عاشقانه های فاطیما
807 subscribers
21.2K photos
6.48K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
.

اگر روزم پریشان شد
فدای تاری از زلفش،
که هر شَب با خیالش خواب‌های دیگری دارم...!


#مهدی_اخوان‌ثالث

@asheghanehaye_fatima
.
در این جادو شب ِ
پوشیده از برگِ گلِ کوکب...
دلم دیوانه بودن
با تو را می‌خواست!
🧡
#مهدی_اخوان‌ثالث

@asheghanehaye_fatima
وای، امّا
- با که باید گفت این؟ -
من دوستی دارم
که به دشمن خواهم از او التجا بردن...


#مهدی_اخوان‌ثالث

@asheghanehaye_fatima
قاصدک، هان! چه خبر آوردی؟
از کجا؟ وز که خبر آوردی؟
خوش‌خبر باشی، امّا... امّا...
گرد بام و درِ من
بی‌ثمر می‌گردی


#مهدی_اخوان‌ثالث

@asheghanehaye_fatima
.

هی فلانی!
زندگی شاید همین باشد...
یک فریب ساده و کوچک
آن هم از دست عزیزی که تو دنیا را
جز برای او و جز با او نمی‌خواهی
من گمانم
زندگی باید همین باشد...


#مهدی_اخوان‌ثالث

@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تو را با غیر می‌بینم، صدایم درنمی‌آید
دلم می‌سوزد و کاری ز دستم برنمی‌آید

شعر #مهدی_اخوان‌ثالث
اجرای #رشید_کاکاوند

@asheghanehaye_fatima
Baghe Bi Bargi
Babak Afra
🎼●آهنگ: «باغ بی‌برگی»

🎙خواننده و آهنگ‌ساز: #بابک_افرا

●شعر: #مهدی_اخوان‌ثالث

باغِ بی‌برگی
روز و شب تنهاست
با سکوتِ پاکِ غم‌ناک‌اش
باغِ بی‌برگی که می‌گوید که زیبا نیست؟

@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
باغِ بی‌برگی، که می‌گوید که زیبا نیست؟
داستان از میوه‌های سر به گردون‌سایِ
اینک خفته در تابوت پستِ خاک می‌گوید.

باغ بی‌برگی
خنده‌اش خونی‌ست اشک‌آمیز
جاودان بر اسب یال‌افشانِ زردش می‌چمد در آن:                                                        پادشاه فصل‌ها، پاییز.

■شعر و صدا: #مهدی_اخوان‌ثالث [ ۱۳۶۹-۱۳۰۷ ]

@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ای درختان عقیم ریشه‌تان در خاک‌های هرزگی مستور،
یک جوانه‌ی ارجمند از هیچ‌جاتان رست نتواند.
ای گروهی برگِ چرکین‌تارِ چرکین‌پود،
یادگار خشکسالی‌های گردآلود،
هیچ بارانی شما را شست نتواند...


شعرخوانی #مهدی_اخوان‌ثالث
درکنار #ابراهیم_گلستان

@asheghanehaye_fatima
آسمانش را گرفته تنگ در آغوش
ابر؛ با آن پوستین سرد نمناکش
باغ بی‌برگی، روز و شب تنهاست،
با سکوت پاک غمناکش
 
سازِ او باران، سرودش باد
جامه‌اش شولای عریانی‌ست
ور جز اینش جامه‌ای باید،
بافته بس شعله ی زر تارِپودش باد
گو بروید، یا نروید، هرچه در هرجا که خواهد، یا نمی‌خواهد
باغبان و رهگذاری نیست
باغ نومیدان،
چشم در راهِ بهاری نیست
 
گر زچشمش پرتو گرمی نمی‌تابد،
ور به رویش برگ لبخندی نمی روید،
باغ بی‌برگی که می‌گوید که زیبا نیست؟
داستان از میوه‌های سر به گردونسای اینک خفته در تابوتِ پستِ خاک می گوید.
 
باغ بی‌برگی
خنده اش خونیست اشک آمیز
جاودان بر اسب یال افشان زردش می‌چمد
در آن پادشاهِ فصلها، پاییز.

#مهدی_اخوان‌ثالث

@asheghanehaye_fatima
شب از شب‌های پاییزی‌ست
از آن همدرد و با من مهربان شب‌های شک‌آور،
ملول و خسته‌دل، گریان و طولانی
شبی که در گمانم من که آیا بر شبم گرید، چنین همدرد،
و یا بر بامدادم گرید، از من نیز پنهانی

و اینک ـ خیره در من مهربان ـ بینم
که دست سرد و خیس‌اش را
چو بالشتی سیه زیر سرم ـ بالین سوداها ـ گذارد شب
من این می‌گویم و دنباله دارد شب ...

خموش و مهربان با من
به‌کردار پرستاری سیه پوشیده پیشاپیش، دل برکنده از بیمار،
نشسته درکنارم، اشک بارد شب
من این می‌گویم و دنباله دارد شب...


#مهدی_اخوان‌ثالث

@asheghanehaye_fatima