عاشقانه های فاطیما
819 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima


سینه های تو ادامه ی تپه هاست
و لب های من ادامه ی بوفالوها
که به چراگاه ات کوچیده اند
تا دره ها
رود ها
و پرتگاه هایت را فتح کنند
ای هم آغوشی ات عمیق ترین جای تابستان
و ساق هایت پنبه زاری ادامه ی رود
شکوه وحشی من!
ستون هایت را به شانه هام تکیه کن


#ارسلان_باقری
@asheghanehaye_fatima



‍ پاییز اگر زیباست
دستی از بادها بیرون می آید و
گلوی درخت ها را تکان می دهد

پرنده ای که در قفس آواز می خواند
از غمی بزرگ می گوید

پشت هر مقرنس کاری
دست هایی پینه بسته است

دختران شالی کار
از دور زیبایند

کوچ تنها برای لحظه ای آسمان را زیبا می کند
ما که از دل پرنده ها خبر نداریم

آنقدرها هم که فکر می کنید
دیگر به زیبایی اعتقادی ندارم
پشت هر زیبایی
غمی بزرگ پنهان است
پشت هر لبخند
غمی بزرگتر
باور کنید!
زنان زیبا تنها ترند
پرنده های زیبا اما
فقط زیبایند

ای شعر!
تو نیز غمگینی
چون لبخند زنی زیبا
چون درخت گوشه ی پاییز
چون دختران روستا

پرنده ی زیبا و غمگینم!
که از سارها پرواز و
از سهره ها آواز و
زیبایی ات را از قوها برده ای
کاش!
کوچ را از پرستوها به ارث نمی بردی


#ارسلان_باقری
@asheghanehaye_fatima



دو پنجره
چهار گلدان
و چند پاکت سیگار
اینها برای رهایی از تنهایی کافی نیست
باید سقف را بردارم
شاید پرنده ای اشتباهی به خانه ام بیاید



#ارسلان_باقری
@asheghanehaye_fatima



سینه های تو ادامه ی تپه هاست
و لب های من ادامه ی بوفالوها
که به چراگاه ات کوچیده اند
تا دره ها
رود ها
و پرتگاه هایت را فتح کنند
ای هم آغوشی ات عمیق ترین جای تابستان
و ساق هایت پنبه زاری ادامه ی رود
شکوه وحشی من!
ستون هایت را به شانه هام تکیه کن




#ارسلان_باقری
@asheghanehaye_fatima




شكستم كه شايد ببينی، بمانی
نشستم كه از چشم‌هايم بخوانی
صدايت زدم دختر آسمانی!
«بمان پای این مرد سردِ روانی!»
شنيدی، نماندی و ديدی، نخواندی!

مرا هيچ ديدی، مرا كم گرفتی
مرا از ديارِ بنی‌غم گرفتی!
مرا از دو خط شعر مبهم گرفتی
مرا از غزل‌های نم‌نم گرفتی
به خاك سياه مُسَمَّط نشاندی!

به من دست دادی، كنارم نشستی
و گفتی كه تا آخرِ جاده هستی
دلم را كه بستم، دلت را نبستی
صد الله‌اكبر! عجب ضرب شستی!
همه پيكرم را به دستی شكاندی!

و رفتی… چه سرد و زمستانه رفتی!
غريبه نبودی، غريبانه رفتی
شبيهِ دو تا بال پروانه رفتی
همان لحظه كه از درِ خانه رفتی
مرا تا خراباتِ دنيا رساندی

من آن قلعه‌ی محكم و دور بودم
شكوهی به اندازه‌ی نور بودم
خداوند يلدای مغرور بودم
و با جمله افلاكيان جور بودم
تمامی من را به زانو كشاندی!

پس از تو همه واژه‌هايم غمين شد
نوشتن برايم خطرآفرين شد
نبودِ تو با روحِ شعرم عجين شد
و قافيه‌ی بيت‌هايم چنين شد:
نماندی، نماندی، نماندی، نماندی!



#ارسلان_زاهدزاده
@ketabkhaneh2015
ملت عشق
1
کتاب صوتی
نام اثر: #ملت_عشق
نویسنده: #الیف_شافاک
مترجم: #ارسلان_فصیحی
اجرا: #نسرین_حمزه_پور
ملت عشق الیف شافاک
نسرین حمزه پور
105 قسمت

#شما_فرستادید
#حسین

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



چه فرق می کند
کجای جهان باشی
دوست داشتن مرز نمی شناسد
پرنده ای ست که بالای میدان مین
پرواز می کند.



#ارسلان_باقری
پاییز اگر زیباست
دستی از بادها بیرون می‌آید و
گلوی درخت‌ها را تکان می‌دهد

پرنده‌ای که در قفس آواز می‌خواند
از کدام غم می‌گوید؟

پشت هر مقرنس‌کاری
دست‌هایی پینه بسته است

دختران شالی‌کار
از دور زیبای‌اند

کوچ تنها برای لحظه‌ای آسمان را زیبا می‌کند
ما که از دل پرنده‌ها خبر نداریم

آن‌قدرها هم
دیگر به زیبایی اعتقادی ندارم
پشت هر زیبایی
غمی بزرگ پنهان است
پشت هر لب‌خند
غمی بزرگ‌تر
باور کنید!
زنان زیبا تنهاترند
پرنده‌های غم‌گین آوازهای زیبایی دارند
پرنده‌های زیبا اما
فقط زیبای‌اند

ای شعر!
تو نیز غم‌گینی
چون لب‌خند زنی زیبا
چون دختران روستا

پرنده‌ی زیبا و غم‌گین‌ام!
که از سارها پرواز و
از سهره‌‌ها آواز و
زیبایی‌ات را از قوها برده‌ای
کاش!
کوچ را از پرستوها به ارث نمی‌بردی

■●شاعر: #ارسلان_باقری

@asheghanehaye_fatima
سینه های تو ادامه ی تپه هاست
و لب های من ادامه ی بوفالوها
که به چراگاه ات کوچیده اند
تا دره ها
رود ها
و پرتگاه هایت را فتح کنند
ای هم آغوشی ات عمیق ترین جای تابستان
و ساق هایت پنبه زاری ادامه ی رود
شکوه وحشی من!
ستون هایت را به شانه هام تکیه کن


#ارسلان_باقری

@asheghanehaye_fatima