عاشقانه های فاطیما
807 subscribers
21.2K photos
6.48K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
خوب است که بر این سیّاره همیشه کسی هست که به کس دیگری فکر می کند.
شک نکنید، فکر بکنید همین حسِ آرامِ خوشایند است که قدم های آدمی را در امتدادِ صبح استوار می کند.

#سیدعلی_صالحی

@asheghanehaye_fatima
سلام!
حال همه‌ی ما خوب است
ملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه خیالی دور،.
که مردم به آن شادمانی بی‌سبب می‌گویند
با این همه عمری اگر باقی بود
طوری از کنار زندگی می‌گذرم
که نه زانوی آهوی بی جفت بلرزد و نه این دل ناماندگار بی درمان!

تا یادم نرفته است بنویسم
حوالی خواب های ما سال پر بارانی بود
می دانم همیشه حیاط آنجا پر از هوای تازه‌ی باز نیامدن است
اما تو لااقل ، حتی هر وهله گاهی ، هر از گاهی
بین انعکاس تبسم رویا
شبیه شمایل شقایق نیست!
راستی خبرت بدهم
خواب دیده ام خانه ای خریده‌ام
بی‌پرده ، بی‌پنجره ، بی‌در، بی‌دیوار...هی بخند!
بی‌پرده بگویمت
چیزی نمانده است ، من چهل ساله خواهم شد
فردا را به فال نیک خواهم گرفت
دارد همین لحظه یک فوج کبوتر سپید
از فراز کوچه ی ما می گذرد
باد بوی نام های کسان من می دهد
یادت می آید رفته بودی
خبر از آرامش آسمان بیاوری!؟
نه ری را جان
نامه ام باید کوتاه باشد
ساده باشد
بی حرفی از ابهام و آینه ،
از نو برایت می نویسم
حال همه ی ما خوب است
اما تو باور مکن!



#سیدعلی_صالحی . مجموعه اشعار .دفتر یکم.انتشارات نگاه .صص ۳۱۵-۳۱۶
#شما_فرستادید


@asheghanehaye_fatima
آیا
آخرین امیدِ آدمی
همین است...؟!

خودمان را مرتب گول می‌زنیم
می‌گوییم
سرانجام همه چیز تمام خواهد شد،
چه شب باشد
چه روز ،
سرانجام همه چیز تمام خواهد شد.
هی هی...
شاعرِ شبگردِ بی‌تکلیف،
بی‌هوده نگو!
خسوف
هرگز علامتِ تولدِ تاریکی نیست
تو که تا اینجا تحمل کرده‌ای
باز هم تحمل کن!

#سیدعلی_صالحی
@asheghanehaye_fatima
با چشم هایت حرف دارم!
می خواهم ناگفته های بسیاری را
برایت بگویم.
از بهار،
از بغض های نبودنت،
از نامه های چشمانم...
که همیشه بی جواب ماند
باور نمی کنی!؟
تمام این روزها با لبخندت آفتابی بود
اما دلتنگی آغوشت... رهایم نمی کند،
به راستی...
"عشق" بزرگترین آرامش جهان است


#سیدعلی_صالحی
#شما_فرستادید


@asheghanehaye_fatima
.

‍ بی‌قرارم
می‌خواهم بروم
می‌خواهم بمانم
دارم در ترانه‌ئی مبهم زاده می‌شوم
به نسيما بگو کتابهای کودکان را
کنار گلدان و سوالات هفت‌سالگی چيده‌ام

گونه‌هايم گُر گرفته است
تشنه نيستم
می‌خواهم تنها بمانم
در اتاق را آهسته ببند
شب پيش خواب باران و پائيزی نيامده را ديدم
انگار که تعبير تمام رفتن‌ها
بازگشتِ به زادرودِ شقايق است

حالا بوی مينار مادرم می‌آيد
بوی حنا، هفت‌سالگی، سوال، سفر، ستاره ...
می‌خواهم به بوی ريواس و رازيانه بينديشم
به بوی نان، به لحن الکن فتيله و فانوس
به رنگِ پونه و پسين کوه
می‌خواهم به باران، به بوی خاک
به اَشکال کنار جاده بينديشم
به سنگ‌چينِ دوداندودِ اجاقِ تُرنج
ترانه، لَچَک، کودری، چلواری سپيد،
بخار نفس‌های استکان
طعم غليظ قند، رنگ عقيق چای
نی، نافله، نای،
و دق‌البابِ باد بر چارچوب رسواترينِ روياها!



#سیدعلی_صالحی

@asheghanehaye_fatima
...شما خودتان بهتر از بوی باران و
بغضِ اين آينه می‌فهميد
چند ستاره‌ی رعنا
از اين خيابانِ خاموش ربوده‌اند

چند چراغِ روشن
از خواب اين خانه شکسته‌اند

چند پيراهنِ عزيز
از اين يوسفِ خسته دريده‌اند

با اين همه اما من
باز از شبِ ترس‌ْ‌خورده‌ی همين خيابانِ خاموش
خواهم گذشت
من فقط در خوابِ بی‌چراغِ همين خانه ...
روشنم
حرف ديگری اگر هم هست، بسم‌الله!



#سیدعلی_صالحی
#شما_فرستادید


.@asheghanehaye_fatima
چه خوب می‌شد همین لحظه
یک اتفاقی می‌افتاد
مثلا باد می‌آمد
می‌رفت باغ‌های بالا را دور میزد
برمی‌گشت، خاک را بو می‌کرد،
و از کنارِ شمشادهای شکسته
بوی خوش آب و
خبر از هوای حامله می‌آورد.

شمعدانی‌های بالِ چینه‌ی مهتاب
تب دارند، تشنه‌اند، بیترانه‌ا‌ند.
اصلا باد
چرا از چیزی شبیه باران نمی‌خواند!
آخر چه‌قدر
تا کی باید با این چراغِ ترسو
هی از ترسِ شب و
هق‌هقِ گریه گفت‌وگو کنیم؟
پس کی می‌آید همان که می‌گویند
دریا را با خود خواهد آورد!؟

مادرم می‌گوید
برای شنیدنِ آوازِ آینه نباید عجله کرد،
بالاخره می‌آید
کسی که با زورقِ آوازهاش
دریا را با خود خواهد آورد.

می‌آید با آسمانِ بلند هم
به بحثِ روشنِ باران خواهد نشست
می‌گوید این شمعدانی‌ها تب دارند
این باغ‌ها تشنه و
این شمشادها بی‌ترانه‌اند
کاری باید کرد!


#سیدعلی_صالحی


@asheghanehaye_fatima
من برای همین آمده‌ام
تا نور
سَرمَستِ اِمکانِ وَزیدن شَود،

تا سنگ
آهسته  از اَذانِ اِسمِ تو بگذرد.

تا تو  از آنِ من باشی

تا من  از آنِ علاقه،
از آنِ آدمی،  از آنِ امید ...




       #سیدعلی_صالحی

@asheghanehaye_fatima
َ
   ما هم بسیاریم
   ما هم روزی
  دورِ هم جمع خواهیم شد
   تاریکی را از همه ی کوچه ها
   منها خواهیم کرد.
   ما هم مثلِ زندگی
   ضرب در ضرب
   روی نومیدی ضربدر می کشیم.
   ما سرانجام
   آزادی را میان همه تقسیم خواهیم کرد.

   حالا دستت را به من بده
  از سکو بالا بیا
   روی تخته ی کلاس  ِباران و بنفشه
   بنویس:
  اینجا هر کسی
   حق دارد رویایی داشته باشد.



  #سید‌علی_صالحی
#شما_فرستادید


@ asheghanehaye_fatima
 
ما سرانجام
آزادی را
میان همه تقسیم خواهیم کرد
حالا دستت را به من بده
از سکو بالا بیا
روی تخته‌ ی کلاس باران و بنفشه بنویس:
اینجا
هر کسی
حق دارد رویایی داشته باشد...



#سیدعلی_صالحی
#شما_فرستادید


@asheghanehaye_fatima
ڪمے از
نیمہ شب گذشتہ بود
خودم را بہ خواب زدم
چشم‌هایم را بستم...
اما نہ خواب بہ سراغم می‌آمد
نہ چشم‌هایم
بہ دنبالش می‌رفت...
تنها...
خیال تو بود و
خیال تو....
ڪہ تا صبح
در سیاهے
پشت پلڪ‌هایم
مرا تبدیل بہ دلتنگت ترین
آدم شب می‌ڪرد ...



#سیدعلی_صالحی
#شما_فرستادید


@as