@asheghanehaye_fatima
از میان جملهی آدمها
بیرونت کشیدم
تو یک کلمهی شیرین بودی
کلمهی عشق نه
عشق تلخ است
کلمهی دوستی نه ، شوق نه
دوستی گَس است و شوق شور
تو مثل کلمهی خیال ، مثل کلمهی خواب
شیرین بودی
از میان جملهی آدمها
بیرونت آوردم
آوردم چون کلمهای عزیز
در پرانتزِ آغوشم
مثل کلمهی خواب
پریدی و رفتی
میان جملهی آدمها
#شهاب_مقربین
از میان جملهی آدمها
بیرونت کشیدم
تو یک کلمهی شیرین بودی
کلمهی عشق نه
عشق تلخ است
کلمهی دوستی نه ، شوق نه
دوستی گَس است و شوق شور
تو مثل کلمهی خیال ، مثل کلمهی خواب
شیرین بودی
از میان جملهی آدمها
بیرونت آوردم
آوردم چون کلمهای عزیز
در پرانتزِ آغوشم
مثل کلمهی خواب
پریدی و رفتی
میان جملهی آدمها
#شهاب_مقربین
گلی هرجایی ، آبت را نوشیده
خاکت را تسخیر کرده
نامت را چون برگی نورسته از خود کرده است
امروز بازیهایت را فراموش کردهام
فردا چشمانت را از یاد خواهم برد
نامت را در پاییزی که هر چیزی را با خود خواهد برد
اما باران که تا ابد بر تو میبارد
بر من میبارد
چیزی از تو با خود دارد
که همواره اینجا بازی میکند
نگاه میکند
صدایت میزنم
#شهاب_مقربین
@asheghanehaye_fatimq
خاکت را تسخیر کرده
نامت را چون برگی نورسته از خود کرده است
امروز بازیهایت را فراموش کردهام
فردا چشمانت را از یاد خواهم برد
نامت را در پاییزی که هر چیزی را با خود خواهد برد
اما باران که تا ابد بر تو میبارد
بر من میبارد
چیزی از تو با خود دارد
که همواره اینجا بازی میکند
نگاه میکند
صدایت میزنم
#شهاب_مقربین
@asheghanehaye_fatimq
Breathe
Chris Snelling
«نفس»...
▪️دیگر چیزی نمیخواهم
مگر صدای نجوایی
که چیزی بگوید پنهان
پنهان کند سکوت مرا
مثل زمین گورستان
که چیزی نمیخواهد
مگر صدای خشخش برگی از باد▪️
#شهاب_مقربین
@asheghanehaye_fatima
▪️دیگر چیزی نمیخواهم
مگر صدای نجوایی
که چیزی بگوید پنهان
پنهان کند سکوت مرا
مثل زمین گورستان
که چیزی نمیخواهد
مگر صدای خشخش برگی از باد▪️
#شهاب_مقربین
@asheghanehaye_fatima
اگر ميان ما ديواری بود،
بالا میرفتم، پايين میآمدم
فرو میريختم!
اگر کوه بود،
دريا بود،
پا میگذاشتم بر نقشهٔ جهان و
نقشهای ديگر میکشيدم!
اما ميان ما،
هيچ نيست
هيچ!
و تنها با هيچ،
هيچ کاری نمیشود کرد...
#شهاب_مقربین
@asheghanehaye_fatima
بالا میرفتم، پايين میآمدم
فرو میريختم!
اگر کوه بود،
دريا بود،
پا میگذاشتم بر نقشهٔ جهان و
نقشهای ديگر میکشيدم!
اما ميان ما،
هيچ نيست
هيچ!
و تنها با هيچ،
هيچ کاری نمیشود کرد...
#شهاب_مقربین
@asheghanehaye_fatima
اگر شعری داشتم
که غمگین نبود
زبانی داشتم
زمان نداشت
گذشته میگذشت از من
تنها حالِ تو را میپرسیدم
و تو حالِ مرا میفهمیدی...
#شهاب_مقربین
@asheghanehaye_fatima
که غمگین نبود
زبانی داشتم
زمان نداشت
گذشته میگذشت از من
تنها حالِ تو را میپرسیدم
و تو حالِ مرا میفهمیدی...
#شهاب_مقربین
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حقیقتیست آشکار: تو دریایی.
پلکهایت
خمیده بر آشوبهاست.
دستان من
هر جای تو را لمس میکنند
جزیرههای کوچکی میسازند؛
زندگی در آنها جاری.
به زودی تمامِ زمین خواهی بود:
دیاری آشنا،
موطنی.
Axiom: you are a sea.
Your eye-
lids curve over chaos
My hands
where they touch you, create
small inhabited islands
soon you will be
all earth: a known
land, a country.
#مارگارت_آتوود
برگردان: #شهاب_مقربین
@asheghanehaye_fatima
پلکهایت
خمیده بر آشوبهاست.
دستان من
هر جای تو را لمس میکنند
جزیرههای کوچکی میسازند؛
زندگی در آنها جاری.
به زودی تمامِ زمین خواهی بود:
دیاری آشنا،
موطنی.
Axiom: you are a sea.
Your eye-
lids curve over chaos
My hands
where they touch you, create
small inhabited islands
soon you will be
all earth: a known
land, a country.
#مارگارت_آتوود
برگردان: #شهاب_مقربین
@asheghanehaye_fatima
همه ی راه ها ....
که با پا پیموده نمی شوند ...؟
دستت را به من بده .....!!!
#شهاب_مقربین
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
که با پا پیموده نمی شوند ...؟
دستت را به من بده .....!!!
#شهاب_مقربین
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
اگر دری ميان ما بود،
میکوفتم؛
درهم میکوفتم!
اگر ميان ما، ديواری بود،
بالا میرفتم، پايين میآمدم؛
فرو میريختم!
اگر کوه بود، دريا بود،
پا میگذاشتم
بر نقشه جهان و
نقشهای ديگر، میکشيدم!
اما ميان ما، هيچ نيست
هيچ؛
و تنها با هيچ،
هيچ کاری نمیشود کرد...
#شهاب_مقربین
@asheghanehaye_fatima
میکوفتم؛
درهم میکوفتم!
اگر ميان ما، ديواری بود،
بالا میرفتم، پايين میآمدم؛
فرو میريختم!
اگر کوه بود، دريا بود،
پا میگذاشتم
بر نقشه جهان و
نقشهای ديگر، میکشيدم!
اما ميان ما، هيچ نيست
هيچ؛
و تنها با هيچ،
هيچ کاری نمیشود کرد...
#شهاب_مقربین
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
نمیخواستم
این عشق را فاش کنم
ناگاه به خود آمدم،
دیدم همه کلمات راز مرا می دانند
این است که
هر چه می نویسم
عاشقانه ای برای تو می شود
#شهاب_مقربین
نمیخواستم
این عشق را فاش کنم
ناگاه به خود آمدم،
دیدم همه کلمات راز مرا می دانند
این است که
هر چه می نویسم
عاشقانه ای برای تو می شود
#شهاب_مقربین