@asheghanehaye_fatima
من آن یخم که از آتش گذشت و آب نشد
دعای یک لب مستم که مستجاب نشد
من آن گلم که در آتش دمید و پرپر شد
به شکل اشک در آمد ولی گلاب نشد
نه گل که خوشه ی انگور گور خود شده ای
که روی شاخه دلش خون شد و شراب نشد
پیمبری که به شوق رسالتی ابدی
درون غار فنا گشت و انتخاب نشد
نه من که بال هزاران چو من به خون غلتید
ولی بنای قفس در جهان خراب نشد
هزار پرتو نور از هزار سو نیزه
به شب زدند و جهان غرق آفتاب نشد
به خواب رفت جهان آنچنان که تا به ابد
صدای هیچ خروسی حریف خواب نشد
#غلامرضا_طریقی
من آن یخم که از آتش گذشت و آب نشد
دعای یک لب مستم که مستجاب نشد
من آن گلم که در آتش دمید و پرپر شد
به شکل اشک در آمد ولی گلاب نشد
نه گل که خوشه ی انگور گور خود شده ای
که روی شاخه دلش خون شد و شراب نشد
پیمبری که به شوق رسالتی ابدی
درون غار فنا گشت و انتخاب نشد
نه من که بال هزاران چو من به خون غلتید
ولی بنای قفس در جهان خراب نشد
هزار پرتو نور از هزار سو نیزه
به شب زدند و جهان غرق آفتاب نشد
به خواب رفت جهان آنچنان که تا به ابد
صدای هیچ خروسی حریف خواب نشد
#غلامرضا_طریقی
من، بیتو در غریبترین شــهـر عالـمم
بیمن، تو در کجای جهانی که نیستی..؟!
#غلامرضا_طریقی
@asheghanehaye_fatima
بیمن، تو در کجای جهانی که نیستی..؟!
#غلامرضا_طریقی
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
تو هم درد مرا تسکین نخواهی داد میدانم
فقط آرامشم را میدهی بر باد میدانم!
علیرغم تمام لحظههای آشناییمان
تو هم روزی نخواهی کرد از من یاد، میدانم!
#غلامرضا_طریقی
تو هم درد مرا تسکین نخواهی داد میدانم
فقط آرامشم را میدهی بر باد میدانم!
علیرغم تمام لحظههای آشناییمان
تو هم روزی نخواهی کرد از من یاد، میدانم!
#غلامرضا_طریقی
@asheghanehaye_fatima
چه آتشی ؟ کــه بر آنم بدون بیم گناه
تــــورا بغل کنـــم و ... لا اله الا الله... !
به حق مجسمه ای از قیامت است تنت
بهشـت بهتــر من ای جهنـــم دلخــــواه
چه جای معجزه ؟ کافی ست ادعا بکنی
کــه شهـــر پـر شود از بانگ یا رسول الله
اگـر چــه روز، هــمه زاهـدنـد امـا شب
چه اشکها که به یاد تو می رود در چاه
میان این همه شیطان تو چیستی !؟که شبی
هــزار دیــن بـه فنا داده ای به نیــــم نگاه
اگرچه حافظ و سعدی مبلغش شده اند
هنـــوز برد تو قطعــی ست در مقابل ماه
من آن ستاره ی دورم که می روم از یاد
اگـــر تــو هم ننشانــی مرا به روز سیاه
#غلامرضا_طریقی
چه آتشی ؟ کــه بر آنم بدون بیم گناه
تــــورا بغل کنـــم و ... لا اله الا الله... !
به حق مجسمه ای از قیامت است تنت
بهشـت بهتــر من ای جهنـــم دلخــــواه
چه جای معجزه ؟ کافی ست ادعا بکنی
کــه شهـــر پـر شود از بانگ یا رسول الله
اگـر چــه روز، هــمه زاهـدنـد امـا شب
چه اشکها که به یاد تو می رود در چاه
میان این همه شیطان تو چیستی !؟که شبی
هــزار دیــن بـه فنا داده ای به نیــــم نگاه
اگرچه حافظ و سعدی مبلغش شده اند
هنـــوز برد تو قطعــی ست در مقابل ماه
من آن ستاره ی دورم که می روم از یاد
اگـــر تــو هم ننشانــی مرا به روز سیاه
#غلامرضا_طریقی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چه کردهای که منِ تیز چنگِ چشم دریده
میان اینهمه آهو دل شکار ندارم ...
👤 #غلامرضا_طریقی
@asheghanehaye_fatima
میان اینهمه آهو دل شکار ندارم ...
👤 #غلامرضا_طریقی
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
محبوب من جهان ، غزلی عاشقانه است
اين بهترين تصور من از زمانه است !
در چارچوب آبی دنيا حيات ما
يک لحظه استراحت در قهوه خانه است
دنيا به لطف عشق چنين ديدنی شده
چون آتشی که جلوه ی آن در زبانه است !
اما بدون عشق ، جهان با جنون جنگ
ميدان يک مسابقه ی وحشيانه است !
دنيا بدون عشق خودش يک جهنم است
توصيف يک جهنم ديگر نشانه است !
عاشق شو تا سرشت جهان را عوض کنيم
با من بخوان که فرصت ما يک ترانه است !
ما خسته ايم از اين قفسِ صد هزار قفل
دلتنگی و کدورت و غربت بهانه است !
برشی از کتاب
#جهان_غزلی_عاشقانه_است
اثر #غلامرضا_طریقی
محبوب من جهان ، غزلی عاشقانه است
اين بهترين تصور من از زمانه است !
در چارچوب آبی دنيا حيات ما
يک لحظه استراحت در قهوه خانه است
دنيا به لطف عشق چنين ديدنی شده
چون آتشی که جلوه ی آن در زبانه است !
اما بدون عشق ، جهان با جنون جنگ
ميدان يک مسابقه ی وحشيانه است !
دنيا بدون عشق خودش يک جهنم است
توصيف يک جهنم ديگر نشانه است !
عاشق شو تا سرشت جهان را عوض کنيم
با من بخوان که فرصت ما يک ترانه است !
ما خسته ايم از اين قفسِ صد هزار قفل
دلتنگی و کدورت و غربت بهانه است !
برشی از کتاب
#جهان_غزلی_عاشقانه_است
اثر #غلامرضا_طریقی
@asheghanehaye_fatima
هر شب برای من دو سه ـ رویا میآوری
خورشیدی و ستاره به دنیا میآوری!
با یک پیاله آب خوش و چند پُک هوا
مثل گذشته، حال مرا جا میآوری
تنها معلّمی تو که از این همه کتاب
زنگ حساب دفتر انشا میآوری!
در آیة نخست اشارات هر شبت
«والّیل» را به خاطر لیلا میآوری!
گاهی مرا که در دل تو جا نداشتم
میخوانی و بهانهی بیجا میآوری!
با این که با اشاره به خشکیدن درخت
در بین وعده های خود «امّا» میآوری
من کودکانه منتظر سیب هستم و
هر شب دلم خوش است که فردا میآوری!
#غلامرضا_طریقی
هر شب برای من دو سه ـ رویا میآوری
خورشیدی و ستاره به دنیا میآوری!
با یک پیاله آب خوش و چند پُک هوا
مثل گذشته، حال مرا جا میآوری
تنها معلّمی تو که از این همه کتاب
زنگ حساب دفتر انشا میآوری!
در آیة نخست اشارات هر شبت
«والّیل» را به خاطر لیلا میآوری!
گاهی مرا که در دل تو جا نداشتم
میخوانی و بهانهی بیجا میآوری!
با این که با اشاره به خشکیدن درخت
در بین وعده های خود «امّا» میآوری
من کودکانه منتظر سیب هستم و
هر شب دلم خوش است که فردا میآوری!
#غلامرضا_طریقی