انگشتانم
فاصله ی لبانت را
پرسه میزنند...
آخ
هزار شعرِ داغ
برای گوشهایم
روی لبت
لانه کرده
#مریم_اسدی
#یهویی_نوشت
@asheghanehaye_fatima
فاصله ی لبانت را
پرسه میزنند...
آخ
هزار شعرِ داغ
برای گوشهایم
روی لبت
لانه کرده
#مریم_اسدی
#یهویی_نوشت
@asheghanehaye_fatima
دستانت
خیابانی خیس...
و من
عابری خسته!
تاوان گرفتنش
افتادن است در جبهه های تنت
و من هربار
عطای عبور را
به لقایش...
#یهویی_نوشت
#مریم_اسدی
@asheghanehaye_fatima
خیابانی خیس...
و من
عابری خسته!
تاوان گرفتنش
افتادن است در جبهه های تنت
و من هربار
عطای عبور را
به لقایش...
#یهویی_نوشت
#مریم_اسدی
@asheghanehaye_fatima
به
زمزمه ی لبهایت
تن می سپارم..
یخ در جهنمی است تنم
که به ذوب
امیدوار است
#یهویی_نوشت
#مریم_اسدی
#هذیان_های_زنی_که_به_خیال_معتاد_بود
@asheghanehaye_fatima
زمزمه ی لبهایت
تن می سپارم..
یخ در جهنمی است تنم
که به ذوب
امیدوار است
#یهویی_نوشت
#مریم_اسدی
#هذیان_های_زنی_که_به_خیال_معتاد_بود
@asheghanehaye_fatima
درد زنی وحشی است
که استخوان فاصله را
به دندان سگهای خیال میدهد...
تا
تکه های متلاشی اش
روی دست کسی نماند
#مریم_اسدی
#زن_درد_بود
#مرور
@asheghanehaye_fatima
که استخوان فاصله را
به دندان سگهای خیال میدهد...
تا
تکه های متلاشی اش
روی دست کسی نماند
#مریم_اسدی
#زن_درد_بود
#مرور
@asheghanehaye_fatima
اصلا
حساب و کتاب ندارد
دستی
که دلتنگی را
با ناخن
روی تنت
وصله پینه میکند
#مریم_اسدی
#یهویی_نوشت
#هذیان_های_زنی_که_به_خیال_معتاد_بود
@asheghanehaye_fatima
حساب و کتاب ندارد
دستی
که دلتنگی را
با ناخن
روی تنت
وصله پینه میکند
#مریم_اسدی
#یهویی_نوشت
#هذیان_های_زنی_که_به_خیال_معتاد_بود
@asheghanehaye_fatima
انارهای تنم
به هوس ِ لب تو
پوست ترکانده اند...
بهشت را
با زبان ِ خیس
روی تنم
نقش بزن
#مریم_اسدی
@asheghanehaye_fatima
به هوس ِ لب تو
پوست ترکانده اند...
بهشت را
با زبان ِ خیس
روی تنم
نقش بزن
#مریم_اسدی
@asheghanehaye_fatima
و زن را شلاق زدند
تا وزنِ کلمه به دست شیطان بیوفتد
همین هراس همیشه
شیطنتِ چشمهای زن را
ضمانت میکرد...
پوستش
بسترهای زیادی را به رقص در می آورد
و آنها
به بهانه چشمها
شیطنتها
هراس ها
رقص را از دامنش
لبخند را از لبش
و لطافت را از دستانش...می ربودند!
شبها
پای زن که ب خوابهایشان باز میشد
قصه را به آب می دادند
#مریم_اسدی
@asheghanehaye_fatima
تا وزنِ کلمه به دست شیطان بیوفتد
همین هراس همیشه
شیطنتِ چشمهای زن را
ضمانت میکرد...
پوستش
بسترهای زیادی را به رقص در می آورد
و آنها
به بهانه چشمها
شیطنتها
هراس ها
رقص را از دامنش
لبخند را از لبش
و لطافت را از دستانش...می ربودند!
شبها
پای زن که ب خوابهایشان باز میشد
قصه را به آب می دادند
#مریم_اسدی
@asheghanehaye_fatima
و زن را شلاق زدند
تا وزنِ کلمه به دست شیطان بیوفتد
همین هراس همیشه
شیطنتِ چشمهای زن را
ضمانت میکرد...
پوستش
بسترهای زیادی را به رقص در می آورد
و آنها
به بهانه چشمها
شیطنتها
هراس ها
رقص را از دامنش
لبخند را از لبش
و لطافت را از دستانش...می ربودند!
شبها
پای زن که ب خوابهایشان باز میشد
قصه را به آب می دادند
#مریم_اسدی
@asheghanehaye_fatima
تا وزنِ کلمه به دست شیطان بیوفتد
همین هراس همیشه
شیطنتِ چشمهای زن را
ضمانت میکرد...
پوستش
بسترهای زیادی را به رقص در می آورد
و آنها
به بهانه چشمها
شیطنتها
هراس ها
رقص را از دامنش
لبخند را از لبش
و لطافت را از دستانش...می ربودند!
شبها
پای زن که ب خوابهایشان باز میشد
قصه را به آب می دادند
#مریم_اسدی
@asheghanehaye_fatima
زنی که
پوستِ خودش را می کَنَد
تا
خیابانی به باد نرود
معشوقه ی مردی وحشی است...
که دستهایش
بوی خون و قفس می دهد!
#مریم_اسدی
#هیچی
@asheghanehaye_fatima
پوستِ خودش را می کَنَد
تا
خیابانی به باد نرود
معشوقه ی مردی وحشی است...
که دستهایش
بوی خون و قفس می دهد!
#مریم_اسدی
#هیچی
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
وحشیانه
به چنگ و تازیانه
مرزهای تنت را رژه میروم ؛
هیچ زنی
هیچ کجا
هرگز
تنت را اینگونه نکاویده
میدانِ جنگی که
تنها فرمانده اش زنی است
که به زبان ،
نفست را به شماره میاندازد ؛
حالا
تنت را از میدان بیرون ببر
عطر پرسههای من
پای زنان دیگر را قلم میکند ..!!
#مریم_اسدی
وحشیانه
به چنگ و تازیانه
مرزهای تنت را رژه میروم ؛
هیچ زنی
هیچ کجا
هرگز
تنت را اینگونه نکاویده
میدانِ جنگی که
تنها فرمانده اش زنی است
که به زبان ،
نفست را به شماره میاندازد ؛
حالا
تنت را از میدان بیرون ببر
عطر پرسههای من
پای زنان دیگر را قلم میکند ..!!
#مریم_اسدی