@asheghanehaye_fatima
□زندگی درخشان
چشمانات همچون دو قطره ستاره است
شبها بر در خانهام میزند
بارش بارانی سبز در درونام سر می گیرد
برگهای اندوه فرومیریزند
هر شب با فصل دیگری میآیی
روی لبهایات شعلهشعله داغیِ تابستان
گاهی برایام به اندازهی یک بهار آرزویی
گاهی هم مثل زمستان سرد و سفیدی
دستهای درخشانات در صبح من
مثل نوازش نرمیست
سپس زیباییات سرنوشتام را می نویسند
و مرا رها میکند در میانهی راه
امید میایستد در میانِ اینهمه سبزی
شادی لبخند میزند از شبها
شنیده میشود ترانههایی که مرگ را دروغ میدانند
در باغهایی که با هم از آنها عبور کردهایم.
■●شاعر: #ایلهان_گچر |ترکیه| İlhan Geçer |
●■برگردان: #پونه_شاهی
□زندگی درخشان
چشمانات همچون دو قطره ستاره است
شبها بر در خانهام میزند
بارش بارانی سبز در درونام سر می گیرد
برگهای اندوه فرومیریزند
هر شب با فصل دیگری میآیی
روی لبهایات شعلهشعله داغیِ تابستان
گاهی برایام به اندازهی یک بهار آرزویی
گاهی هم مثل زمستان سرد و سفیدی
دستهای درخشانات در صبح من
مثل نوازش نرمیست
سپس زیباییات سرنوشتام را می نویسند
و مرا رها میکند در میانهی راه
امید میایستد در میانِ اینهمه سبزی
شادی لبخند میزند از شبها
شنیده میشود ترانههایی که مرگ را دروغ میدانند
در باغهایی که با هم از آنها عبور کردهایم.
■●شاعر: #ایلهان_گچر |ترکیه| İlhan Geçer |
●■برگردان: #پونه_شاهی
@asheghanehaye_fatima
چشمانات همچون دو قطره ستاره است
شبها بر در خانهام میزند
بارش بارانی سبز در درونام سر می گیرد
برگهای اندوه فرومیریزند
هر شب با فصل دیگری میآیی
روی لبهایات شعلهشعله داغیِ تابستان
گاهی برایام به اندازهی یک بهار آرزویی
گاهی هم مثل زمستان سرد و سفیدی
دستهای درخشانات در صبح من
مثل نوازش نرمیست
سپس زیباییات سرنوشتام را می نویسند
و مرا رها میکند در میانهی راه
امید میایستد در میانِ اینهمه سبزی
شادی لبخند میزند از شبها
شنیده میشود ترانههایی که مرگ را دروغ میدانند
در باغهایی که با هم از آنها عبور کردهایم.
#ایلهان_گچر
چشمانات همچون دو قطره ستاره است
شبها بر در خانهام میزند
بارش بارانی سبز در درونام سر می گیرد
برگهای اندوه فرومیریزند
هر شب با فصل دیگری میآیی
روی لبهایات شعلهشعله داغیِ تابستان
گاهی برایام به اندازهی یک بهار آرزویی
گاهی هم مثل زمستان سرد و سفیدی
دستهای درخشانات در صبح من
مثل نوازش نرمیست
سپس زیباییات سرنوشتام را می نویسند
و مرا رها میکند در میانهی راه
امید میایستد در میانِ اینهمه سبزی
شادی لبخند میزند از شبها
شنیده میشود ترانههایی که مرگ را دروغ میدانند
در باغهایی که با هم از آنها عبور کردهایم.
#ایلهان_گچر
@asheghanehaye_fatima
■زندگی درخشان
چشمانات همچون دو قطره ستاره است
شبها بر در خانهام میزند
بارش بارانی سبز در درونام سر میگیرد
برگهای اندوه فرومیریزند
هر شب با فصل دیگری میآیی
روی لبهایات شعلهشعله داغیِ تابستان
گاهی برایام به اندازهی یک بهار آرزویی
گاهی هم مثل زمستان سرد و سفیدی
دستهای درخشانات در صبح من
مثل نوازش نرمیست
سپس زیباییات سرنوشتام را مینویسند
و مرا رها میکند در میانهی راه
امید میایستد در میانِ اینهمه سبزی
شادی لبخند میزند از شبها
شنیده میشود ترانههایی که مرگ را دروغ میدانند
در باغهایی که با هم از آنها عبور کردهایم.
#ایلهان_گچر | Mustafa İlhan Geçer | ترکیه، ۲۰۰۴-۱۹۱۷ |
برگردان: #پونه_شاهی
■زندگی درخشان
چشمانات همچون دو قطره ستاره است
شبها بر در خانهام میزند
بارش بارانی سبز در درونام سر میگیرد
برگهای اندوه فرومیریزند
هر شب با فصل دیگری میآیی
روی لبهایات شعلهشعله داغیِ تابستان
گاهی برایام به اندازهی یک بهار آرزویی
گاهی هم مثل زمستان سرد و سفیدی
دستهای درخشانات در صبح من
مثل نوازش نرمیست
سپس زیباییات سرنوشتام را مینویسند
و مرا رها میکند در میانهی راه
امید میایستد در میانِ اینهمه سبزی
شادی لبخند میزند از شبها
شنیده میشود ترانههایی که مرگ را دروغ میدانند
در باغهایی که با هم از آنها عبور کردهایم.
#ایلهان_گچر | Mustafa İlhan Geçer | ترکیه، ۲۰۰۴-۱۹۱۷ |
برگردان: #پونه_شاهی