#نظر_اعضا
#قابل_تامل
💑همسران موفق💑

سلام سحر بانو جان، ممنونم از کانال خوبتون. من یک موضوعی رو چند جا خوندم و شنیدم، خواستم از طریق کانال شما به گوش تعدادی از خانم ها برسونم. من خودم دو سال و نیمه که ازدواج کردم، این روزها خیلی توی گروه ها و کانال های دیگه میخونم که آقایون گله دارن ازینکه خانم هاشون همش به فکر ظاهر خودشون هستن و بیشتر وقتشون رو به جای رسیدگی به کارهای منزل و شوهر و بچه ها در آرایشگاه و پاساژ صرف میکنند. راهبرد کانال شما روی این موضوع هست که به خودتون برسید، خودتون رو پیش شوهر و بچه ها و اقوام خوب و متشخص نشون بدید، در کنارش برای بهتر شدن زندگی مشترکتون هم با ایده هایی که داده میشه تلاش کنید. اما توروخدا به خانم ها متذکر بشید که افراط نکنند. از آقایی میشنیدم که خانمش یه غذای خوب نمیتونه درست کنه اما وقت آرایشگاهش یک ساعت عقب نمیفته!! 😔😔 خب این درد داره. درسته آقایون اگر تو خونه همش زن شلخته و بی توجه ببینن ممکنه خیانت کنن، اما به خدا اجاق گرم خونه نشون دهنده زندگی گرمه. همه زندگیا شده چشم و هم چشمی، پز و نمایش بیرونی، برای غذا هنر یه سری از خانوما شده سفارش غذاهای رنگارنگ از بیرون، بعد میان برای تولد و ولنتاین خونه رو قشنگ میکنن و مهمونی میگیرن و بعد بازم گله میکنن که چرا شوهرم باهام خوب نشد. زن مسئولیت اصلیش امور خونه و زندگی و شوهر و بچه هاست، درسته درکنارش میتونه کار کنه میتونه تفریح کنه میتونه ب خودش برسه، اما اگر مسئولیت اصلیش رو قبول نداشته باشه باید فاتحه اون زندگی رو خوند. امیدوارم یکم بعضی از خانم های جامعه امون تغییر روش بدن 🙏🙏
@Hamsaraane

#نظر_اعضا
#قابل_تامل
💑همسران موفق💑

سلام خدمت آقایون گروه
مخصوصاآقایونی که وقتی که زنی رودوس دارن فکرمیکنن بایددرکنارش بقیه زنها روهم دوس داشته باشن اقایه عزیز خانوم شماهم میتونه درکنارشمایادورازشما هم بامرددیگری خوش بگذرونه یابهش به چشم یه مردنگاکنه ولی اونقدرخانومه که اینکارونمیکنه درحدوشخصیت خودش نمیدونه پس لطف کنیدوقتی کنار همسرتون هستیدغیرازاون به خانوم دیگه‌ای نگاه نکنین اونم بامنظور... خانوما قوی ترین نقطه ضعفشون همینه چشماشون هم میبینه هم میشنوه هم میخونه پس نزارین اعتمادشونواز دست بدن که این استارت سردی تورابطه وزندگیتون میشه.
@Hamsaraane

#نظر_اعضا
#قابل_تامل
💑همسران موفق💑

سلام
قبل از هرچیز بابت حرف‌هایی که در ادامه میزنم عذرخواهی میکنم البته اگر باعث مکدر شدن خاطر شما عزیزان میشه ..
دوستان واقعا بعضی از پیام‌های ارسالی‌تون مایه تأسفه! نمیدونم خودتون هم از این حجم تأسفی که برای شخصیت و زندگیتون میخرید اطلاعی دارید یا نه!
یه عده میان میگن همسر من فلان مشکل رو داره و بعد از اینکه تمام ایرادهای همسرشون رو مینویسن تقریبا توی اکثر متن‌های ارسالی آخر متن مینویسن:
همسر من مرد یا زن ایده‌آلی هست و عشق و دوست‌داشتن زیادی بینمون جریان داره!!!!

یه سؤال این وسط پیش میاد! ایده‌آل از نظر شما یعنی چی؟😕 اگر که همسر شما ایده‌آله پس این ایرادهایی که شما رو تا این حد اذیت کرده از کجا میاد و چرا الان به چشمتون اومده؟!
اگر که فرد ایده‌آلی نیست پس چرا اون شخص رو برای زندگی کردن انتخاب کردید؟؟؟
احترام به تفاوت‌های شریک زندگی زمانی معنا داره که شخصیت و نفس شما لگدمال نشه
برخورد و رفتاری غیر از این توهین به شعور خودتون محسوب میشه!!!
مسئله‌ی دیگه اینکه دوستان عزیز صورت زیبای شما، به تنهایی امتیاز بالایی برای شما نداره و نخواهد داشت! مگر اینکه شریک شما آدمی سطحی نگر و ظاهربین باشه!
پس سعی کنید که سیرت زیبا داشته باشید!
شاید آخر تمامی متن‌ها دوستان این نکته رو اضافه کردند که هیکل باربی و صورت زیبا دارن!!!
اینکه خودتون رو دوست داشته باشید نه تنها عیب و ایراد محسوب نمیشه بلکه یک حُسنه اما بشرطی که تبدیل به خودشیفتگی نشه! پس این دو نکته رو باهم قاطی نکنید!

مورد دیگه اینکه خانم‌های عزیزی که گفتن همسرانشون دست ِ بزن داره، معتاده و یا خیانت کرده
چرا راه رو برای ادامه زندگی با همچین افرادی هموار میکنید؟ مشکلاتی که با اینجور افراد در طول زندگیتون بوجود میاد چنان آثار مخربی روی روح، روان و درنهایت جسمتون میذاره که با هزینه‌های سنگین هم قادر به رفع مشکل نخواهید بود!
به خودتون بیاید!!! به موقع با مشکلتون برخورد کنید که اگر اینکار رو هم نکردید شکوه و شکایت از خدا نکنید و نپرسید چرا؟ چون فقط و فقط مقصر خودتونید و بس!!!!!
خواهشم ازتون این هست کمی فقط کمی بالغانه با مشکلاتتون برخورد کنید! به فکر فرزندانی باشید که از وجود شما هستند و در کانون زندگی شما تربیت و بزرگ میشند! باز هم میگم به خودتون بیاید!!!
@Hamsaraane

#نظر_اعضا
#قابل_تامل
💑همسران موفق💑

سلام
قبل از هرچیز بابت حرف‌هایی که در ادامه میزنم عذرخواهی میکنم البته اگر باعث مکدر شدن خاطر شما عزیزان میشه ..
دوستان واقعا بعضی از پیام‌های ارسالی‌تون مایه تأسفه! نمیدونم خودتون هم از این حجم تأسفی که برای شخصیت و زندگیتون میخرید اطلاعی دارید یا نه!
یه عده میان میگن همسر من فلان مشکل رو داره و بعد از اینکه تمام ایرادهای همسرشون رو مینویسن تقریبا توی اکثر متن‌های ارسالی آخر متن مینویسن:
همسر من مرد یا زن ایده‌آلی هست و عشق و دوست‌داشتن زیادی بینمون جریان داره!!!!

یه سؤال این وسط پیش میاد! ایده‌آل از نظر شما یعنی چی؟😕 اگر که همسر شما ایده‌آله پس این ایرادهایی که شما رو تا این حد اذیت کرده از کجا میاد و چرا الان به چشمتون اومده؟!
اگر که فرد ایده‌آلی نیست پس چرا اون شخص رو برای زندگی کردن انتخاب کردید؟؟؟
احترام به تفاوت‌های شریک زندگی زمانی معنا داره که شخصیت و نفس شما لگدمال نشه
برخورد و رفتاری غیر از این توهین به شعور خودتون محسوب میشه!!!
مسئله‌ی دیگه اینکه دوستان عزیز صورت زیبای شما، به تنهایی امتیاز بالایی برای شما نداره و نخواهد داشت! مگر اینکه شریک شما آدمی سطحی نگر و ظاهربین باشه!
پس سعی کنید که سیرت زیبا داشته باشید!
شاید آخر تمامی متن‌ها دوستان این نکته رو اضافه کردند که هیکل باربی و صورت زیبا دارن!!!
اینکه خودتون رو دوست داشته باشید نه تنها عیب و ایراد محسوب نمیشه بلکه یک حُسنه اما بشرطی که تبدیل به خودشیفتگی نشه! پس این دو نکته رو باهم قاطی نکنید!

مورد دیگه اینکه خانم‌های عزیزی که گفتن همسرانشون دست ِ بزن داره، معتاده و یا خیانت کرده
چرا راه رو برای ادامه زندگی با همچین افرادی هموار میکنید؟ مشکلاتی که با اینجور افراد در طول زندگیتون بوجود میاد چنان آثار مخربی روی روح، روان و درنهایت جسمتون میذاره که با هزینه‌های سنگین هم قادر به رفع مشکل نخواهید بود!
به خودتون بیاید!!! به موقع با مشکلتون برخورد کنید که اگر اینکار رو هم نکردید شکوه و شکایت از خدا نکنید و نپرسید چرا؟ چون فقط و فقط مقصر خودتونید و بس!!!!!
خواهشم ازتون این هست کمی فقط کمی بالغانه با مشکلاتتون برخورد کنید! به فکر فرزندانی باشید که از وجود شما هستند و در کانون زندگی شما تربیت و بزرگ میشند! باز هم میگم به خودتون بیاید!!!
@Hamsaraane

#نظر_اعضا
#قابل_تامل

سلام به همه، میلاد امیرالمومنین و روز مرد و پدر مبارک. 🎁🎉🎈🎊

در جواب دختر خانوم عقد کرده ای که گفتن بیست و یک سالمه و همسرم حمایتم نمی کنه و خانواده میگن طلاق بگیر می نویسم:

◀️ عزیزم شما و همه دختر خانوم ها و آقا پسرها در این سن باید به این نکته مهم توجه کنید که هنوز ابتدای راه کسب تجربه و آموزش و کسب مهارت های زندگی هستید. همسرتون هم همین طور. نباید انتظار داشته باشید که همسرتون همه چیز رو بلد باشه. همون طور که شما همه چیز رو بلد نیستید. بنابراین به جای دلسرد شدن از همسر جوانت، باهاش صحبت کن و بگو چقدر به حمایتش احتیاج داری و مساله اصلی رو بیان کن.

◀️ نکته دوم اینکه در بعضی از مواردی طرف مقابل مقصر نیست، شاید در زندگی خانوادگی اصلا چنین چیزی رو آموزش ندیده و بنابراین طبیعتا به این فکر نکرده که باید این خصوصیت رو در وجودش تقویت کنه. بنابراین لازمه این موضوع از طرف شما مطرح بشه. چه بسا مدتی باید برای نهادینه شدن این اخلاق در وجودش وقت صرف کنید.

◀️و نکته سوم، ما نمی دونیم خواسته شما از همسرتون دقیقا چی هست، شاید ایشون در حد متعادل اون خصوصیت اخلاقی رو داره ولی شما بیش از پیش از همسرتون متوقع هستید، پس کمی هم به خودتون رجوع کنید و ببینید این میزان حمایتی که شما میخواین به جا و منطقیه؟!

◀️ نکته آخر اینکه مطمئن هستی اگر از ایشون جدا بشی همسر بعدی این مشکل رو نداره یا مشکلاتی بدتر از این رو نخواهد داشت؟

‼️ از پدر و مادرهای عزیز هم درخواست می کنم انقدررر سریع به فرزندان شون پیشنهاد طلاق ندن! بگذارید جوانها کمی در کنار هم مهارت های زندگی زناشویی رو یاد بگیرن و آینده شون رو بسازن.

#نظر_اعضا
#قابل_تامل
💑همسران موفق💑

سلام سحر بانو جون خوبین؟یه مسئله ای رو میخواستم بگم.کمی طولانیه ولی امیدوارم بزارید تو کانال.من ی زن 27ساله ام گه یه دختر 2ساله دارم.حدود هشت ساله ک ازدواج کردیم.تو شهری دور از خانواده خودم زندگی میکنم.تو دوران نامزدی وقتی از شوهرم خیانت تلفنی دیدم منم بهش خیانت تلفنی کردم ب خیال اینکه ادب شه ولی فهمید و منتش تا امروز ک امروزه روی سرم هست....خانوم ها به خدا مشکلات مادر و خواهرشوهرو گناهشو ب حساب شوهراتون ننویسید مگه اونا چ گناهی کردن؟من خودم تا چن ماه پیش اینجوری بودم ولی الان ک دو ماهه ن دست شوهرمو میتونم بگیرم ن ببوسمش ن حتی با هم حرف بزنیم میفهمم ک چ اشتباهاتی داشتم...حتی نمیتونم تو چشماش نگاه کنم دلم برای شنیدن صداش ک میومد و بغلم میکرد هم آغوشی هامون واقعا تنگ شد...تو ی خونه زندگی میکنیم ولی از هم جداییم و این برای منی ک تو شهر غریبم دردناکه.میخام برم خونه پدرم اجازه تمیده و میگه بری ازت شکایت میکنم ک بچمو دزدیدی بدون بچه برو...دیروزم بهم گفت برو منم میفتم دنبال کارای جدایی حرفش طلاقه ولی دو ماهه هیچ اقدامی نکرده و عاشق دخترمونه .میدونید از کجا ب طلاق رسیدیم؟از قضاوت نادرست اطرافیانش ک فکر میکنن من چون ی عمل خطایی رو در نامزدی انجام دادم الان هم انجام دادم هرچی میگم کار من نیست شوهرم گوش نمیکنه متاسفانه رزوی ک مادرش زنگ زد و بهش گفت شوهرم خیلی عصبی بود و حرفای ناجوری زد و منو کتک زد و منم زنگ زدم کلانتری و..........
خیلی پیچ در پیچ شد در صورتی ک الان فکر میکنم اگر روز اول سکوت مبکردم اگر بخدا میگفتم خودش روشن کنه اگر خانوادش قضاوت نمیکردن اگر من پخته بودم و هیجوقت اشتباهی نمیکردم ک الان بازم اون اشتباه ب پام نوشته شه هیچوقت اینجوری نمیشد.تو دوراهی واستادم ک هم منتظرم زندگیم درست شه و همم امادگی دارم ک تنها زندگی کنم.ولی از تک تکتون میخام برام دعا کنید.با همه ی این چیزا من عاشق همسرم هستم و هنوز عکساشو میبینم اشکام میریزن.ازتون خواهش میکنم قدر زندگیای خوبتون بدونین و برای منم دعا کنین ک زندگیم درست شع.ایشاله روزی تجربه های خوب و شیرینم رو در کنار همسرم و دخترم براتون بفرستم.
@Hamsaraane

#نظر_اعضا
#قابل_تامل
💑همسران موفق💑
سلام وقتتون بخیر
میخوام یه مسئله ای رو به خانوم ها از تجربه خودم بگم
من با همسرم توی یک محیط کار میکنیم و همسرم مدیر من هست
این چند وقته به خاطر اوضاع تلگرام کار همسر من کم و کمتر شده و واقعا فشار مالی بدی هست روش
امروز توی یک‌جلسه خصوصی بین مدیران شرکت بودیم که متوجه شدم همسرم میخواد این کارو رها کنه وکار جدیدی شروع کنه
برای کاری که الان داره تقریبا هزینه و عمر زیادی گذاشته
وقتی تصمیمشو به ما گفت من تازه متوجه غم عمیق چشماش شدم
و این که همسر من چقدر این چند وقت خستس
همه اینارو گفتم تا بهتون بگم خانوما گاهی شما نمیدونید چه فشاری در طول روز روی مردتون هست که وقتی میاد خونه انقد خسته و داغونه اونم تو این شرایط اقتصادی
گاهی مردا فقط لازم دارن یه زن بهشون بگه من همه جوره پشتتم و حمایتت میکنم که اون مرد دوباره نیرو بگیره
بی حوصلگی های مردامون رو‌درک‌کنیم
و همیشه ازشون توقع خوب بودن نداشته باشیم❤️
@Hamsaraane

#نظر_اعضا
#قابل_تامل
💑همسران موفق💑
سلام
من حرف های دختر خانوم بیست ساله رو که درمورد پدرشون خوندم یاد خودم افتادم .
من هم مجردم و 22 سالمه ، و پدر من هم بیرون از خونه با بقیه رفتار بسیار بسیار گرم و خوبی داره مخصوصا با خانوم های دیگه. ولی توی خونه ...... ، مادر من چند سال از پدرم بزرگتره و کاملا سنتی ازدواج کردند. پدرم همون اولین شب عروسيشون به مادرم گفته که دوستشون نداره و به اصرار مادربزرگم ازدواج کردند. وقتی من دبیرستانی بودم پدرم یه خیانت خیلی بزرگ کرد. قبلش هم چندتا موردی بوده . کلا همیشه بوده. برای همین منم از ایشون به شدت متنفرم و اصلا نمیتونم تحملشون کنم. اصلا نمیتونم بهشون نگاه کنم. حتی الان که 22 سالم هست ، خاطره های بد چند سال پیش رو نتونستم فراموش کنم. در حدی بود که پدرم میومد جلوی ما و مادرم پیام های اون خانوم رو ميخوند و ..... و همیشه هم به ما میگفت من چون با مامانتون ازدواج کردم بدبخت شدم و.....
بنظر تون چقدر میتونه تاثیر داشته باشه این حرف روی آینده و روح و روان فرزند ؟ یه کم فکر کنید.
الان هم مثل یک کلفت با مادرم برخورد میکنن ، کسی که لباس بشوره ، غذا بپزه ، ظرف بشوره و و.... و همه اش هم دستور میده، مثلا وقتی میاد خونه همش سرش توی موبایل اشه ، و مادرم سفره پهن میکنه ، ميذاره جلوش ، میخوره ،بعد دوباره سفره جمع میکنه ، بدون اینکه حتی پدرم از جاش بلند بشه. و فکر میکنه چون ميره کار میکنه بیرون خونه ، دیگه خیلی کار بزرگی در حق ما داره انجام میده. مهر و محبت هم که اصلا. از هر زنی هم که بیرون ميبينه میاد تعریف ميکنه ...
من نمی گم مادرم تقصیر نداره ، ولی مادر من دیگه غیر قابل تغییر به اون چیزیه که پدرم میخواد ... ، من میگم اگه نميتونيد تحمل کنید ، اولا چرا چشمتون رو توي خواستگاری باز نمی کنید ببینید کی رو ميخوايد بگیرید ، بعدم اگه بعدش به مشکل برخوردید یا سعی کنید با هم حلش کنید ، اگه حل نشد ، دنبال یه راه حل مثل جدایی باشید .
بخدا اگه پدر مادر من طلاق میگرفتن هم وضع خودشون بهتر میشد هم روان ما بچه ها آسوده تر میشد.
من بچه اولی هستم. برای همین الان همه فشار ها روی منه. نمیتونم تحمل کنم که با مادرم اینجوری رفتار میشه.
خلاصه امیدوارم آقایون کانال بخونن پيامم رو و بدونن دوست داشتن و عشق ورزیدن به مادر بچه هاشون بهترین کاريه که ميتونن در حق اونا بکنن.....
ممنون
@Hamsaraane

#قابل_تامل
💑همسران موفق💑
آیا میدانید پارادایم چیست ؟
گروهی از دانشمندان ۵ میمون را در قفسی قرار دادند.
در وسط قفس یک نردبان و بالای نردبان دسته ای موز گذاشتند.
هر زمانی که میمونی بالای نردبان می‌رفت تا موزها را بردارد، دانشمندان بر روی سایر میمون‌ها آب سرد می‌پاشیدند.
پس از مدتی هر وقت که میمونی بالای نردبان می‌رفت سایرین او را کتک می‌زدند.
مدتی بعد هیچ میمونی علی‌رغم وسوسه‌ای که داشت جرات بالا رفتن از نردبان را به خود نمی‌داد.
دانشمندان تصمیم گرفتند که یکی از میمون‌ها را بردارند و با یک میمون جدید جایگزین کنند. اولین کاری که این میمون جدید انجام داد این بود که سعی کرد تا بالای نردبان برود، که بلافاصله توسط سایرین مورد ضرب قرار گرفت.
پس از چندبار کتک خوردن میمون جدید با این که نمی‌دانست چرا، اما یاد گرفت که بالای نردبان نرود.
میمون دومی جایگزین گردید و همان اتفاق تکرار شد. میمون جدید اول هم در کتک زدن میمون جدید دوم شرکت میکرد. سومین میمون هم جایگزین شد و دوباره همان اتفاق (کتک خوردن) تکرار گردید.
به همین ترتیب چهارمین و پنجمین میمون نیز عوض شدند.
آن چیزی که باقی مانده بود گروهی متشکل از ۵ میمون بوده که با این که هیچ‌گاه آب سردی بر روی آن‌ها پاشیده نشده بود، میمونی را که بالای نردبان می‌رفت را کتک می‌زدند.
اگر امکان داشت که از میمون‌ها بپرسند که چرا میمونی که بالای نردبان می‌رود را کتک می‌زنند شرط خواهیم بست که جواب آن‌ها این خواهد بود:
من نمی‌دانم، این رسم ماست. همه این کارو میکنن
این جواب به نظر شما آشنا نمی‌آید؟!
اين جغرافیا نیست که جهان سومی بودن را تعیین می کند....! آدمها هستند که آن را می سازند! جهان سوم جا نیست، شخص است. جهان سوم منم، جهان سوم تویی، جهان سوم طرز تفکر ماست، نه آن مرزهایی که داخلش زندگی می کنیم! جهان سوم جاییست که درآمد یک دعا نویس از یک برنامه نویس بیشتر است. جهان سوم جاییست که مردمش جهان سومی فکر میکنند جهان سوم جایی است که بسیاری ازمردمانش با يک عطسه از هدف خود دست ميکشند....
یک ساعت تفکرمثبت بهتر از۷۰سال عبادت از روی عادت

پارادایم همان تقلید کورکورانه است
به امید اگاهی...
@Hamsaraane

#نظر_اعضا
#قابل_تامل
💑همسران موفق💑

سلام خدمت سحر عزیز و دوستان خوبم

امرورخیلی خیلی روز پرکاری دارم اما هرکار کردم نتونستم این تجربه رو بزارم برای بعد با خودم گفتم گاهی یکساعت هم یکساعت

دوستان خوبم پیام اون دوست مهربونی که برای تزیین بدن دوستش رفته بود خونش منو یاد یک ماجرایی انداخت


اول تبریک به شما دوست خوب و مهربون که از خوبی و خوبی دوستتون خوشحالید😍

اما مساله من با نفس کار


دوستان من به همراه دوتا از دوستای خوبم تجربه ای داشتم که دلم میخواد با دقت بخونید

ما سه تا دوست بودیم یکی از ما تو دوران دانشگاه ازدواج کرد و الهی شکر خوشبخت بود و روابط گرمی داشت

این دوست ما که دختر خوب و ساده ای بود چون میخواست ما رو ترغیب به ازدواج کنه دایم از این تجربه های قری و برخوردها برای ما تعریف میکرد تا اینجا قابل تحمل بود هرچند باید رعایت میکرد و میدونست ما مجردیم اما دوست بودیم و اوایل مهم نبود


بدی جریان جایی شروع شد که دوستمان ریز جزییات رابطه رو برامون تعریف میکرد ریز که میگم واقعا ریز تا حتی ..........خلاصه گذشت و این رفتار ها کم که نشد زیادترم میشد چون من مجرد بودم حس میکردم قشنگ نیست انقدر نزدیکی کمی فاصله گرفتم اما دوست مشترکمون همچنان محرم راز اون دوست متاهل

همینجور که دوست خوبمان تو پیام گفت میرفت خونش تو سورپرایزها خونش تزیین میکرد خودش تزیین میکرد و خیلی تو ریز جزییات روابط
تا این که من ازدواج کردم اما واقعا چیزهای اون داشت و ازش میگفت برای من اتفاق نمی افتاد گاهی تو دلم شوهر اون رو مقایسه میکردم با همسر خودم و واقعا دلزده میشدم با این که روابط خوبی باهم داشتیم


اما در حد اون روابط نبود

اما سعی میکردم فک نکنم
بعد ازمدتی متوجه شدم دوست مشترکمون شدید بیمار و افسرده و روابطشان هم قطع شده


متاسفانه انقدر وارد ریز جزییات و رابطه این دو نفر شده بود که خودش میگفت تو این یکی دوسال همه خواستگارهای خیلی خوب رو رد کرده چون هیچ کس قادر نبوده اون زندگی مد نظرش رو که دیده بوده تو این چند سال تو روابط اون دونفر ببینه

و فاجعه اصلی این بود که دوست مشترکمون عاشق همسر دوستش شده بود

به حدی که ازش میخواد رابطه پنهانی داشته باشند و علتش رو توانایی بالا احساسی و جنسی بیان میکنه

اون اقا که شوک زده میشه ازش میپرسه این اطلاعات رو ازکجا داری و ازکجا میدونی کارهای منو میگه همسرتون گفته


بماند که دوست من تا مرز دعوا و ناراحتی برای این که سر و رازهمسرش و اسرار خلوتشون رو فاش کرده بود رفت

این دوست مشترکمون هم که با برخورد شدید و ابروریری اون اقا رو به رو میشه که تو زن کثیفی هستی و به خانوادت میگم شدیدا افسرده و بی ابرو شده بود


تمام این ها از یک اعتماد بی جا و فاش کردن اسر ار ناشی میشه

باور نمیکنید باین که سالها گذشته ازاون روزها و من زندگی خوبی دارم اما هنوزگاهی فکر میکنم اصلا روابط خوبی با همسرم ندارم وقتی یک ان یاد تعریف ها و بازکردن اون مسایل می افتم
تجربه یعنی بگیم ما چکار ی میکنیم برای بهتر شدن نه از توانایی احساسی بالا و جنسی همسرتون بگیم که یک در هزار شاید مردی نداشته انقدر با محبت و گرم و عاطفی باشه که خدارو شکر همسر این دوستمون بود اما نمیشه از همه انتظار داشت


خیلی خیلی دوستان حواستون به زندگی باشید تو حدیث داریم راز خلوت دونفره رو برای کسی فاش نکن

ببخشید طولانی شد اما با خودم گفتم شاید حتی یک نفر روش زندگیش این باشه و عوض کنه تا هم زندگی خودش و هم زندگی دیگران رو از اسیب حفظ کنه


تا جایی که خبر دارم بعد اون قضیه دوستم روابطش با همه قطع کرد و خیلی محدود شد

و دوست مشترکمون یک ازدواج ناموفق داشت چون میگفت رویایی که ساخته بوده هیچ وقت محقق نشده

مراقب زندگی خودمون و دیگران باشیم

حتی خواهر و ازتون بالاتر مادر ادم هم برای این مطالب محرم نیست

این چیزها فقط فقط مربوط به زمان خلوت

دقت کنید چندین مورد دیگه هم الان یادم اومد که طولانی و خستتون میکنه

یکی در مورد خانمی که با جاری در این موارد حرف میزده و اون به همسرش و متاسفانه بین دو برادر اختلاف شدید افتاده بود ازاین موارد خیلی خیلی زیاد

پس حواسمون باشه


توی کانال از تجربیات به صورت ناشناس گفتن خیلی هم خوبه و کلی انگیزه میده اما وقتی کسی رو میشناسیم و میبینیمش بخوایم بدونیم تو خصوصی ترین لحظات چه حرف های میزنه چه درخواست هایی داره واقعا قشنگ نیست این رو حتما جدا کنیم از تجربیاتی که تو جمع ناشناس میزاریم
@Hamsaraane

#نظر_اعضا
#قابل_تامل
💃خانم های قررری همسران موفق💃
سلام و شبتون بخیر باشه
میدونم که احتمالا پیام من رو تو کانالتون که منتشر نمیکنین هیچ، حتی ممکنه که کامل هم نخونین

من حدودا هفت سال هست که ازدواج کردم، یه پسر گرم و فعال و نسبتا هم پولدار

رگه های مذهبی موجود در خانواده و عقاید شخصی من باعث شد تا قبل از ازدواج نگاه چپ به هیچ دختری نداشته باشم و تمام عشقم رو نگه دارم برای تنها بانوی زندگیم

دوست نداشتم از طبقه خودمون زن بگیرم چون احساس میکردم خیلی زنهای مادی گرایی هستن برای همین از خانواده ای زن گرفتن که رگه های مذهبی داشتن و سه تا خواهر تو یه خونه 60 متری زندگی میکردن

گفتم زنی بگیرم که قدر رفاه رو بدونه و با ازدواجش احساس رشد کنه، ولی نگاه سنتی من به ازدواج و اینکه سعی کردم کار رو به دست بزرگترهای خانواده بسپارم و دخالتی توش نداشته باشم باعث انحراف در انتخاب شد هرچند هم که اگر خودم هم به روش مدرن بعد از دوستی به انتخاب میرسیدم ممکن بود نتیجه همین شود ولی به هرحال ...

من چون پسر خیلی شاد و راحت بگیری بودم تصورم این بود که یه دختر با لطافتش میتونه لحظات شیرین تری رو برام بسازه، یه خونه خیلی شیک و خوب تهیه کردم و یه خودروی مناسب و یه مراسم خوب و ازدواج انجام شد

اولا این رو بگم که من تو مدت 6 ماه عقد، خیلی با خانومم صحبت کردم مهربونی های زیاده من باعث شد گره از ابروهای ایشون باز بشه، ولی احساس میکردم با یه تیکه گوشت برزیلی ازدواج کردم که هیچ احساسی بهم نداره، ولی خودم رو گول زدم که عیب نداره دختر خوبیه و طول میکشه تا یخش آب بشه و روش بشه باهام گرم بشه

بعد از عروسی هم اوضاع، تفاوت خاصی نکرد، ایشون که شاید سالی یه دونه مانتو هم نمیخرید، هفت سال پیش که وارد زندگی من شد حداقل ماهی 3 میلیون تومن هزینه میکرد طوری که من شبانه روزم شده بود کار کردن که بتونم خرج زندگی رو بدم و اصلا هدفی که دنبالش بودم محقق نشد و فشار و دویدن های شبانه روزیم هم باعث شد تا بیماری های جسمی و روحی مبتلا بشم

باهاش بارها صحبت کردم ولی نهایتا میگفت که دست خودم نیست یا به شما احساسی ندارم! و نمیتونم مثل بقیه باشم

اون پسر شاد و شیرین و فعال طی چند سال به یه مرد افسرده تبدیل شد.

خیلی وقته که عضو کانال شمام هر چند روز یکبار پیامها رو میخونم و گاها یه چند قطره اشک حسرتی هم میریزم و به حال مردهایی که همچین خانومایی دارن حسرت میخورم که چه زنهای با احساسی هستند

البته خانوم من هم عضو کانال شما هست و حتی یه موقع هایی بهش میگفتم تو چرا عضوی! وقتی هیچ تلاشی برای بهبود زندگی نمیکنی ولی حرفش اینه که من اینم و اخلاقم هم همینه، قرار هم نیست تغییر کنه

خدا به ما دو تا فرشته ناز و مهربون داده اولیش یه دختر کوچولوی خوشگل که دو سال بعد از ازدواج به دنیا اومد این دختر کوچولوی من انقدر زیبا و مهربونه که باهاش اگه وارد مترو بشی یا بری مهمونی همه توجه ها رو به خودش جلب میکنه، فکر میکردم با اومدنش زندگیمون بهتر میشه که نشد، انقدر با این فرشته کوچولو نامهربونه و بداخلاقه که روزی هزاربار خودم رو لعن میکنم که چرا به دنیاش آوردم، بعدش دیگه تصمیم گرفتم که بچه دار نشیم سال پیش خانومم خیلی غر زد و اصرار کرد که یه بچه دیگه بیاریم هرچی بهش گفتم که تو با همین یکی سازگار نیستی گوش نکرد و منم راضی شدم! اما شرایط بدتر شد، برای همین توصیه میکنم که به هیچ عنوان تا با هم دیگه اوکی نشدین بچه دار نشین

وجود این دو تا فرشته کوچولو مانع جدایی ما شده، اما هفت ساله بغض فرو نخورده ای تو گلوم هست و این اولین باره که اینها رو به یکی، اون هم اینجا میگم الان چند روزی دعوا میکنیم بعد چند روزی قهریم بعد چند روزی سکوت و الی آخر

خلاصه اینکه زندگی من تباه شد، زندگی ای که میتونست یک زندگی خوب و شاد باشه تبدیل شد به یه جهنمی که نه راه پیش دارم و نه راه پس

خیلی شب ها موقع خواب از خدا میخوام خواب به خواب برم ولی بعد میگم تکلیف این دو تا فرشته چی میشن و بیخیالش میشم

خلاصه اینکه اوایل خیلی روش های روانشناسی و حتی مذهبی رو مطالعه میکردم و میتونم بگم همه اش رو امتحان کردم، مدتی چنان غرق محبتش میکردم که زبان زد تمام فامیل شده بود اما یک اپسیلون تغییر تو ایشون ایجاد نشد

خلاصه اینکه مراقب انتخاب ها باشید، برخی انتخاب ها غیرقابل اصلاح هستند!

هیچ وقت فکر نمیکردم یه روز انقدر تنها بشم که با صحبت کردن با یه ربات آروم بشم، عیب نداره مهم نیست من تلاشم رو کردم اما نشد که بشه.
@ide_Hamsaraane

سلللللام ..
خیلی خیلی
حرف اون اقایی که راجب خانومشون و رفاه صحبت کردن تاثیر داشت روی من 😐

من تویه خانواده ی خیلی معمولی بزرگ شدم
فرزند اول خانوادم ...
پدرم همیشه بدو بدو دنبال کار بوده
حتی الان ساعت ۱۱ تو جادس
اما ......
چه داشته چه نداشته
همه چیز واسه ی من حداقل فراهم بوده ..
من هیچ وقت نداریا نفهمیدم .
تا حالا که بزرگ تر شدم و متاهلم
😳😳

همسرمن از ی خانواده مرفه هست و شاید خیلی خیلی سطح بالاتر از ما

اما هیمیشه سر خرج و مخارج من گفته با پدرته ..
اما خداروشکر چند ماهه ک داره کمکم
میکنه ...
هوامو از لحاظ مالی داره ..
☺️☺️☺️☺️☺️
اما همیشه فک میکنه من بخاطر پول باهاش ازدواج کردم ..
هیچ وقت اینطوری نبوده ..
من عاشق شوهرمم خیلی بی نهایت
اما این تو ذات من نهادینه شده
خوب بپوشم .. همیشه تک مجلس باشم...
حالا ک متاهلم خیلی بیشتر دوست دارم
اینطوری باشم ...

هیچ وقت سو استفاده مالی نخواستم
کنم ...
اما با اینکه میگم اصفهانیا خسیسن ..
که صد در صد مخالفشم ..
من ادم ولخرجیم ..
اینطوری بزرگ شدم ..
خیلی قناعت میکنم ..
میدونم شوهرم عاشقمه ..
و واسه ی سرمایه گذاری نیاز ب پول داره
اما من اینطوری بزرگ شدم

داداش عزیز ..
من دوست ندارم قضاوت کنم ..
اما بهتره یکم فکر کنید
واقعا همسر شما شما رو بخاطر
پول و رفاه خواستن ؟؟
واقعا وقتایی نبوده که قناعت کنن ..
یا اینکه ن ..
تیپ شخصیتشون اینطوریه ..
و همین فکر ..
باعث شده زندگیتون با این روال پیش بره 😞😞

همه ی خانوما ..
محبت رو ترجیح میدن ب رفاه ..
و همه ی خانوما
هم ترجیح میدن ..
خوش لباس ترین
خوش خوراک ترین
و...
توی زندگیشون باشن ..
خیلیا رفاهشو دارن استفاده میکنن .
خیلیا ام خانومن و صبوری میکنن و شرایط را درک میکنن
و دسته ی اخر
که دروغ گو ترینن ادمایین ک میگن ارامش میخایم و پول مهم نیست ..
واسه ی تمام خانوما مهمه ..
اماااا خیلی ها از خانومی و سیاست
خودشونه ک با شرایط کنار میان ..
کی از خوشی بدش میاد ؟؟
#قابل _تامل

#قابل_تامل
‏دو تا شغل رو میشناسم که:
نه تعطیلی داره
نه مرخصی
نه بازنشستگی
نه اضافه حقوق
نه پاداش

هنوز به رسمیت شناخته نشده
کارفرماها همیشه ازشون ناراضین
میگن مگه چه کار میکنی
فقط وقتی دیگه ازت کار نمیکشن که از کار افتاده باشی
می دونی چه شغلایی؟

مادری و خانه داری
هوای مادرا،همسرامون رو داشته باشیم💔

#نظر_اعضا (آقا)
#قابل_تامل
#دخالت_والدین
💑همسران موفق💑
پارت ۱
👇👇
سلام اسمم ایمانه
خیلی وقته عضو کانال هستم و تقریبا با وجود این که آقا هستم و مشغله ی کاری زیادی دارم اما همه ی پیام ها رو میخونم هر چند جز 2 الی 3 بار پیام ندادم اما این بار واقعا دلم خواست منم نظرمو به اون خواهری که نامزد هستن و اظهار نمودن مادر همسرشون خیلی وابسته ست به پسرش و قراره تو یه ساختمون زندگی کنن تجربه ی خودمو بهتون بگم
من وهمسرم 8 ساله به طور سنتی ازدواج کردیم خانواده ی همسرم کم جمعیت هستن و خانم بنده فقط یه خواهر دارن بر خلافشون بنده 3 تا خواهر و 5 برادر هستیم و خانواده ی پر جمعیت و شلوغی داریم و بنده آخرین فرزند خانواده و همسرم فرزند ارشد خانواده هستیم (اینا رو گفتم تا بدونید وابستگی به تک فرزندی ربطی نداره به نوع تربیت و اخلاق و رفتار خانواده مربوط میشه)شرط ازدواج خانم بنده مستقل زندگی کردن بود اما چون طبقه ی بالای منزل پدرم خالی بود منم که فرزند آخر یا به قول معروف اعصای پیری بودم و همین طور وضعیت مالی اجازه نمیداد با صحبت های که پدر و مادرشون باهاش کردن راضی شدن که خونه ی پدرم زندگی کنیم البته ما دوره ی نامزدی خیلی کوتاه تقریبا یه ماهه داشتیم و بدی از خانواده ام ندیده بودن که نخوان راضی نشن. هر چند که تو همون مدت هم وقتی خونه ی نامزدم میرفتم یا با خانمم بیرون میرفتیم پدرم ناراحت میشدن و مدام بهم میگفتن زیاد اونجا نرو و از این حرفاو مدام به تلفن میبستن که کجایی و من نمیزاشتم همسرم چیزی بفهمه، اما دوره ی نامزدی بود شیرین گوشم به این حرف ها بدهکار نبود کار خودمو انجام میدادم
متاسفانه دقیقا یه هفته بعد عروسیمون دخالت های مادر و حتی پدرم به وضوح نمایان میشد جوری که حتی همسرمم متوجه شدن و تمام دخالت های نامزدی که من پنهان کاری کرده بودم کاملا آشکار شد هر چند زیاد اهمیت نمیدادم. با این پدر و مادرم هستند برام عزیزن اما کم کم رفتارهاشون روی منم تاثیر گذاشت و 3 ماه از ازدواجمون گذشته بود که من دیگه اون آدم سابق نبودم 😔 به هفته ای 2 بار خونه ی پدرشون رفتن؛ طرز لباس پوشیدن؛ نحوه ی رفتارش تو مهمونی های خانوادگی؛ خوب مرتب نکردن خونه ی مادرم خلاصه به همه چی مثلا چای ریختنش که مثلا پرنگ هست ضرر داره چون مادرم میگه یا کم رنگه معلوم نیست چای هست یا آب گیر میدادم😔😔 خلاصه همه ی حرف ها و رفتارهای خانواده م روم اثر گذاشته بود و انگار کلفتی آورده بودم و اختیارش دست منه که اربابشم😔
خدا شاهده همسرم تا آخرین لحظه احترام پدر و مادرمو نگه داشت و همین باعث سواستفاده ی پدرم و مادرم و حتی من شده بود که بیشتر گیر بدیم بهش چون صداش در نمیاد.
یادمه تابستون بود و همسرم نذری داشتن و 22 روز پشت سر هم روزه گرفته بودن احوالی عصر یواشکی رفتیم بیرون تا دوری بزنیم و وقت بگذره نزدیک اذان بشه موقع برگشت بوی بربری تازه که از کنار نونوایی میگذشتیم همه جا رو پر کرده بود و ازم خواست برا افطارش یه دونه بربری بگیرم :منم گرفتم دقیقا جلو در راه پله وقتی میخواستیم آروم و یواش بریم طبقه ی بالا خونه ی خودمون مادرم ما رو دید انگار منتظر اومدن ما بود تا مچمون رو بگیره از اون بدتر نون رو که دید قیامت شد😔 و سر اون یه دونه نون بربری چه قشقله و بلوای به پا شد که خانم نون لواش نمیپسنده بربری خریدن ؛(به خدا قسم دقیقا با همین لحن) الان که یادم می افته خیلی خجالت میکشم از همسرم ( پدر من نان لواش میپزن و نون همه ی ما بچه ها از اونجا تهیه میشد و برای ما هم هر روز خودشون5 تا میاوردن )و حالا خرید بربری رو کرده بودن پیراهن عثمان هر چند که حتی بنده ی خدا لب بهش نزد و ناراحت شد اصلا روزه شو باز نکرد؛ این وضعیت ادامه داشت و هر روز بدتر میشد جوری که حتی به خود من اجازه نمیدادن برا زندگیم تصمیم بگیریم و با فکر این که دوست داریم و به فکرتیم کل اختیار زندگی من افتاده بود دست پدر و مادرم😔 منم که میگفتم پدر و مادرم هستن هر چی اونا بگن درسته تا این که همسرم دانشگاه قبول شد با این که بهش گفته بودم که مشکلی نداره تحصیلش اما با قبولیش مادرم پاشو کرد تو یه کفش که لازم نکرده بره دانشگاه مگه بقیه ی عروس ها رفتن که این بره سر گوش بقیه ی عروس ها با رفتارهای زن تو داره میجنبه بقیه ازش باد میگیرن منم که حرف مادرم درسته باید نری ،تو این مورد دیگه همسرم کوتاه نیومد گفتش بمیرمم باید برم دانشگاه ؛خسته شده بود از رفتارهاشون و مدام بهم میگفت جدا شیم جای دیگه خونه اجاره کنیم حتی بهم گفت تو این 4 سال چون میدونستم وضعیت مالیت اجازه نمیده تا حالا حرفشم نزده بودم اما الان هم از وضعیت مالیت خبر دارم که تواناییشو داری هم صبرم تموم شده اما متاسفانه من چون عقلمو داده بودم دست مادر و پدرم قبول نکردم و گفتم هر چی خانواده ام بگن کار به جایی کشید که ایشون خونه رو ترک و به منزل پدرشون رفتن ؛
@Hamsaraane

#نظر_اعضا (آقا)
#قابل_تامل
#دخالت_والدین
💑همسران موفق💑
پارت دوم و آخر
👇👇
((ایمان هستم))
دقیقا یادمه وقتی رفتیم دنبالشون بهم گفت به شرط جدا شدن مستقل بودن بر میگردن سر خونه زندگیشون تو همون لحظه 😔

پدرم دست رو سینه گذاشتن که از رو جنازه ام باید رد بشی که پسرمو ازم جدا کنی😔(نمیتونستم باور نکنم که پدرم برا نشوندن حرفش به کرسی حتی تا نابودی زندگی من داره پیش میره) واقعا وحشناکه زندگی که هیچ دعوا و مشکلی بین زوجین نبود و هم دیگه رو به قدری دوست داشتیم که بدون هم حتی آب هم نمیخوردیم کارش به طلاق و دادگاه کشیده بودو پدرم تاکیدو قاطع بودن به طلاقش در صورتی که گناهی نداشت فقط خسته شده بود از رفتارها و اذیت هامون خلاصه جوری شده بود وضعیتمون که همه خبر دار شده بودن؛ همسرم با یکی از دوست های صمیمیم تماس گرفته بودن و خواسته بودن باهام صحبت کنه و نزاره زندگی مون از هم بپاشه؛خلاصه صحبت های ایشون خیلی روم اثر گذاشت و به خودم اومدم از خانواده ام جدا شدم و مستقل زندگی کردیم هر چند خیلی از حرمت ها شکست اما زندگیم از هم نپاشید چند سال اول پدر و مادرم حتی حاضر نبودن من رو ببین چرا که به حرف همسرم گوش کرده بودم و پشت همسرم بودم و بعد چند سال که دیدن من اون آدم سابق نیستم دوباره اوضاع بهتر شد ای کاش همون اول زندگی که همسرم دوست داشت مستقل زندگی کنیم به حرفش گوش میکردم ؛ای کاش نمیزاشتم تا مرحله ی طلاق بکشه ؛ای کاش زودتر به خودم و زندگیم می اومدم؛ای کاش همون اول که سر یه نون بربری اختیارمو ازم گرفتن خودم اعتراض میکردم خودم زبون باز میکردم که دخالت نکنید تو زندگیم و نمیزاشتم کار به اعتراض و ناراحتی همسرم بکشه هر چندخیلی دیر معنی زندگی بدون دخالت رو دونستم اما شکر خدا الان خیلی خوشبختیم؛ هر چند واقعا شرمنده ی همسرم هستم به خاطر رفتارهام و پشیمون و امیدوارم که منو ببخشه و حلالم کنه.😔
به نظرم شما از همون اول راضی نشید که باهم زندگی کنید چون من هر بار که میگفتم که میخام جدا شم بهم میگفتن اگه میخواست جدا زندگی کنه از اول پاشو نمیزاشت تو این خونه حالا که اومده بهش رو نده حرف تو دهنش نکن 😔 اگه از اول راضی نشید که برید و همسرتون دوستون داشته باشه حتما همراه شما خواهد بود این جوری هیچ حرمتی هم شکسته نمیشه اما اگه باز به موندن کنار خانواده اش اصرار داره حتما و بدون شک تو زندگی مشترک مشکلات بیشتری خواهید داشت چون به نظر میرسه مرد زندگی نیست البته شما هم باید خیلی ملاحظه ی جیب و روح و روان ایشون رو داشته باشید که آیا مستقل بشه میتونه هزینه های زندگی رو تامین کنه و روی پای خودش بایسته یا نه؟ جدا از خانواده باشه رفتارش تغییر نکنه و زندگی رو براتون جهنم درست نکنه روح و روانش آشفته نباشه ؛در کل قدم اول تو زندگی خیلی خیلی مهمه هر جور باشید زندگی تا آخر اونجور براتون رقم میخوره محکم باشید زندگی خوب ؛تو سری خور باشید تا آخرش بدبخت میشید
آرزو میکنم شما هم مثل ما طمع شیرین زندگی بدون دخالت رو بچشید (شرمنده طولانی شد🙏)
@Hamsaraane

#همسرداری #شك
#مشكوک #بسيار_مهم
#قابل_تامل #شکاک
💑همسران موفق💑

🔴 روش برخورد با شک
☀️گاهی پیش می آید که به همسرتان شک می کنید و دارای دلایلی هستید که شک تان درست است در این حالت باید با توجه به موضوع و آدم مقابلمان راه حل مناسبی را پیدا کنیم

☀️ قبل از همه باید شروع به جمع آوری اطلاعات کنیم، مثلا اگر کسی به ما زنگ زده و از عدم تعهد شوهرمان خبر داده است نباید حرف او را حجت بدانیم بلکه خودمان باید شروع به تحقیق کنیم مثلا شاید با یک یا ۲بار چک کردن طرف مقابل(بدون اینکه خودش متوجه شود) از حقیقت ماجرا با خبر بشویم و در نهایت با روشن شدن ماجرا، موضوع را با همسرمان مطرح کنیم و از او توضیح بخواهیم و ۲نفری مشکل را حل کنیم و اگر نشد با بزرگتر یا مشاوری موضوع را مطرح کنیم اما اگر مطمئن شدید که شک شما اشتباه است باید روی خودتان کار کنید تا کاملا موضوع را فراموش کنید.

👌 ۳قدم مهم

☀️اگر به همسرتان شک کردید و بعد از مدتی فهمیدید شک شما اشتباه بوده است، اگر همسرتان متوجه شک شما نشده باشد باید روی خودتان کار کنید تا کاملا شک را فراموش کنید و تنها چیزی که می تواند شک ها و ناآرامی های بین دو زوج را از بین ببرد، محبت کردن بی قید و شرط به یکدیگر است.

☀️ چون در این صورت رابطه دلپذیر می شود و در نتیجه دوباره اعتماد و آرامش به زندگی بازمی گردد اما اگر همسر شما متوجه شک شما شده باشد:

☀️ باید اول به اشتباه خود اعتراف کنید و از او معذرت خواهی کنید

☀️بعد به نوعی با رفتارهای تان نشان دهید که کاملا به او اعتماد دارید، یعنی مثلا کمتر سؤال کنید

☀️و... قدم سوم این است بدون قید و شرط به او محبت کنید و عشق بدهید.

👌 وقتی شک کردن تبدیل به بیماری می شود

☀️بعضی اوقات فرد آنقدر شک می کند که می توان او را بیمار دانست

☀️برای تشخیص بیماری :

☀️اول از همه باید دید که آیا او همیشه و در تمام مراحل زندگی اش دچار شک بوده است؟

☀️دوم اینکه شدت شک زیاد است یعنی فرد در هر مسئله کوچک و بزرگی به شدت و بدون دلیل شکاک است و این شک ها هم خودش را آزار می دهد وهم اطرافیانش را. یعنی زندگی فرد تحت تاثیر قرار گرفته است و تمام زندگی اش تبدیل به بحث و جنجال می شود ولی آدم نرمال فقط گاهی و به ندرت در امور اطرافش شک می کند. اگر همسر شما نیز جزو این گروه است باید از او بخواهید که برای حل کردن مشکلش به متخصص مراجعه کنید(هیچ گاه به او نگویید خودش تنهایی باید پیش متخصص برود چون حتما جبهه خواهد گرفت) یعنی باید همگام باهم مشکل را حل کنید.

👌 دخالت ممنوع

☀️گاهی پیش می آید که زن یا شوهر یا هردو در کارهای هم دخالت های فراوانی می کنند مثلا اینکه برای لباس پوشیدن هم، نوع حرف زدن هم و رفتار با دوستان و... تعیین و تکلیف می کنند

☀️ یعنی حتی می خواهند کوچکترین رفتارهای طرف مقابل را نیز کنترل کنند، کسانی که اینگونه رفتار می کنند:

☀️ اول از همه باید بدانند اینگونه رفتارها نه تنها آن ها را به هم نزدیک نمی کند بلکه رابطه نیز آسیب می بیند

☀️ دوم اینکه این افراد باید از خود سؤال کنند که نگران چه هستند که می خواهند همه رفتارهای همسرشان را کنترل کنند، معمولا آدم های کنترل گر می خواهند طرف مقابل شان آنگونه باشد که آن ها می خواهند و این کار اشتباهی است.

❣ @Hamsaraane 💑 همسران‌موفق

#ارسالی_اعضا
#قابل_تامل
💃خانم های قررری همسران موفق💃


ما آدم‌ ها خوب بلدیم بعد از شنیدن داستان زندگی دیگران بگوییم : " اگر من بودم هرگز این کار را نمیکردم "
غافل از آنکه یکی از بازی های زندگی این است که آدمی را با  همان " هرگزِ با اطمینان " پرت کند وسط همان داستان و مشغولِ همان عمل نکوهش شده!
یادمان باشد قصه های زندگی تکراری‌ اند، فقط جای شخصیت‌ها عوض میشوند و آنکه با تعصبی کورکورانه پیش میرود سقوطی عمیق‌تر دارد...

#پریسا_زابلی_پور
@ide_Hamsaraane

#نظر_اعضا
#قابل_تامل
💑همسران موفق💑
درود به مهربانو سحر به خاطر کانال زیباشون و بانو های کانال
پسر هستم
راجب به بحث جدید خواستم چندتا سوال از بانو های کانال بپرسم
اول اینکه همه دم از با ایمان بودن و نماز و...صداقت و مهربانی و تحصیلات و فرهنگ دم میزنن ولی در باطن میشه خونه ماشین و پول
یک پسر تا بیاد تحطیلات و بگذرونه و خدمت کم کم سنش میاد رو ۲۷ مثل خود بنده
تو این دوره زمونه که شرایط اقتصادی کشور را همه میدونن بدون پشتیوانه مالی نمیشه خونه و ماشین و کار داشت و کار هم که الی برکت الله با پارتی شده
سوال من اینه گناه پسر بودن چیه که همه چیز شده مادیات؟
اگه بر عکس بود و دخترا باید خواستگاری میکردن تو این زمونه همین شرایط و انتخاب میکردن برا خودشون احساس این که یک ماشین پول ساز باید باشن بهشون دست نمیداد؟
دوم قد و قومیت و نژاد و محل تولد و ... دست هیچ یک از خودشون نبوده که بخوان به خاطر این مسائل یکی را بد یا خوب بدونند ...شما خودتون خواستید که از چه قومی باشید یا محل تولد یا قدتون یا شکل ظاهریتون و از قبل تولد انتخاب کردید؟
سوم همه دم از آرامش و احترام متقابل میزنند ولی اگر در تنگا قرار بگیرند از لحاظ مالی اکثرا پرخاشگر میشوند و به غرور یک مرد لطمه میزنند و نمیدانند که مردی که غرورش له بشه تو یه رابطه طرف مقابلش هم خدا بشه براش بعد له شده غرورش هیچ حس و میلی به طرف نداره
دست مرد نیست خصلتی که خدا تو پسر و مرد ها قرار داده...
غرور مرد مثل نجابت یه زن میمونه شما دوست دارید کسی به نجابتتون توهین کنه؟
اگر توهین کرد میتونید دیگه ببخشید اون طرف و همه چی مثل قبل بشه؟
هیچ مردی از بی پولی و بیکاری لذت نمیبره و اکثر به خاطر فکر به تامین مخارج زندگی و نبود برابری دچار فشار های عصبی میشن که توان درک کردنش و فقط یک مرد که زیر خرج زندگی‌ مونده درک میکنه...
تا حالا دیدید که مردی از نداری به خودش ببال و سرشار از خوشی بشه؟
تقصیر پسر بودن چیه که باید مرد باشن...
مرد بودن فقط اسمش قشنگ و شما فکر میکنید آزادی های زیادی داریم ولی در باطن مرد
یعنی فکر کردن به نداری زندگی مجردی و متاهلی خود فرد و خانوادش تا بدهی و مخارج روزمه که چجوری مایحتاج زندگی را فراهم کنه و جلوی همسر و خانواده سر افکنده نشه مرد بودن سخت خیلی سخت پس
یکم بیاید قشر ما مردها را هم درک کنید
ما هم دوست داریم خونه و ماشین و کار پر درآمد داشته باشیم تا بتونیم شرایط زندگی را برای کسی که تو حریم شخصیمون وارد میشه و میشه مکمل زندگیمون فراهم کنیم
چون شادی همسر بیشتر از همه مرد و خوشحال میکنه و انرژی بهش میده ....
ولی افسوس که شرایط طوری شده که هرچقدرم کار کنی هشتت گرو نه آدم میمونه و کاری جز حسرت نمیمونه که بخوریم...
تقصیر ما مردهاست که وضعیت اقتصادی کشور اینجوریه؟
تقصیر ماست که سرویس طلای ۳ میلیون شده ۴۰ میلیون؟
تقصیر ماست شب میخوابی صبح بلند میشی همه چیز سه برابر میشه؟
وقتی ماها به هم دیگه نگاه های مادی و جنسی داریم
هیچ وقت چیزی درست نمیشه
بیاین یه بارم که شده طرفی که اومد خواستگاریتون
به این فکر کنید که چقدر جرات داشته تو این شرایط بیاد جلو و بخواد یه زندگی مشترک و شروع کنه و از یه دید دیگه به زندگی نگاه کنید شاید روزگارمون قشنگ تر بشه
و در آخر برای خوشبختی یکایکتون آرزو میکنم ❤️😍
نوشته شده از جمع ۵ نفره پسران دارای مدرک ارشد
بیکار به خاطر نداشتن بند پ توی کار👌😊
@ArHamsaraane

#تجربه_قررری
#قابل_تامل
#ارسالی_اعضا
💃خانم های قررری همسران موفق💃

سلام .من همون خانم ۲۷ ساله هستم که تجربیاتم روگفتم.
خواستم تجربیاتم رودررابطه با اینکه همسرم چجوری بهم توجه می کنه رودراختیارتون بذارم
۱-خریدن حلواشکری وشیرکاکائو
من علاقه ی شدیدی به حلواشکری وشیرکاکائو دارم.اوایل عروسی که باهم خرید می رفتیم حلواشکری می گرفتم شوهرم نمی ذاشت بخرم .میگفت من حلواشکری دوست ندارم .هرچندوقت یکبار خودم می خریدم تااینکه کم کم متوجه شد من خیلی به حلواشکری وشیرکاکائو علاقه دارم...
بعضی وقت ها که باهم دعوا می کنیم ومن ازدستش واقعا ناراحت میشم وباهاش سرسنگین میشم وحس میکنم بینمون علاقه ای وجود نداره ...همسرم به جای اینکه بیاد برام شاخه گل بخره وبیادبگه من اشتباه کردم ودوست دارم ...
توی خرید صبحانه حلواشکری می خره😂
واینومیدونم که اینوبرای دل من خریده ومنم امکان نداره باکارش خندم نگیره ....وبااین خرید من به این نتیجه می رسم که.... به من علاقه داره وبرای جبران اشتباهش این کارو کرده وداره بهم توجه می کنه ...
شاید چیز خیلی بی ارزشی باشه ولی توجه به خواست وعلاقه من برام خیلی باارزشه ....
۲-ماشین نداریم وهروقت ماشین دربست یا تاکسی می گیرم شوهرم همیشه کنارمن می شینه شاید توخونه یامهمانی دوست داشته باشم بیادکنارم بشینه ولی توجمع این کارو نمی کنه....
اما حتی به درخواست راننده ماشین ،چه تومسافت های طولانی وچه تومسافت های کوتا ه که بهش گفتندبیاجلوبشین ،بدون توجه به این حرفا همیشه میادکنارم می شینه...
این کارش خیلی برام شیرینه ،چه تودعوا چه توقهرباشیم ...
خیلی برام جالبه اخه تودعواهاوقتی قهرمیکرد رختخوابش رو ازم جدامیکردولی اگه بیرون میخواستیم بریم کنارم می نشست ...پس می تونستم به زندگیم خیلی امیدوارباشم که هنوزم دوسم داره، بالاخره درست میشه...
۳-عدم پاسخگویی به پیام وزنگ
وای که این موضوع چقدربد بود این یکی ازعادت های بسیاربدی بود که ازدوران مجردی شوهرم داشت ..ینی اصلا جواب پدرومادرش روهم نمی داد حتی بعدعقدهم اگه پدرومادرش به منم زنگ می زدن ناراحت می شد ....وای که من چقدربه خاطر این موضوع حرص خوردم
اوایل خیلی دوست داشتم که وقتی رسیدم دانشگاه یادارم ازدانشگاه میام شوهرم بهم زنگ بزنه وبپرسه من کجام وچیکارمی کنم ولی شوهرم اصلابهم توجه نمی کرد ومیگفت لزومی نداره زنگ بزنم ..‌.
یامن اگه بهش زنگ می زدم باید ده بارزنگ می زدم تاجوابم روبده....گاهی اوقات اگه قهربودیم وفاصله داشتیم که اصلا جواب نمی داد...تاین که بعضی وقت ها کارم داشت زنگ می زد و جوابش رونمی دادم مخصوصا وقتی پشت هم زنگ می زد وکارواجب داشت ...چندین باراین کاروکردم تاکم کم روش تاثیر گذاشت گاهی اوقات بهش می گفتم که ازقصدجواب ندادم تاشماهم توشرایط من قراربگیری ....
یه بارم که همسرم خونه پدرش رفته بود من گوشیم خراب شده بود نه بهش زنگ زدم ونه سعی کردم بهش زنگ بزنم ...تاشب هم بهش خبرندادم کجاهستم وقتی رفتم خونه پدرم ،فهمیدم که به چندجازنگ زده تا خبری ازمن بگیره ..منم باگوشی پدرم بهش زنگ زدم ودرکمال آرامش باهم صحبت کردیم به روی خودم نیاوردم که نگران شده ..ازاون روز به بعد امکان نداره بهش زنگ بزنم جواب نده یااگه جایی برم زنگ نزنه ...این پروسه تقریبا سه سال طول کشیدولی این آخریه خیلی خوب جواب داد😂😂😂
۴-موقعی که دارم غذامی پزم ..اگه خونه باشه امکان نداره همسرم نیاد ویه نگاه به غذانندازه ویه چرخی توی آشپزخونه نزنه...اوایل فکرمی کردم فقط به خاطر شکمشه ولی رفته رفته فهمیدم اون این کارمنو توجه به خودش می دونه واگه میادتوآشپزخونه میخوادبهم بگه که من حواسم هست که خانمم توآشپزخونه داره زحمت می کشه وسرک کشیدنش برای توجه به منه....😍
به این کارش عادت کردم وهروقت دارم آشپزی می کنم منتظرم ببینم کی پا میشه بیاد ببینه چیکارمی کنم...
۵-من لباساشو اتومی کشیدم یاکفشش رو واکس می زدم وازنظرخودم ینی بهش توجه کردم ولی همسرم اصلا این کارو توجه به خودش نمی دونست وبراش مهم نبودوهیچ وقت تشکر نمی کرد ..منم اصلا خودمو ناراحت نکردم ولی به جاش دیگه لباساشو اتو نمی کنم وواکس نمی زنم بیشتر روآشپزی تمرکز می کنم..
دوستان گلم تودعوابحث هابگردین ببینید چی همسرتون روناراحت کرده ویاچی ازتون میخواد واینکه رفتارای همسرتون روبررسی کنید وازخصوصیات وروحیاتش چیزی پیداکنید تا دوسش داشته باشید
همسرم باهمه این اخلاق های بدی که داشت اصلا اهل رفیق بازی نیست.اهل اعتیادنیست .خیلی خوش حسابه .چشماش خیلی قشنگه .خسیس نیست .اهل ماهواره این بندوبساط هانیست ومن این هارو توهردعوابحثی ازاول می شمردم وبرای خودم بزرگش می کردم ....ورفتارای کوچیکش برای ابراز علاقه به خودم بزرگ کردم تافکرکنم هنوزم دوسم داره واین اخلاقاش دست خودش نیست ...
ریز بشید رورفتارای همسرتون تا ببینید اگه مشکل کار ازخودتونه لااقل اونا روکم کنید اگه ذره ای علاقه بینتون هست تلاش کنید