عاشقانه های فاطیما
818 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
00:00
یک شب
حوالی همین ساعت
یک شب بخیر
گفتی و
یک عمرِ بیدارم!

#آذر_آزادی

@asheghanehaye_fatima
#آذر_جان مبارک ‌قدم باش 💜🍁

التماس باران☔️

@asheghanehaye_fatima
یک شب
حوالی همین ساعت
یک شب بخیر
گفتی و
یک عمرِ بیدارم!

#آذر_آزادی

@asheghanehaye_fatima
پرسه می زنم
پارک به پارک
تا ببینم گلهای پیراهنم
روی کدام نیمکت جا مانده است




#آذر_عاصمی...
از کتاب تنها فروغ است که می ماند

@asheghanehaye_fatima
برنگرد ...
تمامت کردم
مانند نخ های سیگارم
حسرت نیامدنت را کشیدم.


#آذر_فراهانی

@asheghanehaye_fatima
میگویند خدا #شب را براے
عشق بازی آفریده

افسوس سهم من از این #شب ها
تنها چشم انتظاری
برای عشقی خیالی بود ...


#آذر_فراهانی


@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.

#آغـــوش_تــــو‌
دلچسب ترین حلقه دنیاست

زین حلقـه مڪن رحم به من
تنــگ‌تــرش ڪــن...


#آذر_قاسمی


@asheghanehaye_fatima
یک فنجان چای به لیمو با یک برش کتاب
پشت میزی که تو رو به رویم نشسته باشی جانی تازه میدهد به ثانیه ثانیه های لحظات بهاریم.

#آذر_فراهانی
‎‌‌‎‌‎‌‌‌


تنها فقط با من
گوشه ای دنج این دنیا میان شلوغی های روزمره ات
قراری عاشقانه بگذار
هرچند کوتاه،
هرچند سرد، کنج کافه ای که سالهاست بی مشتری گوشه ی شهر خاک میخورد


#فرگل_مشتاقی
#شما_فرستادید
#ایرج

@asheghabehaye_fatima
لب‌خند شیرین
درچهره‌ات مُرد
و لب‌های من
چونان تب‌آلود لرزیدند و
خاموش ماندند
ما به یک‌دیگر درود نگفتیم
تنها به هم نگریستیم و
از کنار هم گذشتیم.




#تئودور_اشتورم |  Hans Theodor Woldsen Storm | آلمان، ۱۸۸۸-۱۸۱۷ |

برگردان: #آذر_نعیمیان


@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💚آذرمـــاهــی
🍁یک خالقه نه مخلوق
💛یک علته نه معلول
🍁یک نماده نه یه نشانه
❤️یک تیره نه یک هدف
🍁یک‌ کتابه نه یه جمله
💙یک فرماندست نه یه سرباز
🍁سرچشمه عشقه نه یه معشوق
💜ته تغاری های پاییز
🍁آغاز حکومتتون مبارک
#آذر
#تولد
#عشق

@asheghanehaye_fatima
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Autumn Leaves (official video) - Eva Cassidy & the London Symphony Orchestra

خزان را به هیچ می انگارند
دستانی که در دست هم قرار دارند




« نیست تردید زمستان گذرد
وز پی اش پیک بهار
با هزاران گل سرخ
بی‌گمان می‌آید.»

#پاییز
#آذر

@asheghanehaye_fatima
جادوی چشم‌های تو را دختری نداشت
جادوی چشم‌های تو را دیگری نداشت

می‌خواستم وجود تو را شاعری کنم
این کار احتیاج به خوش‌باوری نداشت

آتش زدی به زندگیِ مردِ آذری
تقویم قبلِ آمدن‌ات #آذر ی نداشت

در چشم‌هات معجزه بیداد می‌کند
باید چگونه دعویِ پیغمبری نداشت؟!

یک شهر دربه‌در شده است از حضورِ تو
یوسف هم این‌قَدَر، به خدا مشتری نداشت

بر «تختِ» خود بخواب و به «جمشید»ها بگو
این مرد قصدِ غارت و اسکندری نداشت

وقتی که رفت، جنسِ دلش را شناختم
او یک فرشته بود، اگرچه پری نداشت...

#امید_صباغ_نو



@asheghanehaye_fatima
دلتنگی همان جایی اتفاق میفتد
که ناغافل
چشمانت خیره میماند
به روی نوشته هایی که برایت آشنا بودند
آن وقت است که بغض می کنی
اشک در چشمانت لانه می کند
قلبت فشرده می شود برای چیزی که
نمی توانی ابراز کنی
آن هم خواستن کسی را که به خاطرش،
درد چون حُناق،
بیخ گلویت را چسبیده...

#آذر_فراهانی
#شما_فرستادید



@asheghanehaye_fatima
هنوز جوان و نادان بودم
می‌خواستم بدانم:
ازچه‌روی دهانم چنین سرخ است؟
بهار گفت:
برای بوسیدن.

آن‌گاه که زمین را مِه فراگرفت
باید که می‌پرسیدم:
ازچه‌روی دهانم چنین بی‌رنگ است؟
پاییز گفت:
از بوسیدن.



#آنا_ریتر
برگردان: #آذر_نعیمیان

@asheghanehaye_fatima
کاش زنِ طوفان بودم
آن‌گاه نمی‌ترسیدم دیگر از هیچ
بر قله‌ی کوه می‌زیستم
آن‌جا که عقاب آشیان دارد

خورشید همبازیِ من می‌بود
و باد همراهِ من
پرواز می‌کردم به دور، دور
بر بالِ ابرهای گریزان

آزاد می‌بودم، مغرور و بزرگ
شهبانوی جهانِ دور
زیر پایم زمینِ تنبل و سرد
بر فرازم ستارگان، پر نور

#آنا_ریتر
برگردان: #آذر_نعیمیان

@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
با واژه‌هایی اندک
آهسته دور می‌شوم
و پا
به جهانی دیگر می‌گذارم

با شیوه‌ای
به‌ویژه ظریف
می‌گریزم از آن‌چه
که شما را خوش است

و پیچیده
در پوششِ آرامشِ خویش
آزمون می‌کنم
یک خوش‌بختیِ خاموش

اما این
بدان معنا نیست
که بدرود گفته‌ام
زیرا که روزی
دوباره باز خواهم گشت.

#روزویتا_دزف
برگردان: #آذر_نعیمیان


@asheghanehaye_fatima
آه باز هم این چشمان
که روزگاری مرا این چنین عاشقانه سلام می‌دادند
و باز هم این لبان
که زندگی‌ام را شیرین می‌کردند

باز هم آن آوا
که روزگاری شنیدنش خوش بود
فقط من دیگر نه آنم که بودم
زیرا که مسخ‌شده به خانه بازگشته‌ام

اکنون
بازوان سپید و زیبا
گرفته‌اند مرا تنگ در آغوش
و من لمیده‌ام بر قلبش
اندوهناک با احساسی گنگ.

#هاینریش_هاینه
برگردان: #آذر_نعیمیان

@asheghanehaye_fatima