@asheghanehaye_fatima
#کتاب
همه میگویند دوای دردمان در عشق است.
ولی کسی نگفت خودِ عشق چگونه درمان میشود. مسکن بالینی خودِ عشق چیست. یعنی این داروهای نابهکار فرنگی کار ما و عشق را میسازد؟ همین ترکیبات شیمیایی شرمآور؟ همین مسکنهای سرسپرده و گستاخ؟...
نه... نمیخواهم تو را با هیچ دکتر و هیچ علمی در میان بگذارم. تو باید مستقیما بدون هیچ ارتباطی مرا در خاک سیاه عشق بکاری، بدون دخالت باغ و باغبان...
@ShabeMahtab213
#جلال_حاجی_زاده
📚آی بیکلاه
#کتاب
همه میگویند دوای دردمان در عشق است.
ولی کسی نگفت خودِ عشق چگونه درمان میشود. مسکن بالینی خودِ عشق چیست. یعنی این داروهای نابهکار فرنگی کار ما و عشق را میسازد؟ همین ترکیبات شیمیایی شرمآور؟ همین مسکنهای سرسپرده و گستاخ؟...
نه... نمیخواهم تو را با هیچ دکتر و هیچ علمی در میان بگذارم. تو باید مستقیما بدون هیچ ارتباطی مرا در خاک سیاه عشق بکاری، بدون دخالت باغ و باغبان...
@ShabeMahtab213
#جلال_حاجی_زاده
📚آی بیکلاه
@asheghanehaye_fatima
جلال: میتونی تشخیص بدی این ماهی الان خوشحاله یا ناراحت؟
سلمان: رخصت نمیدهد این همه آب
تا بنگریم که ماهی چگونه میگرید!
بیژن: اسمش چیه؟
جلال: اسم شناسنامهایشو نمیدونم. اما من بهش میگم «ژیلوان»، یعنی "نگهبان رود"
سلمان: به نظرم خوشحاله.
جلال: به خاطر رقص بالهش؟
سلمان: ماهیها چون دامنه حافظهشون فقط چندثانیهست، خوشبختند دیگه!
کلانتر: وقتی چارهای جز آب نداری، اقیانوس و تنگ فرقی نمیکنه!
قاسم: امیرخانی تو کتاب «ارمیا» میگه : «ماهی از بیآبی نمیمیره. ماهی بهخاطر آب خودشو میکُشه!»
جلال: مثل آدما که بهخاطر آزادی همدیگرو میکشن.
بیژن: بعضی وقتها هم بهخاطر عشق.
#جلال_حاجی_زاده
#دیوانههایدوستداشتنی
جلال: میتونی تشخیص بدی این ماهی الان خوشحاله یا ناراحت؟
سلمان: رخصت نمیدهد این همه آب
تا بنگریم که ماهی چگونه میگرید!
بیژن: اسمش چیه؟
جلال: اسم شناسنامهایشو نمیدونم. اما من بهش میگم «ژیلوان»، یعنی "نگهبان رود"
سلمان: به نظرم خوشحاله.
جلال: به خاطر رقص بالهش؟
سلمان: ماهیها چون دامنه حافظهشون فقط چندثانیهست، خوشبختند دیگه!
کلانتر: وقتی چارهای جز آب نداری، اقیانوس و تنگ فرقی نمیکنه!
قاسم: امیرخانی تو کتاب «ارمیا» میگه : «ماهی از بیآبی نمیمیره. ماهی بهخاطر آب خودشو میکُشه!»
جلال: مثل آدما که بهخاطر آزادی همدیگرو میکشن.
بیژن: بعضی وقتها هم بهخاطر عشق.
#جلال_حاجی_زاده
#دیوانههایدوستداشتنی
@asheghanehaye_fatima
شب بخیرهای تو
ملافهی مستیست
که روی بیداریها میکشم
تا رنجها گمان کنند خوابم....
#جلال_حاجی_زاده
شب بخیرهای تو
ملافهی مستیست
که روی بیداریها میکشم
تا رنجها گمان کنند خوابم....
#جلال_حاجی_زاده
هیچ سیگاری
نبودنت را گردن نگرفت
هیچ کافه ای
فنجان فراموشی دستم نداد
خودت بگو
نبودت را چگونه بمیرم؟!
#جلال_حاجی_زاده
@asheghanehaye_fatima
نبودنت را گردن نگرفت
هیچ کافه ای
فنجان فراموشی دستم نداد
خودت بگو
نبودت را چگونه بمیرم؟!
#جلال_حاجی_زاده
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
جایی برای رفتن نیست
عطر تو
مرزها را پاک کرده است
هر صبح
از نقطه مبدا برمی خیزم
تا دوباره دو بامداد
در مبدا دیگری به خواب بروم
مقصد تو بودی
که معلوم نیست
در چشم چه کسی جامانده ای
که به خواب هم نمی آیی...
#جلال_حاجی_زاده
جایی برای رفتن نیست
عطر تو
مرزها را پاک کرده است
هر صبح
از نقطه مبدا برمی خیزم
تا دوباره دو بامداد
در مبدا دیگری به خواب بروم
مقصد تو بودی
که معلوم نیست
در چشم چه کسی جامانده ای
که به خواب هم نمی آیی...
#جلال_حاجی_زاده
@asheghanehaye_fatima
برای ما که روحمان
جای دیگری قدم میزند
نام خیابانها
هیچ تفاوتی نمیکند
جسم
گوشهای پهلو میگیرد
اما روح
کفشهایش را زیر بغل میزند
و میگریزد
ما نیستیم که اینجا نشستهایم...
#جلال_حاجی_زاده
برای ما که روحمان
جای دیگری قدم میزند
نام خیابانها
هیچ تفاوتی نمیکند
جسم
گوشهای پهلو میگیرد
اما روح
کفشهایش را زیر بغل میزند
و میگریزد
ما نیستیم که اینجا نشستهایم...
#جلال_حاجی_زاده
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کلانتر: جلال! چرا بعضیا نگاهشونو از آدم میدزدن؟
جلال: شاید میخوان دزدیده نشن؛ شایدم نمیخوان لو برن، چون پلکا نمیذارن چشما دروغ بگن.
کلانتر: اما بعضیام زل میزنن به چشم آدم.
جلال: اونا از دزدیدهشدن نمیترسن؛ برای همین چشماشونو قاب میگیرن.
کلانتر: پس انگار یه جورایی چشما جعبۀ سیاه آدمان.
قاسم: بهقول تورج «هنوزم چشمای تو مثل شبای پرستارهست.».
سلمان: کلانتر! مواظب باش انقلابزده نشی!
#جلال_حاجی_زاده
#تورج_شعبانخانی
@asheghanehaye_fatima
جلال: شاید میخوان دزدیده نشن؛ شایدم نمیخوان لو برن، چون پلکا نمیذارن چشما دروغ بگن.
کلانتر: اما بعضیام زل میزنن به چشم آدم.
جلال: اونا از دزدیدهشدن نمیترسن؛ برای همین چشماشونو قاب میگیرن.
کلانتر: پس انگار یه جورایی چشما جعبۀ سیاه آدمان.
قاسم: بهقول تورج «هنوزم چشمای تو مثل شبای پرستارهست.».
سلمان: کلانتر! مواظب باش انقلابزده نشی!
#جلال_حاجی_زاده
#تورج_شعبانخانی
@asheghanehaye_fatima
رضا : چرا آدما زود از عشق خسته میشن؟
سلمان : به نظرم دوست داشته شدن زیادی دردسر زیادی هم پشت سرش میاره
قاسم : الان فهمیدی رضا ؟
رضا : اگه عشق و اینقدر زود می فهمیدم که حال روزم این نبود
سلمان : دقیقا مشکل همیجاست ، معمولا عشق یه موقعی به سراغت میاد که دیگه حوصله ی خودتم نداری ...
جلال : عشق فیلم خوبیه ...
قاسم : از میشائیل هانکه . آره اما خیلی کنده
سلمان : عشق همینه ، ریتم کندش، حوصله تو سر میبره ، تندش زود تموم میشه ...
جلال : بستگی داره عشق شغل چندمت باشه ...
📝 #دیوانههای_دوست_داشتنی
✒️ #جلال_حاجی_زاده
@asheghanehaye_fatima
سلمان : به نظرم دوست داشته شدن زیادی دردسر زیادی هم پشت سرش میاره
قاسم : الان فهمیدی رضا ؟
رضا : اگه عشق و اینقدر زود می فهمیدم که حال روزم این نبود
سلمان : دقیقا مشکل همیجاست ، معمولا عشق یه موقعی به سراغت میاد که دیگه حوصله ی خودتم نداری ...
جلال : عشق فیلم خوبیه ...
قاسم : از میشائیل هانکه . آره اما خیلی کنده
سلمان : عشق همینه ، ریتم کندش، حوصله تو سر میبره ، تندش زود تموم میشه ...
جلال : بستگی داره عشق شغل چندمت باشه ...
📝 #دیوانههای_دوست_داشتنی
✒️ #جلال_حاجی_زاده
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جایِ نگاهِ تو
تکه نانی ست، افتاده بر زمین
باید برداشت
بوسید
و بر پیشانی گذاشت
می توان از نان سیر شد
از نگاه تو، نه...
#جلال_حاجی_زاده
@asheghanehaye_fatima
تکه نانی ست، افتاده بر زمین
باید برداشت
بوسید
و بر پیشانی گذاشت
می توان از نان سیر شد
از نگاه تو، نه...
#جلال_حاجی_زاده
@asheghanehaye_fatima
خاطره
یک پیراهن خالیست
که اندازهی هیچکس نمیشود؛
باید آویزانش کرد در باد
و با رقصش پیر شد.
👤 #جلال_حاجی_زاده
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
یک پیراهن خالیست
که اندازهی هیچکس نمیشود؛
باید آویزانش کرد در باد
و با رقصش پیر شد.
👤 #جلال_حاجی_زاده
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima