عاشقانه های فاطیما
812 subscribers
21.2K photos
6.49K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
.
میون کوچه‌هایی که غریبه‌ن
به یاد خونه‌ی بر باد رفته
در آغوشم بگیر و قایمم کن
دلم بدجور از این دنیا گرفته

فقط اندوهه توو متن خبرها
به جونِ باغ افتادن تبرها
یه روز شلاق و زندان و گلوله
یه روزم خودکشی کارگرها

شبم! با غم هماهنگم عزیزم
دارم با مرگ می‌جنگم عزیزم
بگیر دستامو توو دستای گرمت
نمی‌دونی چه دلتنگم عزیزم

یه روز این ناله‌ها آواز میشه
پرنده، عاشق پرواز میشه
اگه با هم بمونیم و بخونیم
یه روز درهای زندون باز میشه

اگه این راه باریکه... تو هستی
اگه این خونه تاریکه... تو هستی
نمی‌تونن امیدم رو بگیرن
روزای خوب نزدیکه، تو هستی

نمی‌میره اگه می‌میره مجنون!
شقایق سبز میشه آخر از خون
یه روز می‌پیچه با آهنگ بوسه
صدای خنده‌هامون توو خیابون

شبم! با غم هماهنگم عزیزم
دارم با مرگ می‌جنگم عزیزم
بگیر دستامو توو دستای گرمت
نمی‌دونی چه دلتنگم عزیزم

یه روز این ناله‌ها آواز میشه
پرنده، عاشق پرواز میشه
اگه با هم بمونیم و بخونیم
یه روز درهای زندون باز میشه



#فاطمه_اختصاری


@asheghanehaye_fatima
.


در میارم یکی یکی آروم
هر چی که هست ، هر چی که تنمه ؛
چن تا انبار اسلحه ، باروت ‌،
میدون جنگ زیر پیرهنمه ..!!

#فاطمه_اختصاری

@asheghanehaye_fatima
.
چراغ کوچکی از دور می‌زند سوسو
چراغِ بی‌نفسی در هوای آلوده
مگس‌تر از همه‌ی روزهای زندگی‌ام
به شیشه چسبیدم با تلاش بیهوده

خطوطِ خونی اخبار پشت یک مانیتور
خطوطِ خونی اخبار توی تلویزیون
به جز مرور خبرها چه کار خواهد کرد؟!
زنی که آن طرفِ مرزها شده مدفون

زنی که پر شده از خواب‌های برگشتن
در انتظار «گودو» زل زده به اینترنت
زبانِ مادری‌اش باد کرده توی گلو
پُر است از خفگی بین دست‌های «بِکِت»

لبش نَبسته‌ی فریادهای آزادی
لبم شکسته‌تر از حرف‌های خورده شده
لبت نشسته به خون زیر ضربه‌ی باتوم
غمت میان تنِ من، به‌هم فشرده شده

تَرَم! چطور بخوابد کسی که غرق شده؟!
به تخت می‌بندم پای بی‌قرارم را
شبیه تبعیدی‌هام در جزیره‌ی پرت
که قورت داده کسی نقشه‌ی فرارم را

در آستانه‌ی خاموشی است نوری که
امید کوچک خورشید بود این شب‌ها
به جز مرور خبرها چه‌کار خواهد کرد؟!
زنی که حبس شده داخل مکعب‌ها


#فاطمه_اختصاری
@asheghanehaye_fatima
زن نیست، یک بنفشِ یواش است!
و یک سکوتِ گوش‌خراش است
معجون ناامیدی و کاش است
در گیجیِ ضمیرِ خودآگاه

زن نیست، مرد نیست، عجیب است
یک آرزوی روی صلیب است
یک مشت سنگ داخل جیب است
افتاده یک شب از وسط ماه

زن-مرد نیست، جنسیتش باد
و پوستش از آهن و فولاد
ذهنش شبیه ماهیِ آزاد
که حبس مانده داخل یک چاه

رد کرده مرزهای بدن را
جر داده پیش‌فرضِ «شدن» را
کوتاه کرده سایه‌ی زن را
از پشت پای یک «منِ» خودخواه

قلبش شبیه مین، وسط خاک
بدجور عاشق است و خطرناک
غم‌هاش را گذاشته در ساک
بی مقصد و مکان زده به راه

یک پرتگاه در ته دنیاست
آتشفشانِ داخل دریاست
یک گور دسته‌جمعی تنهاست
یک شعر منتهی شده به «آه»....



#فاطمه_اختصاری
@asheghanehaye_fatima
.
جمعه به جای قرص جلوگیری
در اعتراض، مشت و لگد خوردم
شنبه به جای قرص جلوگیری
گفتم «نه»، باز مشت و لگد خوردم

رفتم میان کوچه و درگیری
سرشار بغض‌های اساطیری
از بینیِ شکافته خون خوردم
یکشنبه جای قرص جلوگیری

می‌گیرم از لبانِ تو لب، خنده
می‌ریزم از تنت به خیابان‌ها
لعنت به قرص‌های جلوگیری
لعنت به قفل بسته‌ی زندان‌ها

حس می‌کنم که زنده شده در من
حسّی که سال‌ها خفه‌اش کردم
با کفش‌های از نفس افتاده
باید به راهِ گمشده برگردم

در بازی بزرگتری باید
در انتظار فحش و کتک باشیم
اما مسیر دایره‌ای شکل است
انگار روی چرخ و فلک باشیم

با اینکه آسمان خفه و سنگین
افتاده روی دوش زمین، امّا
امّید، نطفه در رحمم بسته
بالا می‌آورم شب غمگین را

شاید شبیه معجزه‌ای باشد
با طعم خون، چشیدنِ آزادی
شاید دوباره پوست بیندازد
در ما دلیل منطقیِ شادی

شاید صدای تازه‌تری باشد
در پاسخ همیشگیِ «آیا…؟!»
در جمعه‌ای رها شده از تاریخ
«شاید… ولی چه خالی بی پایا…»


.
#فاطمه_اختصاری
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
   در من زنی‌ست
منتظر خورشید
 که خسته‌است...
                      من ساکن کدام جهانم که
                       بیگانه‌ام میان زمینی‌ها...


        #فاطمه_اختصاری


@asheghanehaye_fatima
باید بخوابم مثلِ قبلا در فراموشی
باید بخوابم توی فکرت با هم آغوشی
باید بخوابم، باز کن درهای خوابت را
آهسته می‌آیم کنارت بعدِ خاموشی

#فاطمه_اختصاری

@asheghanehaye_fatima
.

   در من زنی‌ست
منتظر خورشید
 که خسته‌است...
      من ساکن کدام جهانم که     بیگانه‌ام
میان زمینی‌ها...

#فاطمه_اختصاری

@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به بالشت سر ِ خود را فرو کنی تا صبح
ولی نخوابی و کابوس ها ولت نکنند
به خود بپیچی از این فکرهای آشفته
که قرص های غم انگیز، عاقلت نکنند


#فاطمه_اختصاری

@asheghanehaye_fatima
باید بخوابم مثل  قبلا  در فراموشی
باید بخوابم توی فکرت با همآغوشی
باید بخوابم، باز کن درهای خوابت را
آهسته می آیم کنارت بعد  خاموشی…


#فاطمه_اختصاری

@asheghanehaye_fatima