@asheghanehaye_fatima
آینه را کنار می زنم
چروکهای صورتم را می بخشم
بیست سالگی را بیرون می کشم
آه...
بیست سالگی زیبا!
من حتی
فرصت نکردم
سیر ببینمت
افتادی از دستم
و صورت متلاشیت
شبیه هیچ بیست ساله ای نبود
بارانهای مانده در گلویم را
گریه می کنم
در عرض صورتم
صورت ماجرا شکسته است
و هر آنچه میان ماست
صورت مه آلود
زنی بیش نیست!
#فریال_معین
آینه را کنار می زنم
چروکهای صورتم را می بخشم
بیست سالگی را بیرون می کشم
آه...
بیست سالگی زیبا!
من حتی
فرصت نکردم
سیر ببینمت
افتادی از دستم
و صورت متلاشیت
شبیه هیچ بیست ساله ای نبود
بارانهای مانده در گلویم را
گریه می کنم
در عرض صورتم
صورت ماجرا شکسته است
و هر آنچه میان ماست
صورت مه آلود
زنی بیش نیست!
#فریال_معین
@asheghanehaye_fatima
نمی دانم
می آمدی یا می رفتی
فقط چیزی در من فرو ریخت
نمی دانم
می آمدی یا می رفتی
عبورت،حضوری ماندگار بود
خورشید از پشت
پلکهایت درخشید
و در ادامه ی راهم
طلوع کردی!
#فریال_معین
🍀🍀
نمی دانم
می آمدی یا می رفتی
فقط چیزی در من فرو ریخت
نمی دانم
می آمدی یا می رفتی
عبورت،حضوری ماندگار بود
خورشید از پشت
پلکهایت درخشید
و در ادامه ی راهم
طلوع کردی!
#فریال_معین
🍀🍀
@Asheghanehaye_fatima
صبح است
از سراب زندگی
آبی به صورتت بزن
لبخندت را بچسبان
شوق را در چشمانت بچکان
و کمی آرامش
قرض بگیر
صبح است
فهمت را زمین بگذار
و اجازه بده
دنیا
فریبت دهد!
#فریال_معین
صبح است
از سراب زندگی
آبی به صورتت بزن
لبخندت را بچسبان
شوق را در چشمانت بچکان
و کمی آرامش
قرض بگیر
صبح است
فهمت را زمین بگذار
و اجازه بده
دنیا
فریبت دهد!
#فریال_معین
@asheghanehaye_fatima
هر روز
#زنی در من می خندد
زنی می گرید
زنی می نویسد
زنی نگران زندگی ست
و زنی
ترا دوست دارد
هرشب
همه ی زنان
در من میمیرند
جز زنی
که به دوست داشتنت
ادامه می دهد
#فریال_معین
هر روز
#زنی در من می خندد
زنی می گرید
زنی می نویسد
زنی نگران زندگی ست
و زنی
ترا دوست دارد
هرشب
همه ی زنان
در من میمیرند
جز زنی
که به دوست داشتنت
ادامه می دهد
#فریال_معین
@asheghanehaye_fatima
و من...
ادامه ی دیروزم
صدایی که بگوش می رسد
سکوت و تنهائیست
کوهها چرا ایستاده اند
زمین چرا بیهوده می گردد
هیچکس نمی داند
دنباله ی پرده ها
به اتاقی می رسند
که هرشب ،
صدای تیک تاک ساعت
روحش را می خراشد
هیچکس نمی داند
روزها در تداوم شب
هیچوقت روز نیستند
ودر پشت،
ابعاد خمیده ی نگاه
زندانبان غمگینی ست
که رمز قفلهایش را
فراموش کرده است
#فریال_معین
🍀🍀
و من...
ادامه ی دیروزم
صدایی که بگوش می رسد
سکوت و تنهائیست
کوهها چرا ایستاده اند
زمین چرا بیهوده می گردد
هیچکس نمی داند
دنباله ی پرده ها
به اتاقی می رسند
که هرشب ،
صدای تیک تاک ساعت
روحش را می خراشد
هیچکس نمی داند
روزها در تداوم شب
هیچوقت روز نیستند
ودر پشت،
ابعاد خمیده ی نگاه
زندانبان غمگینی ست
که رمز قفلهایش را
فراموش کرده است
#فریال_معین
🍀🍀
@asheghanehaye_fatima
فاصله
واژه یست غمگین
میان من و تو
سفر واژه ای بیهوده.
در لکنت جاده ای
که تو آنسویش نیستی
باید ایمان بیاورم
به ناتوانی دستهایم
به تو فکر می کنم
زخمهای زیادی
در من سر باز میکند
سکوتم دهان به دهان می چرخد
و فراموشیت
اتفاقی ست
که هرگز نمی افتد!
#فریال_معین
فاصله
واژه یست غمگین
میان من و تو
سفر واژه ای بیهوده.
در لکنت جاده ای
که تو آنسویش نیستی
باید ایمان بیاورم
به ناتوانی دستهایم
به تو فکر می کنم
زخمهای زیادی
در من سر باز میکند
سکوتم دهان به دهان می چرخد
و فراموشیت
اتفاقی ست
که هرگز نمی افتد!
#فریال_معین
@asheghanehaye_fatima
صبح است
از سراب زندگی
آبی به صورتت بزن
لبخندت را بچسبان !
شوق را در چشمانت بچکان
و کمی آرامش قرض بگیر ،
صبح است
فهمت را زمین بگذار
و اجازه بده
دنیا
فریبت بدهد ..!
#فریال_معین
صبح است
از سراب زندگی
آبی به صورتت بزن
لبخندت را بچسبان !
شوق را در چشمانت بچکان
و کمی آرامش قرض بگیر ،
صبح است
فهمت را زمین بگذار
و اجازه بده
دنیا
فریبت بدهد ..!
#فریال_معین
@asheghanehaye_fatima
.
صبح است
از سراب زندگی آبی به صورتت بزن
لبخندت را بچسبان
شوق را در چشمانت بچکان و کمی آرامش قرض بگیر
صبح است
فهمت را زمین بگذار
و اجازه بده دنیا فریبت دهد..
#فریال_معین
صبحتون کوک
.
صبح است
از سراب زندگی آبی به صورتت بزن
لبخندت را بچسبان
شوق را در چشمانت بچکان و کمی آرامش قرض بگیر
صبح است
فهمت را زمین بگذار
و اجازه بده دنیا فریبت دهد..
#فریال_معین
صبحتون کوک
@asheghanehaye_fatima
در من زنانی جمعند
زنی فلسفه می بافد
زنی ژاکت
و آن دیگری رویا
در این میان
زنی شعر می بافد
زنان اطرافش
پچ پچ می کنند
و
بافته ها را می شکافند...
#فریال_معین
در من زنانی جمعند
زنی فلسفه می بافد
زنی ژاکت
و آن دیگری رویا
در این میان
زنی شعر می بافد
زنان اطرافش
پچ پچ می کنند
و
بافته ها را می شکافند...
#فریال_معین
به #زنی می اندیشم
که هر روز قانونی نیمه را به دوش می کشد،
ذهنش را از ادراک خالی می کند
و مواظب است پریشانی روحش از جسمش بیرون نزند
به زنی می اندیشم
که پوچی زندگیش را در وسواسهایش، در برق کریستالهایش، در زیورهای طلاییش، در عملهای زیباییش جستجو می کند و هر شب بر ویرانه های روح خویش به خواب میرود
به زنی می اندیشم
که هر روز صبح فتیله احساسش را پایین میکشد، عشق را در خود میکشد و نفرت و ترس را تجربه میکند
به زنی می اندیشم
که هر روز پشت پرده ای خود را در ازدحام ظرفهای نشسته جستجو میکند و ماشینی در جهت زمان لباسهای شسته را به رخش میکشد؛ او انحنای اندامش را در لباسهایی قانونمند مخفی میکند و میداند در دیار خاموشان همه چیز را باید زیر لب زمزمه کرد
به زنی می اندیشم
که هرروز رنگهای زندگیش را روی بوم می ریزدو طرح آرزوهایش را نقاشی می کند و سعی می کند خوشبخت نفس بکشد
به زنی می اندیشم
که هرشب خودش را به دار شعرهایش می آویزدو صبح باز می گردانندش به زندگی ...
#فریال_معین
@asheghanehaye_fatima
که هر روز قانونی نیمه را به دوش می کشد،
ذهنش را از ادراک خالی می کند
و مواظب است پریشانی روحش از جسمش بیرون نزند
به زنی می اندیشم
که پوچی زندگیش را در وسواسهایش، در برق کریستالهایش، در زیورهای طلاییش، در عملهای زیباییش جستجو می کند و هر شب بر ویرانه های روح خویش به خواب میرود
به زنی می اندیشم
که هر روز صبح فتیله احساسش را پایین میکشد، عشق را در خود میکشد و نفرت و ترس را تجربه میکند
به زنی می اندیشم
که هر روز پشت پرده ای خود را در ازدحام ظرفهای نشسته جستجو میکند و ماشینی در جهت زمان لباسهای شسته را به رخش میکشد؛ او انحنای اندامش را در لباسهایی قانونمند مخفی میکند و میداند در دیار خاموشان همه چیز را باید زیر لب زمزمه کرد
به زنی می اندیشم
که هرروز رنگهای زندگیش را روی بوم می ریزدو طرح آرزوهایش را نقاشی می کند و سعی می کند خوشبخت نفس بکشد
به زنی می اندیشم
که هرشب خودش را به دار شعرهایش می آویزدو صبح باز می گردانندش به زندگی ...
#فریال_معین
@asheghanehaye_fatima