عاشقانه های فاطیما
812 subscribers
21.2K photos
6.49K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima



اكنون حس مي كنم
كه در آن عصرگاه روياهاي شيرين
چنين شد كه نخستين سپيده عشق بشري
بر شب يخ آجين روحم منفجر شد
از آن هنگام نامت را نديده ام و نشنيده ام
مگر به لرزشي بر اندامم
نيم از شعف ، نيمي از اضطراب
سال هاي سال ، نام تو از لبانم نگذشت
اما اكنون روحم نوشد با عطشي ديوانه وار
تمام وجودم به جست و جو
تو فرياد مي زند
حتي پچ پچه اي از تو
لرزش احساسي غريب را
در من بيدار مي كند
تركيبي مبهم از اشک
و شادماني دست افشان
حسي وحشي و غير قابل شرح

كه به هيچ چيز نمي ماند
الا خويش آگاهي گناه.....

#ادگار_آلن_پو
@asheghanehaye_fatima




اعتنایی ندارم
که سهم زمین من
بسیار اندک است
و این که سالها عشق
در دقیقه ای نفرت فراموش می شود

شکوه نمی کنم که خرابه ها
از من شادتر و شیرین ترند
اما از این ناراحتم
که تو برای سرنوشت من
تاسف می خوری
برای من
که تنها یک رهگذرم.




#ادگار_آلن_پو
@asheghanehaye_fatima



اعتنایی ندارم
که سهم زمین من
بسیار اندک است
و این که سالها عشق
در دقیقه ای نفرت فراموش می شود

شکوه نمی کنم که خرابه ها
از من شادتر و شیرین ترند
اما از این ناراحتم
که تو برای سرنوشت من
تاسف می خوری
برای من
که تنها یک رهگذرم.

#ادگار_آلن_پو
@asheghanehaye_fatima




بوسه بر پیشانیت مینهم
در اين واپسین دیدار .
بگذار اقرار کنم حق با تو بود
که پنداشتی زندگانیم رویایی بیش نیست
با این وجود گر روز یا شبی
چه در خیال ، چه در هیچ
امید رخت بربندد
پنداری که چيز کمی از دست داده‌ایم ؟
گر اینگونه باشد
سراسر زندگانی رویایی بیش نیست
در میان خروش امواج مشوش ساحل ایستاده‌ام
دانه های زرین شن در دستانم
چه حقیراز میان انگشتانم سر می ‌خورند
خدایا ! مرا توان آن نیست که محکم ‌تر در دست گیرمشان ؟
یا تنها یکی از آنها را از چنگال موجی سفاک برهانم ؟
آیا سراسر زندگانیتنها یک رویاست ؟


#ادگار_آلن_پو
#شاعر_امریکا🇺🇸
ترجمه : #مستانه_پورمقدم
@asheghanehaye_fatima
آری
اکنون حس می کنم
که در آن عصرگاه رویاهای شیرین
چنین شد که
نخستین سپیده عشق بشری
بر شب یخ آجین روحم منفجر شد
از آن هنگام نامت را
ندیده ام و نشنیده ام
مگر به لرزشی بر اندامم
نیم از شعف ، نیمی از اضطراب...

#ادگار_آلن_پو
@asheghanehaye_fatima



گاهی اوقات از قلب خودم‌ می‌ترسم، از عطش‌اش برای هر آنچه که می‌خواهد؛ آن‌گونه که می‌ایستد و‌ از نو شروع به تپش می‌کند

#ادگار_آلن_پو
@asheghanehaye_fatima


آری
اکنون حس می کنم
که در آن عصرگاه رویاهای شیرین
چنین شد که
نخستین سپیده عشق بشری
بر شب یخ آجین روحم منفجر شد
از آن هنگام نامت را
ندیده ام و نشنیده ام
مگر به لرزشی بر اندامم
نیم از شعف ، نیمی از اضطراب...

#ادگار_آلن_پو
سالها عشق ،
در دقیقه‌ای نفرت فراموش می‌شود ...!

#ادگار_آلن_پو

@asheghanehaye_fatima
📝 #از_لا_به_لای_نامه_ها

نامه #ادگار_آلن_پو به #ویرجینیا_کلم

تو اکنون خاص‌ترین و بزرگترین شوق من برای جنگیدن علیه این زندگی نامساعد، این زندگی ناراضی کننده و نامراد هستی.»


@asheghanehaye_fatima
می‌خواستم رازهایم را به تو بگویم
اما دیدم تـو خودت یکی از آن‌ها هستی...


#ادگار_آلن_پو


@asheghanehaye_fatima