آزادی های مدنی زنان تا زمانی که با استقلال اقتصادی همراه نباشند به صورت انتزاعی باقی می مانند؛زنی که دیگران از او نگهداری می کنند، در وضع رعیتی خود دربند می ماند
از لحظه ای که زن دیگر محتاج و مصرف کننده نباشد، نظامی که بر وابستگی بنا شده است در هم میریزد؛
دیگر بین او و دنیا نیازی به واسطه مذکر نیست.
زن تولید کننده و فعال، تعالی خود را به چنگ می آورد
#سیمون_دوبووار
@asheghanehaye_fatima
از لحظه ای که زن دیگر محتاج و مصرف کننده نباشد، نظامی که بر وابستگی بنا شده است در هم میریزد؛
دیگر بین او و دنیا نیازی به واسطه مذکر نیست.
زن تولید کننده و فعال، تعالی خود را به چنگ می آورد
#سیمون_دوبووار
@asheghanehaye_fatima
در رفتار مردهای امروزی فریبی وجود دارد که در زن دو پارگی دردناکی ایجاد میکند؛ مردها تا حدود نسبتا زیادی میپذیرند که زن فردی مشابه و برابر باشد؛ ولی باز هم توقع دارند که زن به صورت غیر اصلی باقی بماند؛ این دو سرنوشت برای زن ناسازگارند؛ زن بین این دو مردد میماند و دقیقا با هیچ یک از این دو تطبیق نمییابد، و عدم تعادل او هم ناشی از همین است.
📕جنس دوم
#سیمون_دوبووار
@asheghanehaye_fatima
📕جنس دوم
#سیمون_دوبووار
@asheghanehaye_fatima
برای اینكه آدم كسی را عاشقانه دوست داشته باشد، باید سخت به هیجان بیاید !
وقتی بازی دو طرفه باشد، ارزش انجام و هیجانش را دارد ...
ولی اگر قرار باشد آدم به تنهایی بازی كند، بازی احمقانه میشود ...!
#سیمون_دوبووار
@asheghanehaye_fatima
وقتی بازی دو طرفه باشد، ارزش انجام و هیجانش را دارد ...
ولی اگر قرار باشد آدم به تنهایی بازی كند، بازی احمقانه میشود ...!
#سیمون_دوبووار
@asheghanehaye_fatima
وحشتناکترین بُعد قضیه این است که
آنان درهای کارخانهها، ادارهها و دانشکدهها را به روی زنان باز میکنند،
ولی همچنان عقیده دارند:
برای یک زن محترم، ازدواج بهترین کسب و کار است!
📕جنس_دوم
#سیمون_دوبووار
@asheghanehaye_fatima
آنان درهای کارخانهها، ادارهها و دانشکدهها را به روی زنان باز میکنند،
ولی همچنان عقیده دارند:
برای یک زن محترم، ازدواج بهترین کسب و کار است!
📕جنس_دوم
#سیمون_دوبووار
@asheghanehaye_fatima
آزادی های مدنی زنان تا زمانی که با استقلال اقتصادی همراه نباشند به صورت انتزاعی باقی می مانند؛
زنی که دیگران از او نگهداری می کنند، در وضع رعیتی خود دربند می ماند.
از لحظه ای که زن دیگر محتاج و مصرف کننده نباشد، نظامی که بر وابستگی بنا شده است در هم میریزد؛ دیگر بین او و دنیا نیازی به واسطه مذکر نیست.
زن تولید کننده و فعال، تعالی خود را به چنگ می آورد.
#سیمون_دوبووار
@asheghanehaye_fatima
زنی که دیگران از او نگهداری می کنند، در وضع رعیتی خود دربند می ماند.
از لحظه ای که زن دیگر محتاج و مصرف کننده نباشد، نظامی که بر وابستگی بنا شده است در هم میریزد؛ دیگر بین او و دنیا نیازی به واسطه مذکر نیست.
زن تولید کننده و فعال، تعالی خود را به چنگ می آورد.
#سیمون_دوبووار
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
زنان در جامعه ما بواسطه سرکوب های اجتماعی و فرهنگی و ضعف عزت نفس، نیازمند شناسایی و تقویت جوهر درونی خویش هستند. چنین شناختی، جز با قدری تنهایی و تامل در خویش و بازگشت به خود فراهم نمی آید. ولی غالبا ترس از تنها ماندن،
مانع ایجاد چنین فرصتی می شود. ازینجهت است
که زنان جامعه عموما در روابط خود سرگردان، سرخورده و وابسته هستند.
#سیمون_دوبووار
@asheghanehaye_fatima
زنان در جامعه ما بواسطه سرکوب های اجتماعی و فرهنگی و ضعف عزت نفس، نیازمند شناسایی و تقویت جوهر درونی خویش هستند. چنین شناختی، جز با قدری تنهایی و تامل در خویش و بازگشت به خود فراهم نمی آید. ولی غالبا ترس از تنها ماندن،
مانع ایجاد چنین فرصتی می شود. ازینجهت است
که زنان جامعه عموما در روابط خود سرگردان، سرخورده و وابسته هستند.
#سیمون_دوبووار
@asheghanehaye_fatima
عشق واقعی از دیدگاه سیمون دوبووار
سیمون دو بووار بیش از آنکه از عشقِ واقعی سخن گفته باشد، از عشقِ غیرواقعی حرف زده است. اما دلیلش این بود که بهعقیدۀ او عشقِ واقعی بهراحتی یافت نمیشود.
▫️بسیاری از جلوههای فرهنگیِ عشق (از سبکِ پوچینی تا سبک پاپ)، کماکان عشق را بهصورت یک بازیِ نابرابر تصویر میکنند که آمیخته به مفاهیمی چون پیروزی، سلطهگری، اغواگری یا اغفال است و مرزهایش هم مشخصا مرزهای جنسیتی است. از منظرِ بووار، این فضا اصالتِ عشق را ناممکن میسازد؛ اما چرا؟
🔲 معنای عشق برای مردان و زنان
او در کتاب فمینیستیِ برجستهاش «جنس دوم» مینویسد که واژۀ «عشق» برای مردان و زنان معنای متفاوتی دارد و این تفاوتها باعث اختلافات زیادی بین آنها شده است. او کاملا با این حرفِ لرد بایرون [شاعر و سیاستمدار انگلیسی] موافق بود که: عشقِ مردان بخشی از زندگیِ آنهاست، و عشقِ زنان همۀ زندگیِ آنهاست.
بووار که در دهۀ ۱۹۴۰ قلم میزد، معتقد بود مردان کماکان «فاعل مستقل» در عشق باقی ماندهاند و زنانِ معشوقۀ خود را بهعنوان یکی از سرگرمیهای خود و جزئی جداییناپذیر (و فقط جزئی) از کلیتِ زندگی خود میدانند. و برعکس، انتظارِ غالب این بوده که عشقِ زنانْ همۀ زندگیشان باشد: یعنی محرومیتِ مطلق بهنفع یک ارباب.
البته برای مخاطب قرن بیست و یکمی این حرفهها شاید کمی غریب بهنظر آید، اما در زمانِ بووار او شاهد مفروضاتِ آشکار و پنهانِ متعددی دربارۀ عشقِ زنان بود که استقلال آنها نادیده میگرفت. در کتابِ «جنس دوم» به چندین توصیۀ بهاصطلاح حکیمانه برای زنان اشاره شده است؛ ازجمله این حرفِ سیسیل سوواژ که گفته بود: «وقتی زن عاشق میشود، باید شخصیت خودش را فراموش کند. این قانون طبیعت است. زن بدون ارباب اصلا وجود ندارد.»
از منظر بووار، این مسائل هیچ ربطی به قوانین طبیعت نداشت: اینها قوانین فرهنگ بود. مردان طوری بزرگ میشدند که حضور فعالی در دنیا داشته باشند ـــ عاشق باشند ولی همچنین بلندپرواز، و در حوزههای دیگر هم فعالیت کنند. ولی زنان یاد میگرفتند که ارزششان مشروط است ـــ یعنی برای ارزشداشتن باید معشوقۀ یک مرد باشند. «دختران جوان در رویایشان، خودشان را از چشمِ مردان تماشا میکردند: یعنی زن در چشم مرد به این باور میرسد که بالاخره خودش را یافته است.»
بنابراین یکی از موانع رسیدن به عشقِ واقعی، شئانگاریِ زنان توسط خودشان خود بود که سعی میکردند هویت خود را با مردانِ محبوبشان هماهنگ کنند. زنِ عاشق سعی میکند از نگاه مردِ محبوبش همه چیز را ببیند، و خودش و جهانش را حولِ مردش شکل دهد: زن نوشتجاتِ موردعلاقۀ مردش را میخواند، و به هنر و موسیقی و ایدهها و سیاست و رفقا و همۀ چیزهای موردعلاقۀ مردش علاقمند میشود. بووار به این موضوع هم معترض بود که در امور جنسی، زن همچون «ابزاری» برای التذاذ مرد است، و نه یک فاعلِ جنسی که هوسها و لذتهایش اهمیت دارد.
▫️مشکلِ الگوهای غالبِ عشق این بود که دوطرفه نبودند. مردان از زنان انتظار داشتند که بهشکلی نابرابر تسلیم عشق شوند. نتیجتا عشق برای زنان خطرناکتر بود تا برای مردان. البته او فقط مردان را مقصر این موضوع نمیدانست. زنان هم با شرکت در این عشقِ غیردوطرفه، چارچوب ظالمانۀ آن را حفظ کرده بودند. اما بووار مینویسد که مخالفت با این امر مشکل بود، چون دنیا طوری ساخته شد که زنان را وسوسه میکرد تا به ستمکشیِ خودشان رضایت دهند.
بهعقیدۀ بووار، عشق واقعی در روابطِ «دوطرفه» امکانپذیر است، و او امیدوار بود که چنین رابطهای بیشتر شایع شود. «روزی که زن بتواند از روی قدرت و نه از روی ضعف، عشق بورزد ـــ و از خودش فرار نکند بلکه خودش را پیدا کند، آنهم نه برای عقبنشینی که برای اثبات خودش ـــ آنوقت عشقِ او مثل عشقِ مرد، منبع حیات خواهد بود و نه منبع خطر مرگ.»
از منظر او، اصالت در عشق مستلزم این است که هردو طرف بپذیرند که عشقشان آزاد است و هرکدام خود را فاعلِ مستقل بداند. وقتی دو انسانِ آزاد خود را مستقل میدانند و دربارۀ معنای عشق بین خودشان اتفاقنظر دارند، آنوقت عشقشان اصالت دارد: یعنی میتوانند بهعنوانِ زوجی که عشقِ دوطرفه را تجربه میکند، به زندگی معنا ببخشند.
ولی بووار پیشبینی کرد که تا وقتی به آنجا نرسیم ـــ و تاوقتی زنان ترغیب میشوند خودشان را فدای دیگران کنند ـــ آرمانهای عشق منجر به دوامِ بیعدالتی خواهد شد. بهگفتۀ بووار، عشقْ وعدۀ نجات داده است، اما معمولا چیزی که به نامِ عشقْ نصیبِ زنان میشود، یک زندگیِ جهنمیست.
#سیمون_دوبووار
#دکترکیتکرکپاتریک(مدرس فلسفه در دانشگاه هرتفوردشر)
@asheghanehaye_fatima
سیمون دو بووار بیش از آنکه از عشقِ واقعی سخن گفته باشد، از عشقِ غیرواقعی حرف زده است. اما دلیلش این بود که بهعقیدۀ او عشقِ واقعی بهراحتی یافت نمیشود.
▫️بسیاری از جلوههای فرهنگیِ عشق (از سبکِ پوچینی تا سبک پاپ)، کماکان عشق را بهصورت یک بازیِ نابرابر تصویر میکنند که آمیخته به مفاهیمی چون پیروزی، سلطهگری، اغواگری یا اغفال است و مرزهایش هم مشخصا مرزهای جنسیتی است. از منظرِ بووار، این فضا اصالتِ عشق را ناممکن میسازد؛ اما چرا؟
🔲 معنای عشق برای مردان و زنان
او در کتاب فمینیستیِ برجستهاش «جنس دوم» مینویسد که واژۀ «عشق» برای مردان و زنان معنای متفاوتی دارد و این تفاوتها باعث اختلافات زیادی بین آنها شده است. او کاملا با این حرفِ لرد بایرون [شاعر و سیاستمدار انگلیسی] موافق بود که: عشقِ مردان بخشی از زندگیِ آنهاست، و عشقِ زنان همۀ زندگیِ آنهاست.
بووار که در دهۀ ۱۹۴۰ قلم میزد، معتقد بود مردان کماکان «فاعل مستقل» در عشق باقی ماندهاند و زنانِ معشوقۀ خود را بهعنوان یکی از سرگرمیهای خود و جزئی جداییناپذیر (و فقط جزئی) از کلیتِ زندگی خود میدانند. و برعکس، انتظارِ غالب این بوده که عشقِ زنانْ همۀ زندگیشان باشد: یعنی محرومیتِ مطلق بهنفع یک ارباب.
البته برای مخاطب قرن بیست و یکمی این حرفهها شاید کمی غریب بهنظر آید، اما در زمانِ بووار او شاهد مفروضاتِ آشکار و پنهانِ متعددی دربارۀ عشقِ زنان بود که استقلال آنها نادیده میگرفت. در کتابِ «جنس دوم» به چندین توصیۀ بهاصطلاح حکیمانه برای زنان اشاره شده است؛ ازجمله این حرفِ سیسیل سوواژ که گفته بود: «وقتی زن عاشق میشود، باید شخصیت خودش را فراموش کند. این قانون طبیعت است. زن بدون ارباب اصلا وجود ندارد.»
از منظر بووار، این مسائل هیچ ربطی به قوانین طبیعت نداشت: اینها قوانین فرهنگ بود. مردان طوری بزرگ میشدند که حضور فعالی در دنیا داشته باشند ـــ عاشق باشند ولی همچنین بلندپرواز، و در حوزههای دیگر هم فعالیت کنند. ولی زنان یاد میگرفتند که ارزششان مشروط است ـــ یعنی برای ارزشداشتن باید معشوقۀ یک مرد باشند. «دختران جوان در رویایشان، خودشان را از چشمِ مردان تماشا میکردند: یعنی زن در چشم مرد به این باور میرسد که بالاخره خودش را یافته است.»
بنابراین یکی از موانع رسیدن به عشقِ واقعی، شئانگاریِ زنان توسط خودشان خود بود که سعی میکردند هویت خود را با مردانِ محبوبشان هماهنگ کنند. زنِ عاشق سعی میکند از نگاه مردِ محبوبش همه چیز را ببیند، و خودش و جهانش را حولِ مردش شکل دهد: زن نوشتجاتِ موردعلاقۀ مردش را میخواند، و به هنر و موسیقی و ایدهها و سیاست و رفقا و همۀ چیزهای موردعلاقۀ مردش علاقمند میشود. بووار به این موضوع هم معترض بود که در امور جنسی، زن همچون «ابزاری» برای التذاذ مرد است، و نه یک فاعلِ جنسی که هوسها و لذتهایش اهمیت دارد.
▫️مشکلِ الگوهای غالبِ عشق این بود که دوطرفه نبودند. مردان از زنان انتظار داشتند که بهشکلی نابرابر تسلیم عشق شوند. نتیجتا عشق برای زنان خطرناکتر بود تا برای مردان. البته او فقط مردان را مقصر این موضوع نمیدانست. زنان هم با شرکت در این عشقِ غیردوطرفه، چارچوب ظالمانۀ آن را حفظ کرده بودند. اما بووار مینویسد که مخالفت با این امر مشکل بود، چون دنیا طوری ساخته شد که زنان را وسوسه میکرد تا به ستمکشیِ خودشان رضایت دهند.
بهعقیدۀ بووار، عشق واقعی در روابطِ «دوطرفه» امکانپذیر است، و او امیدوار بود که چنین رابطهای بیشتر شایع شود. «روزی که زن بتواند از روی قدرت و نه از روی ضعف، عشق بورزد ـــ و از خودش فرار نکند بلکه خودش را پیدا کند، آنهم نه برای عقبنشینی که برای اثبات خودش ـــ آنوقت عشقِ او مثل عشقِ مرد، منبع حیات خواهد بود و نه منبع خطر مرگ.»
از منظر او، اصالت در عشق مستلزم این است که هردو طرف بپذیرند که عشقشان آزاد است و هرکدام خود را فاعلِ مستقل بداند. وقتی دو انسانِ آزاد خود را مستقل میدانند و دربارۀ معنای عشق بین خودشان اتفاقنظر دارند، آنوقت عشقشان اصالت دارد: یعنی میتوانند بهعنوانِ زوجی که عشقِ دوطرفه را تجربه میکند، به زندگی معنا ببخشند.
ولی بووار پیشبینی کرد که تا وقتی به آنجا نرسیم ـــ و تاوقتی زنان ترغیب میشوند خودشان را فدای دیگران کنند ـــ آرمانهای عشق منجر به دوامِ بیعدالتی خواهد شد. بهگفتۀ بووار، عشقْ وعدۀ نجات داده است، اما معمولا چیزی که به نامِ عشقْ نصیبِ زنان میشود، یک زندگیِ جهنمیست.
#سیمون_دوبووار
#دکترکیتکرکپاتریک(مدرس فلسفه در دانشگاه هرتفوردشر)
@asheghanehaye_fatima
چه توانسوز و غمانگیز است
وقتی انسان نسبت به
کسی که دوست میدارد کینه پیدا میکند ...
#سیمون_دوبووار
📕همهمیمیرند
@asheghanehaye_fatima
وقتی انسان نسبت به
کسی که دوست میدارد کینه پیدا میکند ...
#سیمون_دوبووار
📕همهمیمیرند
@asheghanehaye_fatima
ظرافت زنها، حساسیت آنها و حرارت آنها را نمیتوان درک کرد مگر اینکه برای خود روحی ظریف، حساس و پرحرارت فراهم آورند؛ احساسات زنانه، دنیایی از تفاوتهای جزئی و توقعهایی که کشف آنها عاشق را غنی می کند، می آفریند.
📕 جنس دوم
#سیمون_دوبووار
@asheghanehaye_fatima
📕 جنس دوم
#سیمون_دوبووار
@asheghanehaye_fatima
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سخنان قابل تامل #سیمون_دوبووار
در مورد زنان
زنان در جامعه ما بواسطه سرکوب های اجتماعی و فرهنگی ، نیازمند شناسایی و تقویت جوهر درونی خویش هستند. چنین شناختی، جز با قدری تنهایی و تامل در خویش و بازگشت به خود فراهم نمی آید. ولی غالبا ترس از تنها ماندن، مانع ایجاد چنین فرصتی می شود. ازینجهت است که زنان جامعه عموما در روابط خود سرگردان و وابسته هستند.
@asheghanehaye_fatima
در مورد زنان
زنان در جامعه ما بواسطه سرکوب های اجتماعی و فرهنگی ، نیازمند شناسایی و تقویت جوهر درونی خویش هستند. چنین شناختی، جز با قدری تنهایی و تامل در خویش و بازگشت به خود فراهم نمی آید. ولی غالبا ترس از تنها ماندن، مانع ایجاد چنین فرصتی می شود. ازینجهت است که زنان جامعه عموما در روابط خود سرگردان و وابسته هستند.
@asheghanehaye_fatima
"چون به نظرشان لازم نيست كه چيزی گفته شود ،
با نگاهشان حرف می زنند
به اندازه يک دنيا حرف می زنند
هرگز نبايد از چشمان هیچ زنی ساده گذشت..."
#سیمون_دوبووار
@asheghanehaye_fatima
با نگاهشان حرف می زنند
به اندازه يک دنيا حرف می زنند
هرگز نبايد از چشمان هیچ زنی ساده گذشت..."
#سیمون_دوبووار
@asheghanehaye_fatima
برای اینكه آدم كسی را
عاشقانه دوست داشته باشد
باید سخت به هیجان بیاید
وقتی بازی دو طرفه باشد
ارزش انجام و هیجانش را دارد
ولی اگر قرار باشد
آدم به تنهایی بازی كند،
بازی احمقانه میشود
#سیمون_دوبووار
@asheghanehaye_fatima
برای اینكه آدم كسی را
عاشقانه دوست داشته باشد
باید سخت به هیجان بیاید
وقتی بازی دو طرفه باشد
ارزش انجام و هیجانش را دارد
ولی اگر قرار باشد
آدم به تنهایی بازی كند،
بازی احمقانه میشود
#سیمون_دوبووار
@asheghanehaye_fatima