بعد از تو
عاشقِ یلدا شدن
کار سختی نیست
بی تو
هر شب زمستان
هر شب پر از سرماست
و نبودنِ تو
عجیب شبیه بودنهاي ماست
#نيكى_فيروزكوهى
@asheghanehaye_fatima
عاشقِ یلدا شدن
کار سختی نیست
بی تو
هر شب زمستان
هر شب پر از سرماست
و نبودنِ تو
عجیب شبیه بودنهاي ماست
#نيكى_فيروزكوهى
@asheghanehaye_fatima
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دلتنگی درد نیست، جراحتی ست در سینه، ریشه دوانده به روح و روان. یک رعشه ی دائمی، سرگردان در تک تک سلولهای بدن. وهمی بی انتها که روز و شب ندارد، همیشه هست.
#نيكى_فيروزكوهى
@asheghanehaye_fatima
#نيكى_فيروزكوهى
@asheghanehaye_fatima
تمامِ فکرهایم را کرده ام ...
بهترین راه همین است ..
که یک شب زلزلهای بیاید..
قاره ی من را به قاره ی تو ...
نزدیک کند..
همان شب ...
من تنها جاده ی مانده...
تا رسیدن را بدوم...
و بدوم
و بدوم
صبح تو را ...
کنارِ خانه جنگلی کوچکی ببینم...
که بیقرارِ آمدنِ من ایستاده ای
با سرِ انگشتان مردانه ات ...
موهایِ سیاهم را پشتِ گوشم بزنی...
و با مهربانی بپرسی..
صبحانه نانِ محلی میخوری ...
با پنیر و گردوی تازه؟؟
#نيكى_فيروزكوهى
#شما_فرستادید
بهترین راه همین است ..
که یک شب زلزلهای بیاید..
قاره ی من را به قاره ی تو ...
نزدیک کند..
همان شب ...
من تنها جاده ی مانده...
تا رسیدن را بدوم...
و بدوم
و بدوم
صبح تو را ...
کنارِ خانه جنگلی کوچکی ببینم...
که بیقرارِ آمدنِ من ایستاده ای
با سرِ انگشتان مردانه ات ...
موهایِ سیاهم را پشتِ گوشم بزنی...
و با مهربانی بپرسی..
صبحانه نانِ محلی میخوری ...
با پنیر و گردوی تازه؟؟
#نيكى_فيروزكوهى
#شما_فرستادید
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تا همین چند سالِ پیش که جوان تر بودم، خودم را شبیهِ هیچ کس نمیدیدم. تصویرِ من از خودم ، شخصی بود با ویژ گیهای خاصِ خودش. کسی که شبیهِ هیچ کس نبود، شبیهِ هیچ کس جز خودش.
حالا که آن سالهای سر به هوایی و روزهای خوش سبکبالی را پشتِ سر گذشته ام، می بینم از آن آدم خاص، فرسنگها فاصله گرفته ام. حالا شبیهِ نگرانیهای مادرم هستم، شبیهِ خستگیهای پدرم، شبیهِ لکنتِ زبانِ زنِ همسایه، شبیهِ خمیدگی رنج آورِ ستونِ فقراتِ مادربزرگ، شبیهِ حرکات عصبی آقای راننده ، شبیهِ بی حوصلگیهای معلم مدرسه ی پسرم، شبیهِ هوای دم کرده ی شهری، که میداند، خاطرات، در امتداد زندگی، محکوم به فراموشی اند. که انسانها با همه ی ویژگیهای خاصشان روی به فراموشی اند...
بچهها ی محله زیر باران بازی میکنند و من با حسرتِ بیمار گونهای فکر میکنم... چرا شبیهِ یکی از آنها نیستم!
#نيكى_فيروزكوهى
🎬 The Father
@asheghanehaye_fatima
حالا که آن سالهای سر به هوایی و روزهای خوش سبکبالی را پشتِ سر گذشته ام، می بینم از آن آدم خاص، فرسنگها فاصله گرفته ام. حالا شبیهِ نگرانیهای مادرم هستم، شبیهِ خستگیهای پدرم، شبیهِ لکنتِ زبانِ زنِ همسایه، شبیهِ خمیدگی رنج آورِ ستونِ فقراتِ مادربزرگ، شبیهِ حرکات عصبی آقای راننده ، شبیهِ بی حوصلگیهای معلم مدرسه ی پسرم، شبیهِ هوای دم کرده ی شهری، که میداند، خاطرات، در امتداد زندگی، محکوم به فراموشی اند. که انسانها با همه ی ویژگیهای خاصشان روی به فراموشی اند...
بچهها ی محله زیر باران بازی میکنند و من با حسرتِ بیمار گونهای فکر میکنم... چرا شبیهِ یکی از آنها نیستم!
#نيكى_فيروزكوهى
🎬 The Father
@asheghanehaye_fatima
.
سرخوشی بی دریغی ست
غلتیدن ،،
رها شدن ،،
آویختن از خواهشِ باد
تن دادن به حادثه ی ابر
ایمان به زمینی که زیرِ حسِ افتادن، میلرزد
سرخوشی بی دریغی ست!
خندیدن
دیوانه وار خندیدن ،،
که در خوابِ مه آلودِ هیچ قلّهای نمیگنجد
سنگ چه اندازه، سرشار است از زندگی!
#نيكى_فيروزكوهى
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
سرخوشی بی دریغی ست
غلتیدن ،،
رها شدن ،،
آویختن از خواهشِ باد
تن دادن به حادثه ی ابر
ایمان به زمینی که زیرِ حسِ افتادن، میلرزد
سرخوشی بی دریغی ست!
خندیدن
دیوانه وار خندیدن ،،
که در خوابِ مه آلودِ هیچ قلّهای نمیگنجد
سنگ چه اندازه، سرشار است از زندگی!
#نيكى_فيروزكوهى
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
.
هم بستر که میشدیم
قلبش قلعهای بود بی دفاع
و من فاتحِ مطلقِ حصار هایش
از آغوشم که میرفت
دیگر هیچکسی نبودم
من سربازی بی سرزمین
او قلعهای مشکوک
از آغوش سیر شده ای
که دنیایش ...
جای برای یک نفر، بیشتر نداشت
#نيكى_فيروزكوهى
@asheghanehaye_fatima
هم بستر که میشدیم
قلبش قلعهای بود بی دفاع
و من فاتحِ مطلقِ حصار هایش
از آغوشم که میرفت
دیگر هیچکسی نبودم
من سربازی بی سرزمین
او قلعهای مشکوک
از آغوش سیر شده ای
که دنیایش ...
جای برای یک نفر، بیشتر نداشت
#نيكى_فيروزكوهى
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همین امروز
این تئوری مزخرف را که
دوست داشتن نیازی به گفتن ندارد
فراموش کن!
یادت باشد قویترین حسها
اگر پرستاری و مراقبت نشوند
بیمار میشوند و میمیرند
اتفاقِ عشق را
برای خودت و اطرافيانت زیباتر کن...
#نيكى_فيروزكوهى
@asheghanehaye_fatima
این تئوری مزخرف را که
دوست داشتن نیازی به گفتن ندارد
فراموش کن!
یادت باشد قویترین حسها
اگر پرستاری و مراقبت نشوند
بیمار میشوند و میمیرند
اتفاقِ عشق را
برای خودت و اطرافيانت زیباتر کن...
#نيكى_فيروزكوهى
@asheghanehaye_fatima
گاهی باید آدمهای ردیف اول زندگی را، در ردههای دیگری، غیر از مهمترینها قرار دهیم. روزی که دیگر در اولویتِ محض نباشند پی میبرند، چه جایگاهی در زندگی شما داشته اند. ... و همواره امیدی هست کشف کنند، در زندگی آنها، شما کجا ایستاده اید.
کاش میشد این یک قانونِ کلی نباشد که توجهِ زیاد و مهر ورزی بی انتها، فاصله آفرین است ولی تجربه نشان داده، از هر دستی که میدهی، هرگز از همان دست پس نمیگیری .
#نيكى_فيروزكوهى
از مجموعه ی همه ی مادران به بهشت نمیروند
@asheghanehaye_fatima
کاش میشد این یک قانونِ کلی نباشد که توجهِ زیاد و مهر ورزی بی انتها، فاصله آفرین است ولی تجربه نشان داده، از هر دستی که میدهی، هرگز از همان دست پس نمیگیری .
#نيكى_فيروزكوهى
از مجموعه ی همه ی مادران به بهشت نمیروند
@asheghanehaye_fatima
و کاش هرگز ندانی
هوا چه بارانی است
نفس چه سنگین
و کوچهها چه بی حادثه اند
و خانه زندانی
که پشتِ زنگار پنجره اش
انتظار ماسیده
و کاش ندانی
تمام این سال ها
مرگبارترین فصلها پاییز بوده است
که بعد از تو
رو به جاده ی شمال که میروم
نه عطرِ دریا سرشار ترم میکند
نه بوییدن ساقههای برنج عاشق ترم
نه اندوهِ پر ابهتِ سبزِ جنگل ، شاعر ترم
و کاش هرگز ندانی
مشقتِ شبهای بی تو را مانوس شدن
مرگی ست هزار باره
محو شدنی غم انگیز
آرام آرام
بی امان
و هزار باره
#نيكى_فيروزكوهى
@asheghanehaye_fatima
هوا چه بارانی است
نفس چه سنگین
و کوچهها چه بی حادثه اند
و خانه زندانی
که پشتِ زنگار پنجره اش
انتظار ماسیده
و کاش ندانی
تمام این سال ها
مرگبارترین فصلها پاییز بوده است
که بعد از تو
رو به جاده ی شمال که میروم
نه عطرِ دریا سرشار ترم میکند
نه بوییدن ساقههای برنج عاشق ترم
نه اندوهِ پر ابهتِ سبزِ جنگل ، شاعر ترم
و کاش هرگز ندانی
مشقتِ شبهای بی تو را مانوس شدن
مرگی ست هزار باره
محو شدنی غم انگیز
آرام آرام
بی امان
و هزار باره
#نيكى_فيروزكوهى
@asheghanehaye_fatima
بانو !
اگر کلاهم را از سرم بر دارم
و دستان خستهام در جیبهایم باشند
و اگر شما اشکهایم را
و التماس چشمهایم را
ندیده بگیرید
پسر بچهای خواهی یافت
که هر بار نگاهش میکنید
سرخ میشود
و بی هیچ حرفی
انگار دیرش شده باشد
تا سر کوچه
می دود
و میدود
و میدود
و پشت اولین دیوار
زانو میزند
و قلبش میتپد
و میتپد
و میتپد
بانو !
با پسر بچه ای که چنین شرمگین در من زندگی میکند
چگونه اعتراف کنم
که دوستت دارم ؟
#نيكى_فيروزكوهى
@asheghanehaye_fatima
اگر کلاهم را از سرم بر دارم
و دستان خستهام در جیبهایم باشند
و اگر شما اشکهایم را
و التماس چشمهایم را
ندیده بگیرید
پسر بچهای خواهی یافت
که هر بار نگاهش میکنید
سرخ میشود
و بی هیچ حرفی
انگار دیرش شده باشد
تا سر کوچه
می دود
و میدود
و میدود
و پشت اولین دیوار
زانو میزند
و قلبش میتپد
و میتپد
و میتپد
بانو !
با پسر بچه ای که چنین شرمگین در من زندگی میکند
چگونه اعتراف کنم
که دوستت دارم ؟
#نيكى_فيروزكوهى
@asheghanehaye_fatima
و کاش هرگز ندانی
که بعد از تو
رو به جاده ی شمال که میروم
نه عطرِ دریا سرشار ترم میکند
نه بوییدن ساقههای برنج عاشق ترم
نه اندوهِ پر ابهتِ سبزِ جنگل ، شاعر ترم
و کاش هرگز ندانی
مشقتِ شبهای بی تو را مانوس شدن
مرگی ست هزار باره
محو شدنی غم انگیز
آرام آرام
بی امان
و هزار باره
#نيكى_فيروزكوهى
@asheghanehaye_fatima
که بعد از تو
رو به جاده ی شمال که میروم
نه عطرِ دریا سرشار ترم میکند
نه بوییدن ساقههای برنج عاشق ترم
نه اندوهِ پر ابهتِ سبزِ جنگل ، شاعر ترم
و کاش هرگز ندانی
مشقتِ شبهای بی تو را مانوس شدن
مرگی ست هزار باره
محو شدنی غم انگیز
آرام آرام
بی امان
و هزار باره
#نيكى_فيروزكوهى
@asheghanehaye_fatima