عاشقانه های فاطیما
812 subscribers
21.2K photos
6.49K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
‌از قهوه اما تلخ تر، اقبال من بود
این بوف کور از ابتدا در فال من بود

راحت پی این رفت و آسان سهم آن شد
چشمی که میگفتی فقط دنبال من بود

حالا برای دیگران چتری بزرگ است
دستی که روی شانه هایم شال من بود

ای دیگران! دلخوش به این دولت نباشید
تختی که بر آنید، روزی مال من بود

هر کس که او را دید از حالم خبر یافت
پیشانی او نامه‌ی اعمال من بود

هر چند شر از دوستان خیر است اما
باری که از دوشم گرفتی بال من بود

#علیرضا_بدیع

@asheghanehaye_fatima
بگذار دیدنی بشود با تو خلوتم ..!!

#علیرضا_بدیع
@asheghanehaye_fatima
یک استکان
طراوت گلهای تازه دم
یک لقمه آفتاب سحر ناشتای تو

هر چار فصلِ
دامن چل تکه ات بهار
هر هشت روز هفته دلم مبتلای تو...!

#علیرضا_بدیع

@asheghanehaye_fatima
درختِ خشکم و هم صحبتِ کبوترها؛
تو هَم که خستگی‌ات رفت،
می پَری از من.

#علیرضا_بدیع

@asheghanehaye_fatima
قشلاق کرده ام به تو از دست زندگى


چندی ست پايتخت جهانم اتاق توست

#علیرضا_بدیع
@asheghanehaye_fatima
.
آغوش تو چقدر می‌آید به قامتم
در آن به‌قدرِ پیرهنِ خویش راحتم



#علیرضا_بدیع

@asheghanehaye_fatima
خوش به حالِ بوته‌ء
یاسی که در ایوانِ توست

می توانَد هر
زمان، دلتنگ شد،بویَت کند..


#علیرضا_بدیع
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima
‌پاییز می رسد که مرا مبتلا کند
با رنگ های تازه مرا آشنا کند

پاییز می رسد که همانند سال پیش
خود را دوباره در دل قالیچه، جا کند

او می رسد که از پس نه ماه انتظار
راز درخت باغچه را بر ملا کند

او قول داده است که امسال از سفر
اندوه های تازه بیارد ـ خدا کند ـ

او می رسد که باز هم عاشق کند مرا
او قول داده است به قولش وفا کند

پاییز عاشق است و راهی نمانده است
جز این که روز و شب بنشیند دعا کند ـ

شاید اثر کند و خداوند فصل ها
یک فصل را به خاطر او جا به جا کند

تقویم خواست از تو بگیرد بهار را
تقدیر خواست راه شما را جدا کند

خش خش... صدای پای خزان است، یک نفر
در را به روی حضرت پاییز وا کند


#علیرضا_بدیع

@asheghanehaye_fatima
خواب دیدم، بگذریم...
آنقدر می‌گویم که صبح
عطر تند غنچه‌ای
در بسترم پیچیده بود...

#علیرضا_بدیع

@asheghanehaye_fatima
رها کردم جهان را باشد ارزانی به ارزن‌ها
که یک جو معرفت پیدا نشد مابین خرمن‌ها..

#علیرضا_بدیع

@asheghanehaye_fatima
ممنوعم از تو گندمِ اغواگرِ بهشت
ای سیبِ دست‌چینِ تو یادآورِ بهشت

ای دختری که جوی عسل در زبانِ توست
آسان شده‌ست با تو مرا باورِ بهشت

پلکت که صبح رو به جهان باز می‌شود
وا می‌شود به روی جهنّم، درِ بهشت

بر خدّ گندمین تو خطّی که رُسته چیست؟
«یاسین» به خطّ کوفی بر سردرِ بهشت

دور از تو قرن‌هاست که در قعرِ دوزخم
با بوسه‌های داغِ تو وا می‌شود یخم
گاهی بیا به دیدنم از آن ورِ بهشت

گل می‌کند کنارِ تو هر بار آتشم
من بی تویی -که با تو خوشم، بی تو ناخوشم-
بیزارم از فضای عذاب‌آورِ بهشت

#علیرضا_بدیع
#عزیز_روزهام

@asheghanehaye_fatima
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎
خوش به حالِ بوته‌ی یاسی که در ایوانِ توست
می تواند هر زمان، دلتنگ شد، بویت کند...!

#علیرضا_بدیع.


@asheghanehaye_fatima

پاییز می رسد که مرا مبتلا کند
با رنگ های تازه مرا آشنا کند

پاییز می رسد که همانند سال پیش
خود را دوباره در دل قالیچه، جا کند

او می رسد که از پس نه ماه انتظار
راز درخت باغچه را بر ملا کند

او قول داده است که امسال از سفر
اندوه های تازه بیارد ـ خدا کند ـ

او می رسد که باز هم عاشق کند مرا
او قول داده است به قولش وفا کند

پاییز عاشق است و راهی نمانده است
جز این که روز و شب بنشیند دعا کند ـ

شاید اثر کند و خداوند فصل ها
یک فصل را به خاطر او جا به جا کند

تقویم خواست از تو بگیرد بهار را
تقدیر خواست راه شما را جدا کند

خش خش... صدای پای خزان است، یک نفر
در را به روی حضرت پاییز وا کند


#علیرضا_بدیع

@asheghanehaye_fatima