@asheghanehaye_fatima
پوستِ درختِ شب، دشنههای زنگارخورد
برای تو نجوا میکنند، نامها، زمان، قلبها را.
کلمهیی که خفت چون شنیدیمش،
میلغزد زیر برگِ درختان:
شیوا خواهد بود خزان،
شیواتر دستی کهاش گرد آورد،
تازه بسان خشخاشِ فراموشی، دهانی که آن [نامها، زمان، قلبها] را میبوسد.
#پل_سلان
#فروز_نگهدار
پوستِ درختِ شب، دشنههای زنگارخورد
برای تو نجوا میکنند، نامها، زمان، قلبها را.
کلمهیی که خفت چون شنیدیمش،
میلغزد زیر برگِ درختان:
شیوا خواهد بود خزان،
شیواتر دستی کهاش گرد آورد،
تازه بسان خشخاشِ فراموشی، دهانی که آن [نامها، زمان، قلبها] را میبوسد.
#پل_سلان
#فروز_نگهدار
@asheghanehaye_fatima
در چشمهی چشمهایت
میزیند تورهای ماهیگیران ِ مجنون-دریا.
در چشمهی چشمهایت
سختْ پیمان است دریا.
اینجا من،
قلبی رحلِ اقامتِ افکنده میان آدمیان،
رها میشوم
از جامههایم و از تلألؤ یک سوگند:
سیاهتر در سیاهی، عریانترم.
تنها ملحدْ راستینام.
من توام، هنگامکه منام.
در چشمهی چشمهایت
غوطه میخورم و رؤیای غنائم میبینم.
توری توری را به دام انداخته:
جدا میشویم در آغوش کشیده.
در چشمهی چشمهایت
گلوی طناب را میفشارد مردی به دار آویخته.
#پل_سلان
#شاعر_رومانی
ترجمه:
#فروز_نگهدار
در چشمهی چشمهایت
میزیند تورهای ماهیگیران ِ مجنون-دریا.
در چشمهی چشمهایت
سختْ پیمان است دریا.
اینجا من،
قلبی رحلِ اقامتِ افکنده میان آدمیان،
رها میشوم
از جامههایم و از تلألؤ یک سوگند:
سیاهتر در سیاهی، عریانترم.
تنها ملحدْ راستینام.
من توام، هنگامکه منام.
در چشمهی چشمهایت
غوطه میخورم و رؤیای غنائم میبینم.
توری توری را به دام انداخته:
جدا میشویم در آغوش کشیده.
در چشمهی چشمهایت
گلوی طناب را میفشارد مردی به دار آویخته.
#پل_سلان
#شاعر_رومانی
ترجمه:
#فروز_نگهدار
@asheghanehaye_fatima
در چشمهی چشمهایات
میزیند تورهای ماهیگیران ِ مجنون دریا.
در چشمهی چشمهایات
سختْ پیمان است دریا.
اینجا من،
قلبی رحلِاقامت افکنده میان آدمیان،
رها میشوم
از جامههایام و از تلألؤ یک سوگند:
سیاهتر در سیاهی، عریانترم.
تنها ملحد راستینام.
من توام، هنگامکه منام.
در چشمهی چشمهایات
غوطه میخورم و رؤیای غنائم میبینم.
توری توری را به دام انداخته:
جدا میشویم در آغوش کشیده.
در چشمهی چشمهایات
گلوی طناب را میفشارد مردی به دار آویخته.
■●شاعر: #پل_سلان | Paul Celan | رومانی، ۱۹۷۰-۱۹۲۰ |
■●برگردان: #فروز_نگهدار
در چشمهی چشمهایات
میزیند تورهای ماهیگیران ِ مجنون دریا.
در چشمهی چشمهایات
سختْ پیمان است دریا.
اینجا من،
قلبی رحلِاقامت افکنده میان آدمیان،
رها میشوم
از جامههایام و از تلألؤ یک سوگند:
سیاهتر در سیاهی، عریانترم.
تنها ملحد راستینام.
من توام، هنگامکه منام.
در چشمهی چشمهایات
غوطه میخورم و رؤیای غنائم میبینم.
توری توری را به دام انداخته:
جدا میشویم در آغوش کشیده.
در چشمهی چشمهایات
گلوی طناب را میفشارد مردی به دار آویخته.
■●شاعر: #پل_سلان | Paul Celan | رومانی، ۱۹۷۰-۱۹۲۰ |
■●برگردان: #فروز_نگهدار
در چشمهی چشمهایات
میزیند تورهای ماهیگیران مجنون دریا.
در چشمهی چشمهایات
سختْ پیمان است دریا.
اینجا من،
قلبی رحلِاقامت افکنده میان آدمیان،
رها میشوم
از جامههایام و از تلألؤ یک سوگند:
سیاهتر در سیاهی، عریانترم.
تنها ملحد راستینام.
من توام، هنگام که منام.
در چشمهی چشمهایات
غوطه میخورم و رؤیای غنائم میبینم.
توری توری را به دام انداخته:
جدا میشویم در آغوش کشیده.
در چشمهی چشمهایات
گلوی طناب را میفشارد مردی به دار آویخته.
#پل_سلان
برگردان: #فروز_نگهدار
@asheghanehaye_fatima
میزیند تورهای ماهیگیران مجنون دریا.
در چشمهی چشمهایات
سختْ پیمان است دریا.
اینجا من،
قلبی رحلِاقامت افکنده میان آدمیان،
رها میشوم
از جامههایام و از تلألؤ یک سوگند:
سیاهتر در سیاهی، عریانترم.
تنها ملحد راستینام.
من توام، هنگام که منام.
در چشمهی چشمهایات
غوطه میخورم و رؤیای غنائم میبینم.
توری توری را به دام انداخته:
جدا میشویم در آغوش کشیده.
در چشمهی چشمهایات
گلوی طناب را میفشارد مردی به دار آویخته.
#پل_سلان
برگردان: #فروز_نگهدار
@asheghanehaye_fatima