@asheghanehaye_fatima
به من مى گفت:
"چشم هاى تو مرا به اين روز انداخت. اين نگاهِ تو كارِ مرا به اينجا كشانده.
تاب و تحمل نگاه هاى تو را نداشتم.
نمى ديدى كه چشم بر زمين مى دوختم؟"
به او گفتم:
"در چشم هاى من دقيق تر نگاه كن!
جز تو هيچ چيزى در آن نيست..."
#بزرگ_علوي
به من مى گفت:
"چشم هاى تو مرا به اين روز انداخت. اين نگاهِ تو كارِ مرا به اينجا كشانده.
تاب و تحمل نگاه هاى تو را نداشتم.
نمى ديدى كه چشم بر زمين مى دوختم؟"
به او گفتم:
"در چشم هاى من دقيق تر نگاه كن!
جز تو هيچ چيزى در آن نيست..."
#بزرگ_علوي
@asheghanehaye_fatima
به من گفت: "دختر، اینطور به من نگاه نکن!
این چشمهای تو بالاخره مرا وادار به خبط بزرگی در زندگی خواهد کرد.
"گفتم: "این خبط شما آرزوی من است"
جواب من صحیح بود اما او به روی خودش نیاورد و برعکس خیال کرد که میخواهم زجرش بدهم. جملهی من تیری بود که به هدف نخورد اما شکار را زخمی کرد.
.
#بزرگ_علوي
#چشمهايش
به من گفت: "دختر، اینطور به من نگاه نکن!
این چشمهای تو بالاخره مرا وادار به خبط بزرگی در زندگی خواهد کرد.
"گفتم: "این خبط شما آرزوی من است"
جواب من صحیح بود اما او به روی خودش نیاورد و برعکس خیال کرد که میخواهم زجرش بدهم. جملهی من تیری بود که به هدف نخورد اما شکار را زخمی کرد.
.
#بزرگ_علوي
#چشمهايش
بعضی چیزها را نمیشود گفت. بعضی چیزها را احساس میکنید. رگ و پی شما را میتراشد، دل شما را آب میکند، اما وقتی میخواهید بیان کنید میبینید که بیرنگ و جلاست. مانند تابلوئیست که شاگردی از روی کار استاد ساخته باشد. عینا همان تابلوست. اما آن روح، آن چیزی که دل شما را میفشارد، در آن نیست.
#بزرگ_علوي
@asheghanehaye_fatima
#بزرگ_علوي
@asheghanehaye_fatima