@Asheghanehaye_fatima
زبانه میکشد بر این بعدازظهرِ غریب!
من خیره بر صندلییِ خالی!
هیچ تسلایی نمییابم آنجا،
در سینهاش صدای پیدرپییِ سرخوردگی میپیچد.
آوای بیهودگی انباشته گشته با افسوس:
پیغام میگریزد.
بسانِ چشمانِ غمانگیز سگی بیصاحب،
سوگوارِ قلبی که نمیتواند دریابد چه بر سرش آمده و چرا !
چشمانش هر روز و شب بیهوده جستجو میکند،
صندلی با اندوه بسیارش سخن میگوید،
دردِ گُنگِ بیهودگی میگسترد درین اتاقِ بی تو!
#رابیندرانات_تاگور
#شاعر_هندی 🇳🇪
ترجمه:
#حسین_بهشتی_فر
زبانه میکشد بر این بعدازظهرِ غریب!
من خیره بر صندلییِ خالی!
هیچ تسلایی نمییابم آنجا،
در سینهاش صدای پیدرپییِ سرخوردگی میپیچد.
آوای بیهودگی انباشته گشته با افسوس:
پیغام میگریزد.
بسانِ چشمانِ غمانگیز سگی بیصاحب،
سوگوارِ قلبی که نمیتواند دریابد چه بر سرش آمده و چرا !
چشمانش هر روز و شب بیهوده جستجو میکند،
صندلی با اندوه بسیارش سخن میگوید،
دردِ گُنگِ بیهودگی میگسترد درین اتاقِ بی تو!
#رابیندرانات_تاگور
#شاعر_هندی 🇳🇪
ترجمه:
#حسین_بهشتی_فر
@asheghanehaye_fatima
همهی شمایی که امشب دورید
از آنکه دوستش دارید
و هیچ کس،
دستی برایتان تکان نمیدهد،
اکنون "هیچ" بالای سرِ شماست؛
اما بدانید که تنها نیستید!
جهانیان،
اشکهایتان را
به اشتراک می گذارند؛
برخی برای یکی دو شب،
برخی برای یک عمر...!
#ویکرام_سِث
#شاعر_هندی
ترجمه:
#باهار_افسری
همهی شمایی که امشب دورید
از آنکه دوستش دارید
و هیچ کس،
دستی برایتان تکان نمیدهد،
اکنون "هیچ" بالای سرِ شماست؛
اما بدانید که تنها نیستید!
جهانیان،
اشکهایتان را
به اشتراک می گذارند؛
برخی برای یکی دو شب،
برخی برای یک عمر...!
#ویکرام_سِث
#شاعر_هندی
ترجمه:
#باهار_افسری