@asheghanehaye_fatima
مى آيند براي پرسه زدن در گوشه كنار ذهن ِ خسته ام
براى ناخنك زدن به خاطرات خاك گرفته
براي كشف تناقصِ من با خودم
براي گريستن بر شانه هاي دشمنى كه همشهرى شانه هاي منست
#نيكی_فيروزكوهی
مى آيند براي پرسه زدن در گوشه كنار ذهن ِ خسته ام
براى ناخنك زدن به خاطرات خاك گرفته
براي كشف تناقصِ من با خودم
براي گريستن بر شانه هاي دشمنى كه همشهرى شانه هاي منست
#نيكی_فيروزكوهی
@asheghanehaye_fatima
میانِ خاطراتِ بی شمارمان
ای آشنا !!
به بودنت
ادامه بده
از اولین آغوش
هزار شب هم که بگذرد
باز ستاره بی قرار وُ
مهتاب بی قرار وُ
این دل بی قرار است
#نيكی_فيروزكوهی
📚پرنده اي كه از بام شما پريد
میانِ خاطراتِ بی شمارمان
ای آشنا !!
به بودنت
ادامه بده
از اولین آغوش
هزار شب هم که بگذرد
باز ستاره بی قرار وُ
مهتاب بی قرار وُ
این دل بی قرار است
#نيكی_فيروزكوهی
📚پرنده اي كه از بام شما پريد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کسی که دستش را بیهوا روی شانهات میگذارد
و بی هیچ کلامی
میفهماند که در این دنیای غریب دوستی داری،
چنین موجودی چقدر باید تنهایی کشیده باشد تا به یک نگاه بفهمد چقدر تو تنهایی؟
#نيكی_فيروزكوهی
@asheghanehaye_fatima
و بی هیچ کلامی
میفهماند که در این دنیای غریب دوستی داری،
چنین موجودی چقدر باید تنهایی کشیده باشد تا به یک نگاه بفهمد چقدر تو تنهایی؟
#نيكی_فيروزكوهی
@asheghanehaye_fatima
رنجیده ام
دستم را در دستِ لحظه ات بگذار
که آغوشِ این شهر افق ندارد
که خواهش بزرگی ست
دلتنگ نبودن در کوچ
و آرزو یِ زیبائی ست
باز گشت
#نيكی_فيروزكوهی
@asheghsnehaye_fatima
دستم را در دستِ لحظه ات بگذار
که آغوشِ این شهر افق ندارد
که خواهش بزرگی ست
دلتنگ نبودن در کوچ
و آرزو یِ زیبائی ست
باز گشت
#نيكی_فيروزكوهی
@asheghsnehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همین امروزاین تئوری مزخرف راکه دوست داشتن نیازی به گفتن نداردفراموش کن .یادت باشدقویترین حسها اگرپرستاری ومراقبت نشوندبیمار
میشوند ومیمیرند
اتفاق عشق رابرای خودت واطرافيانت زیباترکن
#نيكی_فيروزكوهی
@asheghanehaye_fatima
میشوند ومیمیرند
اتفاق عشق رابرای خودت واطرافيانت زیباترکن
#نيكی_فيروزكوهی
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
چشمهای خسته ی یک مرد
یا گلوگاه بی قرارش؟
کدام را باید اول بوسه باران کرد؟
کدامیک بی پروای فصلی که گذشت
هنوز از پائیز گوشواره میسازد؟
در کشاکشِ بیتابِ شال و شب و گیسوانم
کدام یک حضورِ آفتاب را گواه میگیرد
و فیروزهای آسمان را
و هرم داغِ خاطراتِ جنوب را
و عطشِ حتی یک نفس
در هوای جنگلهای شمال را؟
از جاودانگی یک رویای با سعادت
کدام یک خوابِ هزار ساله میبیند؟
چنان پر شکیب
چنان خالی از وهم
چنان بی دریغ
کدام یک دوست داشتن را
چون سینه ریزی
بر بلوغِ پیراهنِ همیشه بی قرارم میآویزد
کدام یک راهِ سفر را برای من بسته
صدای گرفته اش
لحنِ بغضی پیر گرفته
از ماندن و ماندن
قصهها گفته
کدام یک
در تمنّای با شکوهِ عشق
به دامانِ آخرین واژه آویخته
چشمها را
و گلوگاهش را
جنون وار
به مسلخِ نفسگیرِ بوسههای یک زن برده؟
آه محبوبِ مهربانِ من!
به خاطرم بیاور
از این فرسنگها فاصله
چگونه میتوان مردی خسته را نوازش کرد؟
#نيكی_فيروزكوهی
از مجموعه پرنده اي كه از بام شما پريد
چشمهای خسته ی یک مرد
یا گلوگاه بی قرارش؟
کدام را باید اول بوسه باران کرد؟
کدامیک بی پروای فصلی که گذشت
هنوز از پائیز گوشواره میسازد؟
در کشاکشِ بیتابِ شال و شب و گیسوانم
کدام یک حضورِ آفتاب را گواه میگیرد
و فیروزهای آسمان را
و هرم داغِ خاطراتِ جنوب را
و عطشِ حتی یک نفس
در هوای جنگلهای شمال را؟
از جاودانگی یک رویای با سعادت
کدام یک خوابِ هزار ساله میبیند؟
چنان پر شکیب
چنان خالی از وهم
چنان بی دریغ
کدام یک دوست داشتن را
چون سینه ریزی
بر بلوغِ پیراهنِ همیشه بی قرارم میآویزد
کدام یک راهِ سفر را برای من بسته
صدای گرفته اش
لحنِ بغضی پیر گرفته
از ماندن و ماندن
قصهها گفته
کدام یک
در تمنّای با شکوهِ عشق
به دامانِ آخرین واژه آویخته
چشمها را
و گلوگاهش را
جنون وار
به مسلخِ نفسگیرِ بوسههای یک زن برده؟
آه محبوبِ مهربانِ من!
به خاطرم بیاور
از این فرسنگها فاصله
چگونه میتوان مردی خسته را نوازش کرد؟
#نيكی_فيروزكوهی
از مجموعه پرنده اي كه از بام شما پريد
@asheghanehaye_fatima
هفتههای خالی از لحظههای تو
روزهایِ بارانی که جای هیچکس خالی نیست جز خودت
غروبهایی که بی جهت دلم میگیرد
حرفهایی که هرگز به هم نگفته ایم
شعرهایی ، پر از واژههای غمگین
نگاههایِ غریبه، نگاههایی که دیگر مال من نیست
تنهایی
بی آغوشی
امیدهای واهی
شبهای طولانی
تمام اینها به من میگوید که تو چیزی جز یک خواب نبودی
یک رویا
یک آرزو
یک خیالِ خوب که هنوز گرمم میکند
یک صدایِ آشنا که با عشق صدایم میزند
خوابِ من پر از مهربانی است
پر از نوازش
پر از حرفهای خوب
دیوانه نیستم
دوستت دارم
باورم کن
زیباست ، لحظههای خوشِ دوست داشتن کسی که حتی نیست
#نيكی_فيروزكوهی
📕📕پاييز صد ساله شد/نشر ماه باران
هفتههای خالی از لحظههای تو
روزهایِ بارانی که جای هیچکس خالی نیست جز خودت
غروبهایی که بی جهت دلم میگیرد
حرفهایی که هرگز به هم نگفته ایم
شعرهایی ، پر از واژههای غمگین
نگاههایِ غریبه، نگاههایی که دیگر مال من نیست
تنهایی
بی آغوشی
امیدهای واهی
شبهای طولانی
تمام اینها به من میگوید که تو چیزی جز یک خواب نبودی
یک رویا
یک آرزو
یک خیالِ خوب که هنوز گرمم میکند
یک صدایِ آشنا که با عشق صدایم میزند
خوابِ من پر از مهربانی است
پر از نوازش
پر از حرفهای خوب
دیوانه نیستم
دوستت دارم
باورم کن
زیباست ، لحظههای خوشِ دوست داشتن کسی که حتی نیست
#نيكی_فيروزكوهی
📕📕پاييز صد ساله شد/نشر ماه باران
كاش تمام پيكرم ذره اى غبار شود
لب پنجره بنشينم
بادى بيايد و مرا ببرد
يا به دل آسمان
يا به در خانه ى تو،
يا خاكى خاكى شوم
يا آبى آسمانى...
#نيكی_فيروزكوهی
@asheghanehaye_fatima
لب پنجره بنشينم
بادى بيايد و مرا ببرد
يا به دل آسمان
يا به در خانه ى تو،
يا خاكى خاكى شوم
يا آبى آسمانى...
#نيكی_فيروزكوهی
@asheghanehaye_fatima
The Forest
James Spiteri
من با دست های خالی
به واپسین لحظه ی شعر رسیده ام
به مطلقِ یک بغض پناه آورده ام
به خواب آلودگی سردِ یک تخت ، جان داده ام
من پرواز را به هزار کبوتر
به هزاران کبوتر بدهکارم
و تو ...
دیر آمدی
#نيكی_فيروزكوهی
@asheghanehaye_fatima
به واپسین لحظه ی شعر رسیده ام
به مطلقِ یک بغض پناه آورده ام
به خواب آلودگی سردِ یک تخت ، جان داده ام
من پرواز را به هزار کبوتر
به هزاران کبوتر بدهکارم
و تو ...
دیر آمدی
#نيكی_فيروزكوهی
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روزی به دیدارم خواهی آمد که دیگر نمیشناسمت
من با پیراهنی ساده
آشفته حال
خیره به خالی دنیا
با خودم غریبه
با دیگران غریبه تر
جایی نشستهام که نمیدانم کجاست
تو چون همیشه با وقار
با تردید نگاهم میکنی
شاخه گلی روی زانوانم میگذاری
سری تکان میدهی
و میروی ...
من ...
خیره به خالی دنیا
به ناگهان، رفتنت را میشناسم
#نيكی_فيروزكوهی
📚خداحافظ اگر باز نگشتم/نشر مایا
@asheghanehaye_fatima
من با پیراهنی ساده
آشفته حال
خیره به خالی دنیا
با خودم غریبه
با دیگران غریبه تر
جایی نشستهام که نمیدانم کجاست
تو چون همیشه با وقار
با تردید نگاهم میکنی
شاخه گلی روی زانوانم میگذاری
سری تکان میدهی
و میروی ...
من ...
خیره به خالی دنیا
به ناگهان، رفتنت را میشناسم
#نيكی_فيروزكوهی
📚خداحافظ اگر باز نگشتم/نشر مایا
@asheghanehaye_fatima