تجربه های خوب_همسران موفق
10.3K subscribers
600 photos
162 videos
32 files
438 links
تجربه ونظرات اعضا بدون ذكر نام
بهترين راه برای شناخت و درك همسران از خواسته های همدیگر
گرفتن پیام:
https://tttttt.me/HarfBeManBOT?start=NjY3NzYzMjE

همسران موفق 👇
@Hamsaraane

خانمهای قری*مختص خانم ها* 👇
@ide_Hamsaraane
Download Telegram
سلام
درمورد خانمی که گفتن همسرشون #سیگاری شده ظاهرن. ببین عزیزم.بیخیالی و اینکه جوری وانمود کنی که همه جوره کنارشی تاثیر زیادی داره
وقتی ببینه پاپیچش نمیشی خودش کم کم میفهمه
واینکه کسی بخاد کاری کنه کسی دیگه نمیتونه جلوشو بگیره.در همه ی موارد.اگرم بتونه طرف تو اولین فرصت کار خودشو میکنه.پس الکی حرص نخور


خانمیم که دوست ناباب داره همسرشون بازم همین عملکرد جواب میده
اصلا شما به مردت بگی بدتر به سمت دوستش کشیده میشه.فقط خودتون و ریلکس کنید تا وقتی دیدین دوستشو طوری رفتار کنید که انگار وجود نداره.


خامی هم گه گفتن به مرد نباید محبت کرد و این حرفا
عزیزم شما تازه اول راهین
من بعد یک سال و نیم تازه شوهرم داره بهم محبت میکنه.طوری که من معمولا ساکتم اون میگه

در مورد خانمی که آقاشون همراهشون نمیاد مهمونی.متاسفانه همسر منم همینطوره.میگه تنهایی و بیشتر دوست دارم
تنها راهی که دارم پیش میرم بازم بیخیالیه.که سخته
و اینکه اگر احیانا جایی اومد کلی ازس تعریف میکنم و بزرگش میکنم.

و توصیه من به همه خانم های قری عزیز اینه که صبور باشین #صبور باشین صبور باشین
سخته خیلی زیاد.ولی نتیجش شیرینه
گرچه بعضی جاها خودمم کم میارم.ولی باز کوتاه نمیام.
ما قوی تر از این حرفاییم💪💪💪💪

@ArHamsaraane
سلام
راجب بحث جدید #خیانت
خانوم هستم و ۲۵ سالمه...
یکی از دلایلی که من به همسرم خیانت کردم و نسبت بهش سرد شدم این بود که ایشون یه مرد فوق العاده چشم چرون بودن و بخاطر همینم من دیگ براش جذابیتی نداشتم

دوم☹️ فیلم های پورن و بیخود نگاه میکرد و هرچی هم بهش میگفتم تاثیری نداشت
سوم 😞اینکه متاسفانه با اینکه اون زمان بسیاااار رابطه خوبی باهم داشتیم به دوست دخترهای سابقش پیام میداد و باهاشون حرف میزد😊
چهارم😒 اصلا به حرفام گوش نمیداد و دائم منو با بقیه مقایسه میکرد
الان هردو در ارامشیم😊 البته ارامش ظاهری که دو نفر تظاهر میکنن به دوست داشتن همدیگه...
نمیدونم چیکار میکنه و نمیدونه چیکار میکنم تو یه خونه فقط مثل دوتا هم خونه باهم زندگی میکنیم و نمیتونیم ازهم جدا بشیم☺️
اینم بگم که ما با کلیییییی عشق و عاشقی  و علاقه باهم ازدواج کردیم😔
الان بعد یکسال از عروسیمون هیچی از اون موقع ها نمونده
چون همسرم اصلا به فکر زندگیش نبود
فکر میکرد من نمیدونم اون پورن میبینه...
فک میکرد من نمیدونم با بقیه چت میکنه...
فکر میکرد تو هرجایی حواسم بهش نیست که با همه گرم میگیره و قورتشون میده...
هیچوقت هم بابت هیچکدوم عذرخواهی نکرد و از دلم درنیاورد..اصلا قبول نمیکرد اشتباهشو
خلاصه اینکه هرکی دلایل خودشو داره...
شما که تو زندگی بقیه نیستی ببینی چه خبره و از چی عذاب میکشه
همسر من فقط بلد بود از من ایراد بگیره که بگه رنگ رژت فلانه لباست فلانه چرا مثه بقیه نیست ☺️
اون فقط تظاهر میکرد به عاشقی و هیچی بارش نبود...
کاش مجبور نبودم تحملش کنم
اقایون با این کارا فقط از چشم خانومتون میافتین و اون دیگه نمیتونه بهتون اعتماد کنه...
شک های من که بی مورد نبود
امیدوارم هیچکی اتفاقی مثل من براش نیافته...🙂
#صبور
@ArHamsaraane
سلام
پیام اقای #سید_احسان رو که دیدم ناخودآگاه فکر کردم زندگی خودمه..
زندگی رو به روالی داشتم که سرو کله ی همسرم تو زندگیم پیدا شد هرچی ردش میکردم دوباره یه طور دیگه میومد سر راهم و هر راهی رو که بگین امتحان کرد ظاهرش مورد قبول من بود و تقریبا چیزی بود که ارزوش رو داشتم با ۴ سال اختلاف سنی... اما من تو دورانی که اون تلاش میکرد واسه داشتنم و بنده قبول نمیکردم، رفتم راجبش تحقیق شایدم تجسس😐 دیدم این آقا با نصف دخترای شهرمون دوست بوده 😊 و یکی دوتا رابطه ی جدی هم داشته که بهم خورده...
با علم به این قضیه قبولش کردم و دوستی ما آغاز شد..
روز به روز وابسته تر میشدم بخصوص که خیلی خوب رفتار با خانوما رو بلد بود میدونست چیکار کنه که ادمو دیوونه کنه، خیلی وحشتناک بهم محبت میکرد طوری که فکر میکردم اسمون باز شده من اومدم پایین فقط واسه ایشون
تو هر تولدم میلیونی وایم خرج میکرد و به یاد نداشتم تولدی گرفته باشه که کمتر از ۵۰ نفر توش باشن تو هتل ها و کافه های آنچنانی با کادو های آنچنانی...
راستش از رفتاراش خوشم اومده بوده و دوسش داشتم البته منم کم نمیزاشتم روز به روز که علاقم بیشتر میشد محبتم هم بیشتر...
با زبونش مار رو هم رام میکرد ( کاری که اکثر خانوم هارو شیفته میکنه)
هرازگاهی شبا میومد در خونه مون بمن زنگ‌میزر میگفت بیا جلو در میرفتم میدیدم یه خرس بزرگ دو برابر خودم یا یه باکس گل خووووشگل
یکبار یادمه ۵۰ تا شاخه رز بزرگ اورده بود واسم که سر همون خونواده من باخبر شدند😊 بزور تو بغلم جا میشد گل؛
دیوونم میکرد این رفتاراش و زیاد باهم به خرید میرفتیم حتی واسه یه شال کل روزو پابه پای من تو تهران گشت تا پیداش کنیم😊
به پیشنهاد خودش خونواده هارو در جریان گذاشتیم و اومدند خواستگاری...
جشن عقد مفصلیییییی گرفتیم و عقد کردیم☺️ دوران عقد محبت من بیشتر شد و دیگه هرکاری براش میکردم...
از یهویی فرستادن گل دم در شرکت تا سوپرایز کردنش با یه گروه موسیقی تو مرکز خرید، منی که تو عمرم آشپزی نکرده بودم براش همه چی میپختم و عصرا حتمااااا میومد خونه ما ببینه چی براش درست کردم...
روزگار گذشت و تو دوران عقد رابطه زناشویی ما کامل شد، به صورت اتفاقی...
از اون ببعد انگار ۱۸۰ درجه تغییر کردو انگار دیگه ۱۰۰ درصد مطمعن شده من مال خودشم... محبتش کمتر شد، ولی ادامه دادیم تا عروسیمون...
تیر ماه سال ۹۶ عروسی کردیم و اومدیم سر خونه زندگیمون.. رفتارش مثل سابق شده بود و عالی و بی نقص...
همه حسرت زندگی منو میخوردنو بهم میگفتن خوشبحالت با این شوهرت..
گذشت و یکسال از عروسیمون گذشته بود و قصد داشتم یه سوپرایز بی نظیییییر واسش انجام بدم،منم مثل اون اقا انقدر به همسرم اعتماد داشتم که حتی گوشیش رمز هم نداشت چک نمیکردم... روز سالگردمون زنگ خونمون زده شد ایفونو جواب دادم کسی نبود رفتم جلو در دیدم یه پاکت افتاده روی زمین، برش داشتم که کاش اینکارو نمیکردم
بازش کردم مشخص بود عکسه نگاشون که کردم نفهمیدم چیشد که افتادم و دردی تو سرم پیچید... چشمامو باز کردم دیدم تو بیمارستانم و همه بالای سرم و تا به خودم اومدم پرسیدم شوهرم کجاست و گفتن بیرون، حتی روش نمیشد بیاد پیشم، مرخص شدم، در طول یک هفته ای به خاطر ضربه سرم و سکته خفیف بیمارستان بودم حتی نزاشته بود چشمم بهش بخوره و خودمم از این موضوع راضی بودم، به خواسته خودم رفتم خونه مادرم حتی نمیتونستم گریه کنم هیچکس هم از این اتفاق خبری نداشت
فقط فهمیدم که خواهر شوهرم که اومده بود خونمون منو دیده بود و برده بود بیمارستان... فقط هم اون خبر داشت و با شوهرم حرف نمیزد. من اونروز عکس لخت شوهرم و با دختری دیدم که یروزی رابطه اشون بهم خورده بود...و قصد اون دختر فقط پرت کردن من از اون زندگی بود و بس... بعد از یک هفته اومد دنبالم و با کلی عذر خواهی و معذرت برگشتم که کاش برنمیگشتم...
دیگه بهش مشکوک شده بودم گوشیشو چک میکردم رابطه مون کم شده بود خیلی کم ابراز علاقه میکردم، انگاری که خودشم میدونست چیکارکرده بود با من،
نمیدونم دفعه دومی که بهم خیانت کرد و من از چت های پنهان تلگرامش فهمیدم تقصیر بی محبتی من بود یا بی حیایی شوهرم ولی دیگه نتونستم تحمل کنم و با حلال کردن مهریه و .... طلاق گرفتم
بعد از طلاق متوجه شدم باردارم و من مونده بودم با یه دوراهی مادرم که متوجه شد نزاشت سقط کنم و خوشحالم که اینکاررو نکردم... کل دلخوشی من شده همین بچه و یادگاری از عشقی که به زور خودش اومد تو زندگیم و منو نابود کرد...
یه نصیحت دارم براتون
تا وقتی تکلیف رابطه قبلتون مشخص نشده ادم جدیدی رو وارد زندگیتون نکنید...
برای من هم دعا کنید که حالم بهتر بشه و بتونم مادر خوبی باشم...
اقای #سید_احسان شما یدرجه خوشبخت تر از منید چون مسئولیت بچه با طلاق نیوفتاده گردنتون...
خیلی ممنون از کانالتون
#صبور

@ArHamsaraane
بارداری
من چهارسال جلوگیری داشتم و خودخواسته باردار شدم
وقتی بی‌بی‌چک رو دیدم نمیدونم چرا گریم گرفت😬شوهرم خیلی بی تفاوت رد شد و بعد از ی ربع اومد گفت ایراد نداره عقد ک نیستیم زن و شوهریم😐

تا چندماهم اجازه نداد مامان بابام و اطرافیان هیچ‌کس بدونه😞 منم احمق به حرفش گوش دادم

از روز اعلام بارداری تا بعد زایمانمم خانوادش باهام چپ شدن سر دیر گفتن و اسم گذاری🙁

حسرت تبریک بعد زایمان
حسرت یه دسته گل از شوهر
حسرت یه هدیه به دلم موند
اما خداروشکر نه ویار داشتم تو بارداری نه مشکلی تو زایمان داشتم

هرکسی زندگیش مشکلی داره، اما امان از اخلاق بد واهل حاشیه و جدل بودن همسر و خانوادش

من دائم غبطه به حال ادمای مستاجر و بی‌ماشین و.. رو میخورم
از بس از اخلاق بد شر دیدم و از مال و ثروت و تحصیلات خیر ندیدم

#خداروشکر_بخاطر_همه‌چی
#صبور

@ArHamsaraane
من زیاد خاستگار داشتم
یعنی از فامیل، اشنا، همسایه و...

یه‌چیز خنده دار اینکه حس میکردم

مثلا مطمئن بودم فلان پسرای همسایه خاستگارمن یا دراینده خاستگارم میشن، حتی بااینکه ازم پنهون میکردن خانواده(فکر نکنین پسرا سرراهم وایمیستادن یا تیکه مینداختن یا..)
باورکنین تو ۶،۷مورد حس ششمم به واقعیت پیوست😂😂😂

خیلی خوشگل نیستم زشتم نیستم
چادری بودی و مرتب و خوش‌اخلاق و اروم ، فکر کنم پسرایی که ازین تیپ خوششون بیاد زیاده😐

#صبور

@ArHamsaraane