تجربه های خوب_همسران موفق
10.2K subscribers
602 photos
162 videos
32 files
448 links
تجربه ونظرات اعضا بدون ذكر نام
بهترين راه برای شناخت و درك همسران از خواسته های همدیگر
گرفتن پیام:
https://tttttt.me/HarfBeManBOT?start=NjY3NzYzMjE

همسران موفق 👇
@Hamsaraane

خانمهای قری*مختص خانم ها* 👇
@ide_Hamsaraane
Download Telegram
سلام در رابطه با موضوع خیانت پیام میدم
خیلی با خودم کلنجار رفتم که تجربمو بگم یا نه اما ترجیح دادم بگم شاید برای کسی پندی داشته باشه.
من خانم هستم و ۳۰ سالمه،توی خانواده پدری من تنها نوه دختر هستم و وقتی به دنیا میام پدربزرگم همون موقع جلوی همه میگه که من باید با اولین نوه اش که حدودا ۱۸ سال از من بزرگتره ازدواج کنم.
فکرشو بکنید موقعی که من به دنیا اومدم اون داشت ۱۸ سالش میشد! اون موقع کسی جرات نداشته حرفی بزنه و موضوع مسکوت میمونه و پسر عموم هم ازدواج میکنه توی این مدت و مادرم هم فوت میکنه و بابام هم ازدواج میکنه و من تنها میشم😔
من ۱۴ ساله میشم که پدربزرگم مریض و رو به موت میشه و وقتی همه جمع میشن و حرفاشو به پسراش میگه، موضوع ازدواج من و پسرعموم هم پیش میکشه،اونجا دیگه هم عموم،هم بابام و هم پسرعموم مخالفتشونو میگن اما اون قبول نمیکنه و میگه من آرزومه که نتیجه من (که حتما هم باید پسر باشه )به طور ۱۰۰ در ۱۰۰ از خون خودم باشه و ارث زیادی هم براش میزارم😒 بعد از چند وقت پدربزرگم میمیره و وقتی من ۱۹،۱۸ ساله میشم بابام موضوع رو به من میگه،من انگار دنیا رو سرم خراب شد چون نه پسر عموم رو دوست داشتم و اصلا مثل برادرم بود و با بچه اش کلی بازی میکردم و خلاصه باورم نمیشد.یه روز پسر عموم و با خانمش اومدن خونمون و قضیه رو پیش کشیدن و من قاطع گفتم نه.(من ترم ۳ دانشگاه بودم و اون موقع با یه پسری دوست بودم و خیلی دوسش داشتم)پسر عموم گفت چون وصیت هست باید انجام بشه و من با چند تا مرجع تقلید هم حرف زدم و اونا هم گفتن ایرادی نداره و ... اما قشنگ میدونستم برای اون ارثی هست که پدربزرگم گذاشته وگرنه چطور زنش راضی شده،زنِ پدرم هم قشششنگ هیزم میریخت توی این آتیش.شب و روزم گریه شده بود اما چاره ای نداشتم و با اکراه و تنفر باهاش عقد کردم.واقعا از همشون متنفر بودم از همشوووون.۲۲ سالگی عروسی کردم و ۲۴ سالگی پسرم به دنیا اومد. پسر شدن بچم همان و بدبخت تر شدنم همان. از همون اول زنش حرف ارث رو پیش کشید و گفت بچه رو ما بزرگ میکنیم منم گفتم محاله بزارم بچمو ببری پیش خودت اونم گفت پس شوهرت هم دیگه نمیبینی تا پسرت بزرگ شه، شوهرم هم دیگه پیشم نمیومد حتی زنش نمیزاشت بیاد پسرشو ببینه، درست و درمون خرجی نمیداد و من مجبور شدم برم سرکار. اونجا با یه آقای متاهل آشنا شدم و به خاطر شرایط بدی که داشتم بهش دلبسته شدم،میدونم کارم درست نبود و هرچی بگم توجیه هست اما اون موقع فقط خوبیاش به چشمم میومد و محبتهایی که از شوهرم نداشتم از اون میگرفتم. با هم خیلی صحبت و درددل میکردیم و میگفت پسرت مثل بچه های خودمه و برامون کادو میخرید و منو لبریز میکرد از محبت نداشته. همیشه ترس اینو داشتم که کسی بفهمه مخصوصا زن و بچه های اون مخصوصا چون یه پسر بزرگ داشت که ازدواج کرده بود اما کسی نفهمید. با هم رابطه داشتیم و دو بار باردار شدم و هر دو بار سقط کردم،الانم با هم رابطه داریم و جفتمون بدون هم نمیتونیم ادامه بدیم،اما من میدونم این زندگی نیست که من میکنم و یه سرابه،شبی نیست که با ترس فردا نخوابم، ترس اینکه پسرم تاوان گناه منو بده،ترس بی آبرویی و ...
نمیدونم واقعا مقصر این زندگی که من دارم کیه میدونم خودم خیلی خیلی مقصرم اما واقعا شرایط هم خیلی برای من بد بوده و هست.
ممنون میشم اگر کسی بتونه راهنمایی کنه
#بی_پناه

@ArHamsaraane
سلام به همگی
عزیزه دل #بی_پناه
هیچکس با کفش های شما راه نرفته تا بتونه شمارو قضاوت کنه..
به نظر من هرانسان بالغی، توی هرشرایطی، هرکاری که کرده صد در صد روش فکر کرده شما نیازی نیست خودتونو شِماتت بکنید
اما.‌.همیشه برای کارهاتون از اطرافیان عاقل مشورت بگیرید عزیزم..اونها خارج از اون شرایط (خوب یا بد روانی) ک دارید دیدگاه منطقی و عاقلانه خودشونو بهتون میگن و میتونید بهترین تصمیم رو بگیرید
حتتتما با یک مشاور مشکلاتتون رو درمیون بذارید
دنبال شغلی مناسب برای خودتون باشید
خواهرانه بهتون میگم..میدونم سخته اما شما باید با اون آقای متاهل قطع رابطه بکنید عزیزه من.خودتون رو در موقعیت همسرش قرار بدید واقعا عذاب آوره خیانت دیدن..
اگر قطع رابطه کنید کم کم آرامش بیشتری پیدا میکنید
اون مسئله پسر عموتون هم از راه قانونی حتما پیگیر باشید که اینطور شمارو ترک کردن
شما گناهی در این باره ندارید حق خودتون و بچه تون رو با چنگ و دندون حفظ بکنید
انشاالله خدا به دل بی قرارهمگی آرامش بده❤️
#مه_رو

@ArHamsaraane
سلام
واسه خانوم #بی_پناه مینویسم
ببین خانوم عزیز در اینکه واقعا و به شدت در حقت ظلم کردن و تو مجبور شدی با پسر عموت ازدواح کنی شکی نیست( البته شاید میتونستی پاتو تو یه کفش کنی که نمیخوای ولی خب از شرایطط ماها خبر نداریم)به هر حال حالا شما زن اون اقا شدی و ازش بچه داری وایشون برای شما شوهری هم نکرده فقط نقش پدر بچه تو بازی کرده
وقتی خودمو میزارم جات یذره فقط یذره از عذابی که کشیدی رو میتونم درک کنم یعنی میفهمم که چقدر اوضاع برات سخت بوده
اما در رابطه با اون اقای متاهل که باهاش رابطه داری حتما خودتم خوب میدونی علاوه بر اینکه اینده ی پسرت رو داری تحت الشعاع قرار میدی، به زندگی همسر و بچه های اون اقای متاهل رو هم داری صدمه میزنی
واینکه میگی شبا از ترس خوابت نمیبره نشونه ی اینه که خودت بارها و بارها این حرفای منو به خودت زدی

و اما راهنمایی که من میتونم بهت بکنم اینه که عزیزم خب پسر عموت که واست شوهر بشو نبوده و نخواهد شد،باهاتم که زندگی نمیکنه زنو زندگی دیگه داره،خرجی ام که درست حسابی نمیده
به علاوه دیگه به مقصدشونم رسیدن و شما یه پسر براشون اوردی و اینکه دیگه خیلی تحملم کردی 8_9 سال شده
خب دیگه تمومش کن
نمیخوای که انتظار بکشی که یروز پسر عموت بیاد طلاقت بده؟اون همینجوری خوشه عین خیالشم نیست شما داری این وسط میسوزی
یا خدایی نکرده این رابطه پنهانی برملا بشه و ابروریزی بشه که دیگه فردای روز نتونی تو چشمای پسرتم نگاه کنی

تا الان که خدا بهت فرصت داده ازینجا به بعدشو خودت زندگیتو درست کن نزار دیر بشه
از پسر عموت جدا شو و رابطت با اون اقا رو هم بزار کنار، به خدا زندگی ساختن روی زندگی که یه زن دیگه کلی براش جنگیده سختی کشیده و جوونیشو داده نه کار درستی هست و نه اخرو عاقبت خوبی داره
(دیگه خیلی ناجوانمردانه ام که بخوای عمل کنی اینه که اون اقا از خانومش جدا شه تا بتونه با شما زندگی کنه که از نظر من ته ته نامردیه که بخوای اینکارو کنی)
تازه اون اقا هم خیلی به همسرش بد کرده،من که نه اون خانومو میشناسمش و نه تقصیرات احتمالیشو تو زندگیشون میدونم که این اقا اومده تو رابطه با شما اما واقعا دلم براش میسوزه که شوهرش اینکارو کرده!
*تو شرایطی که دوتا ادم نمیتونن با هم بسازن بهترین راه جداییه و بدترین راه خیانت!
*این رابطه عشق نیست اسمش فقط پر کردن جای خالیه یک عشق و یک زندگی واقعیه

از خدا بخواه که دلتو اروم کنه و خودش بهترین مسیرو پیش روت بزاره.که بتونی عشق و زندگی و طعم شوهری که هر شب و با تو سر رو یه بالش میزاره و صبح تو بغلش از خواب بیدار میشی رو بچشی نه اینکه از رابطه فقط همخوابی همراه با ترس و اضطرابش گیرت بیاد و یا اون شوهری که از شوهری اسمشو یدک میکشه برات.

هستن مردایی که اونام از همسراشون جدا شدن یا خیلی موردهایی که شرایط ازدواج باهم رو داشته باشید و خوشبخت زندگی کنید
شما الان داری بیشترین ضربه رو فقط به خودت میزنی بعد بقیه اون ادمایی که درگیر زندگی شماو اون اقا هستن
امیدوارم تونسته باشم کمکی بهت کرده باشم که تصمیم درست و عاقلانه ای بگیری و اجراش کنی

#خانم_گل
@ArHamsaraane