#تو_به_زندگی_میمانی
دوستت میدارم !
تو به زندگی میمانی !
به نوشیدن جرعهای آب در فاصلهی دو رؤیا !
به بوییدن عطرِ یکی نامهْ پیش از گشودنش !
به سلام هر سپیدهدم !
به فرونشاندن عطش اطلسیها !
به زنگ بیهنگامِ تلفن ،
با خبری گوار یا ناگوار !
به پرسیدن نشانی آشتی از عابری اخمآلود !
به گشودن پنجره رو به بیحیایی باران !
به تماشای چهرهی ماه از شکاف پردهها !
به شبنمی که کنجِ چشمان یکی کودک مینشیند ،
آنسوی ترکهی نخست ناظم دبستان !
به بوییدن گونهی سیب پیش از گاز زدن !
به شنیدن صفحهای پرغبار از خنیاگری مرده !
به تحریر شرحهشرحهی او در گردنههای گریان ترانه !
به قدم زدن در گورستان!
به ریسه رفتن فاحشهای تنها در شب تار !
به رقص پُر شتاب پشهها ،
فراگِرد چراغ کوچه !
به بالا پریدن گربه از دیوار
و به انتظار!
و من تو را دوست میدارم ،
چرا که دوست میدارم زندگی را ،
آب را و رؤیا را،
بوییدن نامه را ،
سلام سپیده و عطش اطلسی را ،
زنگ تلفن و اخم عابر را ،
ماه را و پنجره را ،
شکاف پرده و چشمان کودک را ،
بوسهی سیبُ غبار صفحه را ،
تحریرُ ترانه را ،
گورستانُ فاحشه را ،
رقصُ گربه را ،
و انتظار را !
#یغما_گلرویی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
دوستت میدارم !
تو به زندگی میمانی !
به نوشیدن جرعهای آب در فاصلهی دو رؤیا !
به بوییدن عطرِ یکی نامهْ پیش از گشودنش !
به سلام هر سپیدهدم !
به فرونشاندن عطش اطلسیها !
به زنگ بیهنگامِ تلفن ،
با خبری گوار یا ناگوار !
به پرسیدن نشانی آشتی از عابری اخمآلود !
به گشودن پنجره رو به بیحیایی باران !
به تماشای چهرهی ماه از شکاف پردهها !
به شبنمی که کنجِ چشمان یکی کودک مینشیند ،
آنسوی ترکهی نخست ناظم دبستان !
به بوییدن گونهی سیب پیش از گاز زدن !
به شنیدن صفحهای پرغبار از خنیاگری مرده !
به تحریر شرحهشرحهی او در گردنههای گریان ترانه !
به قدم زدن در گورستان!
به ریسه رفتن فاحشهای تنها در شب تار !
به رقص پُر شتاب پشهها ،
فراگِرد چراغ کوچه !
به بالا پریدن گربه از دیوار
و به انتظار!
و من تو را دوست میدارم ،
چرا که دوست میدارم زندگی را ،
آب را و رؤیا را،
بوییدن نامه را ،
سلام سپیده و عطش اطلسی را ،
زنگ تلفن و اخم عابر را ،
ماه را و پنجره را ،
شکاف پرده و چشمان کودک را ،
بوسهی سیبُ غبار صفحه را ،
تحریرُ ترانه را ،
گورستانُ فاحشه را ،
رقصُ گربه را ،
و انتظار را !
#یغما_گلرویی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima