواش ترکم داد...
#هانی_ملک_زاده
@asheghanehaye_fatima
بغلم کن که توی آغوشت
کل دنیا بیوفته از چشمام
بغلم کن که واقعا خسته م
بغلم
کن
که
واقعا
تنهام
#هانی_ملک_زاده
@asheghanehaye_fatima
کل دنیا بیوفته از چشمام
بغلم کن که واقعا خسته م
بغلم
کن
که
واقعا
تنهام
#هانی_ملک_زاده
@asheghanehaye_fatima