مردم از دین خروج می کردند
تا تو سمت گنــاه می رفتی
شهر بی آبرو به هم می ریخت
در خیابان که راه می رفتی
زندگی کردمت بهانه ی من
غیرتو هرچه زنده را کشتم
چندسال است روزگار منی
مثل سیگار لای انگشتم
دور تا دورم ابر مشکوکی ست
جبهه های هوای تنهایی
فصل فصلم هجوم آبان هاست
تف به جغرافیای تنهایی
ای خدای تمام شیطان ها
از بهشتی بزرگ رانده شدم
تو در ابعاد من جوانه زدی
عکس من، قاب بودنت بودم
تو به فکر خیانتت بودی
من به فکر سرودنت بودم
دختر کوچه های تابستان
طعم شیرین و داغ خردادی
من خداوندِ بیستون بودم
تو به فکر کدام فرهادی؟
چشم هایت کجای تقویمند ؟
از چه فصلی شروع خواهی کرد؟
واژه واژه غروب زاییدم
ازچه صبحی طلوع خواهی کرد ؟
هر دو از کاروان ِ آواریم
هر دو تا از تبار شک، یا نه؟
ما به فریاد هم قسم خوردیم
هردو تا درد مشترک ،یا نه؟
گیرم از چنگ جان به در ببری
گیرم از تن فرار خواهی کرد
عقل من هم فدای چشمانت
با جنــــــونم چکار خواهی کرد؟
لهجه کفش هات ملتهبند
بی شک از من عبور خواهی کرد
در همین روزهای بارانی
یک نفر خیره خیره میمیرد
تو بدی کردی و کسی با عشق
ازخودش انتقام میگیرد
آخرم را شنیده ای اما
در دلت هیچ التهابی نیست
باتو مرگ و بدون تو مرگ است
عشق را هیچ انتخابـی نیست
#تومور (صفر)
#علیرضا_آذر (شعر و دکلمه)
@asheghanehaye_fatima
تا تو سمت گنــاه می رفتی
شهر بی آبرو به هم می ریخت
در خیابان که راه می رفتی
زندگی کردمت بهانه ی من
غیرتو هرچه زنده را کشتم
چندسال است روزگار منی
مثل سیگار لای انگشتم
دور تا دورم ابر مشکوکی ست
جبهه های هوای تنهایی
فصل فصلم هجوم آبان هاست
تف به جغرافیای تنهایی
ای خدای تمام شیطان ها
از بهشتی بزرگ رانده شدم
تو در ابعاد من جوانه زدی
عکس من، قاب بودنت بودم
تو به فکر خیانتت بودی
من به فکر سرودنت بودم
دختر کوچه های تابستان
طعم شیرین و داغ خردادی
من خداوندِ بیستون بودم
تو به فکر کدام فرهادی؟
چشم هایت کجای تقویمند ؟
از چه فصلی شروع خواهی کرد؟
واژه واژه غروب زاییدم
ازچه صبحی طلوع خواهی کرد ؟
هر دو از کاروان ِ آواریم
هر دو تا از تبار شک، یا نه؟
ما به فریاد هم قسم خوردیم
هردو تا درد مشترک ،یا نه؟
گیرم از چنگ جان به در ببری
گیرم از تن فرار خواهی کرد
عقل من هم فدای چشمانت
با جنــــــونم چکار خواهی کرد؟
لهجه کفش هات ملتهبند
بی شک از من عبور خواهی کرد
در همین روزهای بارانی
یک نفر خیره خیره میمیرد
تو بدی کردی و کسی با عشق
ازخودش انتقام میگیرد
آخرم را شنیده ای اما
در دلت هیچ التهابی نیست
باتو مرگ و بدون تو مرگ است
عشق را هیچ انتخابـی نیست
#تومور (صفر)
#علیرضا_آذر (شعر و دکلمه)
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎