.
لب به لب ببارمت
باغی از ترانه بشکوفانمت
بشکن صیام سکوت
رها
تن بسپار به دریای آتشم
نفس نفس بازدمت را به سینه می کشم
تا نشانه های حیات
به سیاره ی تنم کوچ کند
دست هام
قلاب شانه هایت
ییلاق و قشلاقت شوم
می مانی ام ؟
#پوریا_اشتری
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
لب به لب ببارمت
باغی از ترانه بشکوفانمت
بشکن صیام سکوت
رها
تن بسپار به دریای آتشم
نفس نفس بازدمت را به سینه می کشم
تا نشانه های حیات
به سیاره ی تنم کوچ کند
دست هام
قلاب شانه هایت
ییلاق و قشلاقت شوم
می مانی ام ؟
#پوریا_اشتری
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
آن قدر
آن قدر
چشم به راه گذاشتی ام
که وابسته اش شدم
انتظارِ تو را
آمدی
پس از زمان های بسیار
دوست تر می دارم از تو اما
دلتنگیِ تو را
#عزیزنسین
#ترجمه #پوریا_اشتری
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
آن قدر
چشم به راه گذاشتی ام
که وابسته اش شدم
انتظارِ تو را
آمدی
پس از زمان های بسیار
دوست تر می دارم از تو اما
دلتنگیِ تو را
#عزیزنسین
#ترجمه #پوریا_اشتری
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
بگو چگونه؟
زیر کدام سقفِ کدام خانه ی کدام شهرِ لعنتی؟
به بوی سرابِ شرابِ کدام سینه ی بی عشق؟
بگو
فقط بگو چگونه گم ام کردی؟
که من
اینگونه تاریک
جَلدِ سپیدیِ شعر شدم
بی امیدِ نشستن بر بامِ باورت...
بگو چگونه بازگشتی
از آسمانِ آن همه مهر
به فریبِ آفتابِ بهمنِ سرد...؟
بگو
بگو حالا چه کنم با این همه شعر
شعرِ یتیم
سرگردان
تشنه
تشنه ی یکی نگاه تو
بر التماس واژه...
فقط بگو چگونه فراموش ات کنم؟
#پوریا_اشتری
از کتاب"مویهها به زبانِ مادری ساز میشوند"
@asheghanehaye_fatima
زیر کدام سقفِ کدام خانه ی کدام شهرِ لعنتی؟
به بوی سرابِ شرابِ کدام سینه ی بی عشق؟
بگو
فقط بگو چگونه گم ام کردی؟
که من
اینگونه تاریک
جَلدِ سپیدیِ شعر شدم
بی امیدِ نشستن بر بامِ باورت...
بگو چگونه بازگشتی
از آسمانِ آن همه مهر
به فریبِ آفتابِ بهمنِ سرد...؟
بگو
بگو حالا چه کنم با این همه شعر
شعرِ یتیم
سرگردان
تشنه
تشنه ی یکی نگاه تو
بر التماس واژه...
فقط بگو چگونه فراموش ات کنم؟
#پوریا_اشتری
از کتاب"مویهها به زبانِ مادری ساز میشوند"
@asheghanehaye_fatima
.
بر سینهام
این زخمِ بیالتیام
مانده از روزی
که قطره اشکی چکید
از چشمهات
#احمداوکتای
#ترجمه #پوریا_اشتری
@asheghanehaye_fatima
بر سینهام
این زخمِ بیالتیام
مانده از روزی
که قطره اشکی چکید
از چشمهات
#احمداوکتای
#ترجمه #پوریا_اشتری
@asheghanehaye_fatima
رازیست دوست داشتنات
که روزی فاش میشود
نه از میانِ واژههای مستِ شعرِ من
که یک عمر در آغوشِ عشقِ تو
ترانه خواندهاند،
نه از میانِ اشکها و لبخندهای پنهانِ من
که هیچوقت
هیچکسی دلیلش را نفهمید
رازیست دوست داشتنِ تو
که روزی تو
خودِ تو
به اقراری زیبا فاش خواهی کرد.
#پوریا_اشتری
@asheghanehaye_fatima
که روزی فاش میشود
نه از میانِ واژههای مستِ شعرِ من
که یک عمر در آغوشِ عشقِ تو
ترانه خواندهاند،
نه از میانِ اشکها و لبخندهای پنهانِ من
که هیچوقت
هیچکسی دلیلش را نفهمید
رازیست دوست داشتنِ تو
که روزی تو
خودِ تو
به اقراری زیبا فاش خواهی کرد.
#پوریا_اشتری
@asheghanehaye_fatima
نه نامه هایم نه عکس هایم
نه یادبودها نه یادگارها
نه هدیه ها
هیچ یک را نمی خواهم
خنده هایمان اشک هایمان
و تمامی بوسه هایم
تمام شان بماند برای تو
رویاهایم اما
رویاهایم را بازگردان
هرچه دادم هرچه گرفتی بماند برای تو
پرنده هم قفس هم از آنِ تو
جان هم از آنِ تو تن هم
هرآنچه از تو به جا مانده در من بگیر
برای تو
انگاره هایم اما ... پنداره هایم
خیال هایم را بازگردان.
#عزیز_نسین
#ترجمه #پوریا_اشتری
@asheghanehaye_fatima
نه یادبودها نه یادگارها
نه هدیه ها
هیچ یک را نمی خواهم
خنده هایمان اشک هایمان
و تمامی بوسه هایم
تمام شان بماند برای تو
رویاهایم اما
رویاهایم را بازگردان
هرچه دادم هرچه گرفتی بماند برای تو
پرنده هم قفس هم از آنِ تو
جان هم از آنِ تو تن هم
هرآنچه از تو به جا مانده در من بگیر
برای تو
انگاره هایم اما ... پنداره هایم
خیال هایم را بازگردان.
#عزیز_نسین
#ترجمه #پوریا_اشتری
@asheghanehaye_fatima
آن قدر
آن قدر
چشم به راه گذاشتی ام
که وابسته اش شدم
انتظارِ تو را
آمدی
پس از زمان های بسیار
دوست تر می دارم از تو اما
دلتنگیِ تو را
#عزیزنسین
#ترجمه #پوریا_اشتری
@asheghanehaye_fatima
آن قدر
چشم به راه گذاشتی ام
که وابسته اش شدم
انتظارِ تو را
آمدی
پس از زمان های بسیار
دوست تر می دارم از تو اما
دلتنگیِ تو را
#عزیزنسین
#ترجمه #پوریا_اشتری
@asheghanehaye_fatima
.
رازیست دوست داشتنات
که روزی فاش میشود
نه از میانِ واژههای مستِ شعرِ من
که یک عمر در آغوشِ عشقِ تو
ترانه خواندهاند،
نه از میانِ اشکها و لبخندهای پنهانِ من
که هیچوقت
هیچکسی دلیلش را نفهمید
رازیست دوست داشتنِ تو
که روزی تو
خودِ تو
به اقراری زیبا فاش خواهی کرد...
#پوریا_اشتری
@asheghanehaye_fatima
رازیست دوست داشتنات
که روزی فاش میشود
نه از میانِ واژههای مستِ شعرِ من
که یک عمر در آغوشِ عشقِ تو
ترانه خواندهاند،
نه از میانِ اشکها و لبخندهای پنهانِ من
که هیچوقت
هیچکسی دلیلش را نفهمید
رازیست دوست داشتنِ تو
که روزی تو
خودِ تو
به اقراری زیبا فاش خواهی کرد...
#پوریا_اشتری
@asheghanehaye_fatima
فکر می کنی
به کفاره ی دوست داشتنت
کدام عذاب
در حیاتی دیگر
تناسخی دیگر
دردناک تر از حسرتِ لبخندِ تو باشد؟
پرهیزِ عاشقانه ی تو
رخنه های بهشت را می بندد
رها شو میانِ اعتمادِ بازوهای من
بگذار شهوتِ لب های تو را
حبس°نفس سر بکشم
خدایانِ بی عشق
رازِ جاودانگی را از یاد برده اند
#پوریا_اشتری
@asheghanehaye_fatima
به کفاره ی دوست داشتنت
کدام عذاب
در حیاتی دیگر
تناسخی دیگر
دردناک تر از حسرتِ لبخندِ تو باشد؟
پرهیزِ عاشقانه ی تو
رخنه های بهشت را می بندد
رها شو میانِ اعتمادِ بازوهای من
بگذار شهوتِ لب های تو را
حبس°نفس سر بکشم
خدایانِ بی عشق
رازِ جاودانگی را از یاد برده اند
#پوریا_اشتری
@asheghanehaye_fatima
نه نامه هایم نه عکس هایم
نه یادبودها نه یادگارها
نه هدیه ها
هیچ یک را نمی خواهم
خنده هایمان اشک هایمان
و تمامی بوسه هایم
تمام شان بماند برای تو
رویاهایم اما
رویاهایم را بازگردان
هرچه دادم هرچه گرفتی بماند برای تو
پرنده هم قفس هم از آنِ تو
جان هم از آنِ تو تن هم
هرآنچه از تو به جا مانده در من بگیر
برای تو
انگاره هایم اما ... پنداره هایم
خیال هایم را بازگردان.
#عزیز_نسین
ترجمه #پوریا_اشتری
+ بخشی از شعر
از کتاب"در صدای تو بوسیدم آفتاب را ..."
@asheghanehaye_fatima
نه یادبودها نه یادگارها
نه هدیه ها
هیچ یک را نمی خواهم
خنده هایمان اشک هایمان
و تمامی بوسه هایم
تمام شان بماند برای تو
رویاهایم اما
رویاهایم را بازگردان
هرچه دادم هرچه گرفتی بماند برای تو
پرنده هم قفس هم از آنِ تو
جان هم از آنِ تو تن هم
هرآنچه از تو به جا مانده در من بگیر
برای تو
انگاره هایم اما ... پنداره هایم
خیال هایم را بازگردان.
#عزیز_نسین
ترجمه #پوریا_اشتری
+ بخشی از شعر
از کتاب"در صدای تو بوسیدم آفتاب را ..."
@asheghanehaye_fatima