تجربه های خوب_همسران موفق
10.2K subscribers
602 photos
162 videos
32 files
448 links
تجربه ونظرات اعضا بدون ذكر نام
بهترين راه برای شناخت و درك همسران از خواسته های همدیگر
گرفتن پیام:
https://tttttt.me/HarfBeManBOT?start=NjY3NzYzMjE

همسران موفق 👇
@Hamsaraane

خانمهای قری*مختص خانم ها* 👇
@ide_Hamsaraane
Download Telegram
سلام خواستم در رابطه موضوع #تعادل صحبت کنم وقتی دو نفر با هم ازدواج میکنن خلق و خوشون تا حدودی عوض میشه و وقتی عوض میشه خانواده ها دخالتاشون شروع میشه و وقتی همسر اون فرد خیلی به حرف بقیه بها بده زنش مثل یه غریبه براش میمونه و فکر میکنه اهمیتی در چشم همسرش نداره نباید همسرش جلوی بقیه هر چیزی رو ابراز کنه جز محبت و اینکه از همسرش توقع نداشته باشه با خانواده همسرش خیلی قاطی باشه تعادل خیلی خوبه البته که هر کسی حدودی داره و اینکه درست نیست کسی تو روح و جسم همسر کسی نفوذ کنه چون اون توی اون فضا کسی رو جز همسرش نداره اینا میشه فشار روحی که همسرش رو از خانواده همسر دور میکنه و نظر بده چون اون همسر به عنوان هم یار تو زندگی هست نه به عنوان بچه که عوضش کنی یا مثل خودت بشه این ها منجر به سردی در روابط زوجین میشه
#حنا
@ArHamsaraane
#حنا
یکی از اعضا راجب حنا گذاشتن رو مو گفتن
منم ۶ماه پیش فارغ از اینکه خبر داشته باشم دیگه موهام رنگ پذیری نداره انجام دادم
ولی الان خیلی پشیمونم
توروخدا اگه راه حلی دارین واسه رنگ گرفتنه موی حنا شده بگین😭😢
#هانا
#ریزش
@ArHamsaraane
ادمین : من شنیدم اگه قهوه و وَسْمِه و بابونه قاطی حنا کنید ، به موها رنگ نمیده. (قهوه اش مخصوصه،خوراکی نیست)
خودتون تحقیق کنید

برای تقویت مو هم ،داخل حنا تخم مرغ و سیاه دونه هم اضافه میکنن

و اگه میخواید خیلی رنگ بده، آبغوره قاطی حنا کنید تا کله تون قرمز بشه 😁
سلام...🙋🏻‍♀️
طاعاتتون قبول حق باشه.🌱

.من خدای اعتماد به نفسم😇 ولی داستان داره...:

* دوران راهنمایی که بودم...یادمه که از ظاهرم رضایت نداشتم...همش میگفتم موهای فر...ابروهای پُر...هیکل درشت...خالِ رو دست...دندونای پر کرده....موی زائد....جوش صورت...
یعنی افسرده شده بودم بخدا...😔
از آیینه متنفر بودم...
*سعی میکردم برای جبران ضعف های ظاهریم...دنبال استعدادهام باشم که خب خوشبختانه تلاش هام نتیجه داد😊 و دبیرستان تیزهوشان قبول شدم...طراحی سیاه قلم انجام میدادم...پادکست میساختم...درست و با کلاس صحبت میکردم...از این جور چیزا...🤭

*در کنار تلاش های من...پدرمم همیشه منو دختر قشنگم صدا میکرد و همه جا از توانایی هام تعریف میکرد🥰... که خب باعث میشد کمتر احساس کمبود کنم..

*منم سعی کردم تا جایی که در توانمه این ایراداتی که ظاهرم داره و فقط و فقط هم توی ذهن خودم بود و حاصل منفی بافی های خودم بود و اصلا به چشم دیگرون هم نمیومد رو رفع کنم...(البته خودم رو به تک و تا نمینداختم.....آهسته و پیوسته میرفتم😅)

*از وزن شروع کردم...و الان تناسب اندامم زبان زده....(البته من جزء اون دسته از بچه ها بودم که تا راهنمایی از همه درشت تر بودم و بعد اون از همه ریز تر 😅...کوچولو بغلی)
این موفقیت باعث شد کم کم خودمو دوست داشته باشم و این شد سرآغاز تحول من...💪👧🏻
.
*من برا مشکل سینوزیتم رفته بودم پیش دکتر گوش و حلق و بینی که خب جراحی زیبایی هم انجام میداد...
یه خانومی که برا عمل بینی اومده بود...بهم گفت...شما بینیتو اینجا عمل کردی؟؟ خیلی قشنگ شده!😍
درحالی که من بینیم نچرال بود و خودم تا اون روز اصلا توجه ای به زیباییش نداشتم 😑
..
*دانشگاه که تهران قبول شدم...احساس رضایت از خودم چند برابر شد...🤗
و کم کم من دیگه عیبی تو ظاهرم نمی دیدم...😌

*یه روز دوستم خال های دستمو دید و گف واااای حنا....
تو چقدر ستاره داری رو دستت...خودتم که ماهی ....
من مردم برا تعریفش😍

* یه بار یه نفر بهم گفت عجب چشایی داری!👀
این باعث شد من به چشام توجه کنم و ببینم واقعا زیبان!🙈
خلاصه

*من اعتماد به نفسم برگشت...فول شد...کامل کامل...اونقدری که الان همه بهم میگن که چقدر قشنگم و واقعا باور خودم ظاهرمو تغییر داد...😇😊
.
*من بدون هییییچ گونه جراحی و بوتاکس و فلان و بیسار....جزء خوشگلترینا حساب میشدم و فقط حاصل باور خودم بود..
ادمین عزیز میتونه نظرشو اعلام کنه...😊🙊
(الان اگه دنیا بهم بگن زشتی...من ککم هم نمیگزه...چون به زیباییم ایمان اوردم)🙃

*البته چون خودم تو بچگی اذیت شدم...
سعی میکنم خوشگلی های دیگرانو بهشون بگم...
مثلا وااای چه لبخند قشنگی داری...
چه دندونای سفیدی
چه چشای شهلایی
چه خال قشنگی...
چه بغلی و گوگولی هستی...
چه بدن پر و قشنگی داری..
.
.💥باور کنید کلام آدم معجزه میکنه...💥

*زیبایی های دیگرانو بهشون بگیم ...شاید محتاج همون یه ذره تعریف باشن و زندگیشون با همون جمله تغییر کنه...🌱💙
و اینکه اول از خودتون شروع کنید و زیبایی های خودتونو به خودتون یادآوری کنید...
خودتونو دوست داشته باشید...🤗🥰

خدا که زیباست محالِ زشت بیافرینه..!

ببخشید طولانی شد😅🙈
#حنا
#خود_زشت_پنداری
#اعتماد_به_نفس
@ArHamsaraane
سلام🙋🏻‍♀️
طاعاتتون قبول🌱💙

در رابطه با بحث آشنایی

دوران دانشجویی من توی یه گروه تلگرامی که مربوط به دانشگاهمون بود عضو بودم...
۴شنبه حدود ساعت ۵ عصر اواسط دی ماه ۹۵...
یه نوتیف با اسم کاربری پسرونه رو گوشیم اومد..
چون آزمایشگاه داشتمو دیرم شده بود..
نخونده در جوابش نوشتم...من الان دانشکده ام...اگه امری بود شب پیام بدید...😊
و ناخواسته چتو دیلیت کردم و رفتم.😇
۵ شنبه و جمعه هم گذشت و من به کل این اتفاق رو فراموش کرده بودم.
شنبه شب...دوباره نوتیف اومد ...تحت این مضمون :( ببخشید من پیام ندادم ..شما رو بی خبر گذاشتم...با بچه ها اخر هفته رفته بودیم شمال 😑 ) ...
تو دلم گفتم داداش من اصن یادت نبودم:/ 🤣

این نقطه ی عطف آشنایی ما بود.
و متوجه شدم که ایشونم همدانشگاهی منن و توی اون گروه بودن.🤗
.
اولین دیتمون هم که رفتیم...
یادمه روز قبلش بارون اومده بود...نیمکت های تئاتر شهر خیس و گِلی بودن...جا نبود بشینیم...
گفت دستمال داری تو جیبت؟
یه دونه بش دادم...
یه تف انداخت رو دستمال...نیمکتو تمیز کرد😁

من عاشق این شدم که خودشه و الکی کلاس نمیزاره ولی بش گفتم عههه این چه کاریه چقد مشمئز کننده 😅

و بعد ۴ سال با درگیری های بسیااااار....مخالفت خانواده هاااا...تفاوت شهر.....مشکلات فردی و هزارااااان بالا و پایین...
ما بهم رسیدیم و ۱۹ مرداد ۹۹ عقد کردیم و روحمون کنار هم آروم گرفت...👫💍

من دارم داستان آشناییمون و ۴ سال دوستیمونو و سختی هایی که برا به هم رسیدن کشیدیم رو مینویسم...تا کتابش کنم .🙃خودش خبر نداره...
میخوام به عنوان کادوی سالگرد عقدمون بهش هدیه بدم🤗😇
انشالله بتونم به عنوان رمان چاپش کنم :)

و الان ۴ سال و ۳ ماه و ۱۷ روزه که ما برا هم میمیریم🙃💙

#حنا

@ArHamsaraane
رو مخ ترین قسمت زندگی مشترک اینه که .
.
.
۱.باید از شوهرت پول بخوای( البته این نظر شخصیه منه...غرورم اجازه نمیده بهش بگم پول بده بهم...اما اوشون دوست داره من بهش بگم که پول میخوام🤦‍♀️)
۲.اگه ازش قهر باشی یا ناراحت...بازم مجبوری جواب تماسشو بدی...یا اگه هم یه مدت جوابشو ندی...نهایتا باید آشتی کنی....
درواقع میدونه دیگ برا اون شدی و دغدغه ی از دست دادنتو نداره حتی وقتی قهری!🥲
۳.باید جلو خانواده اش مثل یک مهمون رودربایستی دار رفتار کنی...مثلا لباس مرتب بپوشی...موهات ژولیده نباشه...غذارو با آداب بخوری...درحالیکه پیش خانواده ات سوپ رو هورت هم بکشی...باکی نداری...
۴.جلوی همسر باید آراسته باشی( اینم نظر شخصیمه...من دوست ندارم موی زائدمو ببینه...یا مثلا متوجه فین کردنم بشه...یا مثلا با عرض معذرا بادشکممو حبس میکنم تا تنها بشم😅...ولی اوشون واویلااااااا....)

#حنا
@ArHamsaraane
سلام دوستان.
من یه مشکلی دارم و ازتون راهنمایی میخواستم.
من و نامزدم ۱۰۰۰ کیلومتر باهم فاصله داریم.
به سختی بعد از ۴ سال تلاش کردن بهم رسیدیم و الان نفسمون برا هم میره.
فقط مشکل اینجاست که چون هنوز عقدیم..من هرچند وقت میرم شهر اونا و حدود یه ماه می مونم.
ما طبقه ی پایین خونه اشون میشینیم فعلا که فقط یه اتاقشو جمع و جور کردیم برای خواب، مثل خوابگاه می مونه...نه کمدی نه وسایل رفاهی خاصی...
من خیلی سختمه که خونه ی مادرشوهرم باشم. ایشون خانوم فوق العاده ای هستن..واقعا مهربونن...اما خب من معذبم واقعا..
همسرم هم طبع گرمی دارن و تقریبا هرشب رابطه میخوان...خودمم همینطور اما میبینم سختی اونجا موندن بیشتره برام تا تحمل سختی رابطه نداشتن.
الان یه ماهه برگشتم خونه امون. هررر روز زنگ میزنه بیا ..به بودنت احتیاج دارم...
هرچقدر بهش میگم اونجا سختمه ...متوجه نمیشه..میگه گاز و یخچال میزارم پایین راحت باشی...خودت غذا بپزی...
عاخه نمیشه که..نه ظرفی نه وسایل رفاهی نه آشپز خونه مرتبی...خونه به تعمیرات اساسی احتیاج داره.
من میدونم باید پیشش باشم و بهش حق میدم...اما خودم اونجا عذاب میکشم...شوهرمم از ۸ صبح تا ۹ شب سرکاره و فقط ۱ ساعت تایم ناهار میاد...من حوصله ام واقعا سر میره..
به نظرتون چیکار کنم؟
#حنا

@ArHamsaraane
سلام
#حنا
دختر خوب حالا که فاصلتون زیاد هست و مجبوری هربار یک ماه بمونی،سعی کن زودتر یه جشن مختصر بگیری و مستقل بشی،به محل زندگیت هم دقت کن،جایی باشه با امکانات(باشگاه،آموزشگاه هنری و مراکز تفریحی و ...)یا حداقل نزدیک به این مراکز باشی که بعد ازدواج وقت آزادت رو بااین کلاس ها پر کنی در طول روز،هم سرگرم بشی هم یک کدبانوی هنرمند
اگر همسرت شرایطش رو داره بیاد سمت شما شاغل بشه و همونجا هم زندگیتون رو شروع کنید

برای یه خانم خیییییلی سخت تر هست این فاصله و دوری از خانواده و تنهایی،هر چقدر همسرت رو دوست داشته باشی،یه وقتایی نیاز داری با خانواده ات باشی،پدر ومادرت رو ببینی،نزدیک باشی میتونی بیشتر بهشون سربزنی ولی دور باشی باید صبر کنی تا همسرت وقت پیدا کنه تا برید اونا رو ببینید

دوره ی بارداری هم نیاز به کمک هست، که بیشتر خانم ها با خانواده خودشون راحت تر هستن و مسلما مادر خود آدم بیشتر درگیر فکر و کارهای دخترش میشه

درآخر اینکه درسته همسرت گرمه،شایدم بخاطر اینه که تازه ازدواج کردید و نیاز داره،نیازهاشو برطرف کن ولی در کل اینقدر خودتو ننداز تو دست و پاش،رابطتتون زیاد باشه شاید همسرت به این فکر نکنه که زودتر مراسم بگیره و مستقل بشید

عاقلانه به آینده فکر کن
نگو دوستش دارم و تحمل میکنم و عادی میشه و ...
حواست به خودتم باشه

با آرزوی خوشبختی برای تمام زوج ها😊👋

@ArHamsaraane