سلام ادمین جان منم میخاستم نحوه اشنایی با شوهرمو بگم من 24 شوهرم30سال شونه
من تو سن 14 سالگی یک روز که داشتم میرفتم خونه عموم برادر شوهر دوستم منو میبینی بعد یه روز واسه ابجیش و دوستم تعریف میکنه که یه دختری رو دیده و خیلی به دلش نشسته با نشونه هایی که میده دوستم میفهمه که من بودم برادر شوهرش شماره ی منو از تو گوشیش برمیداره و بهم اس میده منم جواب نمیدادم بهش تا اینکه دوستمو فرستاد حداقل دو روز باهام باش اگه خوشت نیومد دیگه جواب نده منم قبول کردم واقعن یه ادم عالی بود از همه نظر البته قیافه عالی نداش اما بدم نبود یه رابطه عاشقانه خیلی قشنگ خیلی باهم تفاهم داشتیم ولی اون نمیتونست بیاد خاستگاری دوتا داداش بزرگتر از خودش داشت و یه سال از من بزرگتر بود برا همین خونوادها ناراضی بودن
شب عاشورا که منو ابجیم رفتم مراسم تعزيه خاهر شوهرم اونجا منو دیده بودن و چن روز بعد محرم اومدن خاستگاری منم همون شب باعشقم سر یه چیز الکی بحثم شد سرلج ولجبازی جواب مثبت دادم به شوهرم تو سن 17 سالگی ازدواج کردم الان که 7 ساله متاهلم ویه پسر 2 ساله دارم هیچ حسی به شوهرم ندارم فقط به عنوان یک آدم قبولش دارم
عشقمم هنو ازدواج نکرده من هنوزم وقتی گذری عشقمو میبینم ضربان قلبم تند میشه، حالم خوب میشه اصلن مشکلامو فراموش میکنم کاش داشتمش
مواظب باشین مث من نشین باحسرت یه نفر دیگه زندگی کردن خیلی سخته
#narges
@ArHamsaraane
من تو سن 14 سالگی یک روز که داشتم میرفتم خونه عموم برادر شوهر دوستم منو میبینی بعد یه روز واسه ابجیش و دوستم تعریف میکنه که یه دختری رو دیده و خیلی به دلش نشسته با نشونه هایی که میده دوستم میفهمه که من بودم برادر شوهرش شماره ی منو از تو گوشیش برمیداره و بهم اس میده منم جواب نمیدادم بهش تا اینکه دوستمو فرستاد حداقل دو روز باهام باش اگه خوشت نیومد دیگه جواب نده منم قبول کردم واقعن یه ادم عالی بود از همه نظر البته قیافه عالی نداش اما بدم نبود یه رابطه عاشقانه خیلی قشنگ خیلی باهم تفاهم داشتیم ولی اون نمیتونست بیاد خاستگاری دوتا داداش بزرگتر از خودش داشت و یه سال از من بزرگتر بود برا همین خونوادها ناراضی بودن
شب عاشورا که منو ابجیم رفتم مراسم تعزيه خاهر شوهرم اونجا منو دیده بودن و چن روز بعد محرم اومدن خاستگاری منم همون شب باعشقم سر یه چیز الکی بحثم شد سرلج ولجبازی جواب مثبت دادم به شوهرم تو سن 17 سالگی ازدواج کردم الان که 7 ساله متاهلم ویه پسر 2 ساله دارم هیچ حسی به شوهرم ندارم فقط به عنوان یک آدم قبولش دارم
عشقمم هنو ازدواج نکرده من هنوزم وقتی گذری عشقمو میبینم ضربان قلبم تند میشه، حالم خوب میشه اصلن مشکلامو فراموش میکنم کاش داشتمش
مواظب باشین مث من نشین باحسرت یه نفر دیگه زندگی کردن خیلی سخته
#narges
@ArHamsaraane
خانومی با #narges پیام دادن که از سر لجبازی به همسرشون جواب مثبت دادن و هنوز که هنوزه نمیتونن عشق قبلیشونو فراموش کنن
داستانتونو که خوندم ته دلم لرزید ...
لجبازی خیلی بده ،گاهی وقتا یه امضاست پای یه عمر بدبختی !!!
منم تو سن ۱۴ سالگی از روی لجبازی به همسرم جواب مثبت دادم ...
از روی اینکه دوسش نداشتم ولی دیگه از نه گفتنم خسته شده بودم این شد که گفتم هر چه باداباد ...
بغیر از لجباز بودنم مغرورم بودم ،هرچند دلم خون گریه میکرد ولی نذاشتم اینو کسی بفهمه ،با خودم میگفتم من قوی تر ازاین حرفام که بتونم با آدمی که دوسش ندارم یه عمر زندگی کنم ...ناگفته نماند که یه طرز فکر بچگانه هم داشتم اونم این بود که فووووق فوقش ۲ ،۳ سالی عمر میکنم آخرشم میمیرم و همه چی تموم میشه !!!عید امسال هشتمین عید زندگی من بود و هنوز هیچ چی تموم نشده ...الانم ۲۲ سالمه...حس نفرت قبلی رو که به همسرم داشتم الان نصفشو شایدم بیشترشو حس عشق گرفته،بیاین جلو یه درگوشی بهتون بگم 🤦♀🙃اون موقع ها منم یه نفرو میخواستم اونم منو میخواست ولی غرورم حتی اجازه نداد که بهش بگم دارم ازدواج میکنم،یه هفته بعد بعله برونم فهمید حالا دیگه حالشو خودتون تصور کنین ...!
ولی من از خدا فقط و فقط براش خوشبختی میخوام و میخوام که مهر منو از دلش بیرون کنه و همچنان دل منو خالی از اسم و یاد اون
چون من الان بچه و زندگی دارم از همه مهمتر همسری که با همه ی وجودش عاشقانه میخوادم،ولی خب همیشه عشق دلیل نمیشه تو زندگی کم نیاری ....!!!
یه جریان کاملا مختصر از نحوه ی آشنایی با همسرم گفتم بالا با #لجباز ..
نخواستم از سختیاش بگم چون طولانیه ،هرچقدر بگم تموم نمیشه !
ولی خوووواااااهش میکنم خانوما من کوچیک همممممتووووونم به هییییچ عنوان از روی لجبازی کاری رو انجام ندین
چرا عاقل کند کاری ؟ که باز آرد پشیمانی؟؟؟
ببخشین سرتونو درد آوردم ولی خواستم بگم تنها نیستین ❤️😔
#لجباز
@ArHamsaraane
داستانتونو که خوندم ته دلم لرزید ...
لجبازی خیلی بده ،گاهی وقتا یه امضاست پای یه عمر بدبختی !!!
منم تو سن ۱۴ سالگی از روی لجبازی به همسرم جواب مثبت دادم ...
از روی اینکه دوسش نداشتم ولی دیگه از نه گفتنم خسته شده بودم این شد که گفتم هر چه باداباد ...
بغیر از لجباز بودنم مغرورم بودم ،هرچند دلم خون گریه میکرد ولی نذاشتم اینو کسی بفهمه ،با خودم میگفتم من قوی تر ازاین حرفام که بتونم با آدمی که دوسش ندارم یه عمر زندگی کنم ...ناگفته نماند که یه طرز فکر بچگانه هم داشتم اونم این بود که فووووق فوقش ۲ ،۳ سالی عمر میکنم آخرشم میمیرم و همه چی تموم میشه !!!عید امسال هشتمین عید زندگی من بود و هنوز هیچ چی تموم نشده ...الانم ۲۲ سالمه...حس نفرت قبلی رو که به همسرم داشتم الان نصفشو شایدم بیشترشو حس عشق گرفته،بیاین جلو یه درگوشی بهتون بگم 🤦♀🙃اون موقع ها منم یه نفرو میخواستم اونم منو میخواست ولی غرورم حتی اجازه نداد که بهش بگم دارم ازدواج میکنم،یه هفته بعد بعله برونم فهمید حالا دیگه حالشو خودتون تصور کنین ...!
ولی من از خدا فقط و فقط براش خوشبختی میخوام و میخوام که مهر منو از دلش بیرون کنه و همچنان دل منو خالی از اسم و یاد اون
چون من الان بچه و زندگی دارم از همه مهمتر همسری که با همه ی وجودش عاشقانه میخوادم،ولی خب همیشه عشق دلیل نمیشه تو زندگی کم نیاری ....!!!
یه جریان کاملا مختصر از نحوه ی آشنایی با همسرم گفتم بالا با #لجباز ..
نخواستم از سختیاش بگم چون طولانیه ،هرچقدر بگم تموم نمیشه !
ولی خوووواااااهش میکنم خانوما من کوچیک همممممتووووونم به هییییچ عنوان از روی لجبازی کاری رو انجام ندین
چرا عاقل کند کاری ؟ که باز آرد پشیمانی؟؟؟
ببخشین سرتونو درد آوردم ولی خواستم بگم تنها نیستین ❤️😔
#لجباز
@ArHamsaraane