گر به دستیم دست تو باشد
میتوانم بدان دست دیگر
سقف بشکافم این آسمان را
بازدارم ز رفتن زمان را
گر به دستیم دست تو باشد
میتوانم
کشتی نوحی از نو بسازم
و افکنم در سماوات لنگر
تا زمین را دهم طرح دیگر
گر به دستیم دست تو باشد
ابرها را ز دریا برآرم
در دلِ ریگتاب کویری
سبزه از خار و خارا برآرم
گر به دستیم دست تو باشد
افکنم طرحی از نو که آرد
آشتی در دل آتش و آب
هم ز دلها، به ژرفای دوزخ،
دشمنی را کند پرت و پرتاب
گر به دستیم دست تو باشد
وآنچه گرمی دهد هستیام را
گردشِ چشمِ مستِ تو باشد
@asheghanehaye_fatima
#محمدرضا_شفیعیکدکنی
#شفیعی_کدکنی
میتوانم بدان دست دیگر
سقف بشکافم این آسمان را
بازدارم ز رفتن زمان را
گر به دستیم دست تو باشد
میتوانم
کشتی نوحی از نو بسازم
و افکنم در سماوات لنگر
تا زمین را دهم طرح دیگر
گر به دستیم دست تو باشد
ابرها را ز دریا برآرم
در دلِ ریگتاب کویری
سبزه از خار و خارا برآرم
گر به دستیم دست تو باشد
افکنم طرحی از نو که آرد
آشتی در دل آتش و آب
هم ز دلها، به ژرفای دوزخ،
دشمنی را کند پرت و پرتاب
گر به دستیم دست تو باشد
وآنچه گرمی دهد هستیام را
گردشِ چشمِ مستِ تو باشد
@asheghanehaye_fatima
#محمدرضا_شفیعیکدکنی
#شفیعی_کدکنی
گام مینهی به سوی من
با درنگ و بیشتاب
گام مینهم به سوی تو
آنچنان که مومنی به مسجدی و عارفی به خانقاه
در میان جذبهی جلیل
لحظههای آبیِ برهنه
بی نقاب.
میتپد دلم
مثل قلبِ زخم خوردهی پرندهای
در غروبِ آفتاب.
#شفیعی_کدکنی
#محمدرضا_شفیعیکدکنی
@asheghanehaye_fatima
با درنگ و بیشتاب
گام مینهم به سوی تو
آنچنان که مومنی به مسجدی و عارفی به خانقاه
در میان جذبهی جلیل
لحظههای آبیِ برهنه
بی نقاب.
میتپد دلم
مثل قلبِ زخم خوردهی پرندهای
در غروبِ آفتاب.
#شفیعی_کدکنی
#محمدرضا_شفیعیکدکنی
@asheghanehaye_fatima
هزار معنی دیگر
به غیر از آنچه تو دانی
درون عشق نهفتهست.
کجاست آنکه تواند، یک از هزار شمارد؟
#محمدرضا_شفیعیکدکنی
#شفیعی_کدکنی
@asheghanehaye_fatima
به غیر از آنچه تو دانی
درون عشق نهفتهست.
کجاست آنکه تواند، یک از هزار شمارد؟
#محمدرضا_شفیعیکدکنی
#شفیعی_کدکنی
@asheghanehaye_fatima
🎼●آهنگ: «بگو به باران»
🎙●خواننده: #آرمان_گرشاسبی
●●آهنگساز؛ #پیام_جهانمانی
●●شاعر: #محمدرضا_شفیعیکدکنی
بگو به باران
ببارد امشب
بشوید از رخ
غبارِ این کوچه باغها را
که در زلالاش
سَحَر بجوید
ز بیکرانها حضور ما را.
به جستوجوی کرانههایی
که راهِ برگشت از آن ندانیم
من و تو بیدار و
محوِ دیدار
سبکتر از ماهتاب و
از خواب
روانه در شط نور و نرما
ترانهای بر لبان بادیم...
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎼●آهنگ: «کوچِ بنفشهها»
🎙●خواننده و آهنگساز: #فرهاد_مهراد
●شعر: #محمدرضا_شفیعیکدکنی
🔺اجرا: کنسرت کلن، سالِ ۱۹۹۵
در روزهای آخرِ اسفند
کوچِ بنفشههای مهاجر
زیباست
در نیمروزِ روشنِ اسفند
وقتی بنفشهها را از سایههای سرد
در اطلسِ شمیمِ بهاران
با خاک و ریشه
- میهنِ سیارشان -
در جعبههای کوچکِ چوبی
در گوشهی خیابان میآورند
جوی هزار زمزمه در من
میجوشد
ای کاش
ای کاش آدمی وطناش را
مثلِ بنفشهها
(در جعبههای خاک)
یک روز میتوانست
همراهِ خویشتن ببرد هر کجا که خواست
در روشنای باران
در آفتابِ پاک.
@asheghanehaye_fatima
🎙●خواننده و آهنگساز: #فرهاد_مهراد
●شعر: #محمدرضا_شفیعیکدکنی
🔺اجرا: کنسرت کلن، سالِ ۱۹۹۵
در روزهای آخرِ اسفند
کوچِ بنفشههای مهاجر
زیباست
در نیمروزِ روشنِ اسفند
وقتی بنفشهها را از سایههای سرد
در اطلسِ شمیمِ بهاران
با خاک و ریشه
- میهنِ سیارشان -
در جعبههای کوچکِ چوبی
در گوشهی خیابان میآورند
جوی هزار زمزمه در من
میجوشد
ای کاش
ای کاش آدمی وطناش را
مثلِ بنفشهها
(در جعبههای خاک)
یک روز میتوانست
همراهِ خویشتن ببرد هر کجا که خواست
در روشنای باران
در آفتابِ پاک.
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دیریست مثل ستارهها چمدانم را
از شوقِ ماهیان و
تنهاییِ خودم پرکردهام
ولی
مهلت نمیدهند که مثل کبوتری
در شرمِ صبح پر بگشایم
با یک سبد ترانه و لبخند
خود را به کاروان برسانم...
شعر #محمدرضا_شفیعیکدکنی
صدای #هوشنگ_کامکار
@asheghanehaye_fatima
از شوقِ ماهیان و
تنهاییِ خودم پرکردهام
ولی
مهلت نمیدهند که مثل کبوتری
در شرمِ صبح پر بگشایم
با یک سبد ترانه و لبخند
خود را به کاروان برسانم...
شعر #محمدرضا_شفیعیکدکنی
صدای #هوشنگ_کامکار
@asheghanehaye_fatima
هزار معنی دیگر
به غیر از آنچه تو دانی
درون عشق نهفتهست.
کجاست آنکه تواند، یک از هزار شمارد؟
#محمدرضا_شفیعیکدکنی
@asheghanehaye_fatima
به غیر از آنچه تو دانی
درون عشق نهفتهست.
کجاست آنکه تواند، یک از هزار شمارد؟
#محمدرضا_شفیعیکدکنی
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دیریست مثل ستارهها چمدانم را
از شوقِ ماهیان و
تنهاییِ خودم پرکردهام
ولی
مهلت نمیدهند که مثل کبوتری
در شرمِ صبح پر بگشایم
با یک سبد ترانه و لبخند
خود را به کاروان برسانم...
شعر #محمدرضا_شفیعیکدکنی
صدای #هوشنگ_کامکار
@asheghanehaye_fatima
از شوقِ ماهیان و
تنهاییِ خودم پرکردهام
ولی
مهلت نمیدهند که مثل کبوتری
در شرمِ صبح پر بگشایم
با یک سبد ترانه و لبخند
خود را به کاروان برسانم...
شعر #محمدرضا_شفیعیکدکنی
صدای #هوشنگ_کامکار
@asheghanehaye_fatima
چون صاعقه در کورهء بیصبریام امروز
از صبح كه برخاستهام،
ابریام امروز...
#محمدرضا_شفیعیکدکنی
@asheghanehaye_fatima
از صبح كه برخاستهام،
ابریام امروز...
#محمدرضا_شفیعیکدکنی
@asheghanehaye_fatima
چنان که ابر گره خورده با گریستنش
چنان که گل، همه عمرش مسخّر شادی است
چنان که هستیِ آتش اسیرِ سوختن است
تمامِ پویه ی انسان به سوی آزادی است
#محمدرضا_شفیعیکدکنی
@asheghanehaye_fatima
چنان که گل، همه عمرش مسخّر شادی است
چنان که هستیِ آتش اسیرِ سوختن است
تمامِ پویه ی انسان به سوی آزادی است
#محمدرضا_شفیعیکدکنی
@asheghanehaye_fatima