_دانیال همه رحمم از سوزش اتیش گرفته. ولم کن
بعد از یک دور سکس خشن دیگه جونی تو تنم نمونده بود. پاهام رو از هم باز کرد و و دو انگشتشو وارد جلوم کرد. جیغم از درد بلند شد وسعی کردم به جلو برم تا انگشتاش رو بکشه بیرون.بی توجه به تقلاهام با با خنده ریزی اروم انگشتاشو عقب جلو کرد
_ یعنی نمیخوای شوهرتو راضی کنی؟ مگه نمیخوای طلاقت ندم؟ خوب این سزاشه. باید تمکین کنی
سرعت انگشتاش بیشتر شده بود. هقی زدم و با بغض نالیدم
_اما من الان دیگه تحمل ندارم.
اروم دستش رو روی لپ باسنم کشید وهمزمان با ماساژ دادن لپ سفید باسنم اصلاح کرد
_ هوم توان رابطه از جلو رو نداری فسقلی همه کلوچه خوشمزت قرمز شده.. اما یه سوراخ داری که هنوز افتتاحش نکردم
لرز به همه بدنم افتاد. نه نه این رو دیگه نمیتونستم تحمل کنم . حرصی جیغ کشیدم و سعی کردم لگد بپرونم.
_ولم کن دانیال . من زنتم نه برده جنسیت
همزمان با جمله ام انگشتش رو واردم کرده بود. چشمام از درد گرد شد. این دیگه چه کوفتیه. ملت چجوری تحمل میکنن
قبل اینکه چیزی بگم دانیال سرد دم گوشم غرید
_داری حوصلم رو سر میبری. سعی کن بچه ارومی باشی و بزاری کارم رو انجام بدم چون راه فراری نداری. هرچقدر دختر بهتری باشی باهات ارومتر رفتار میکنم
انگشتش رو بیرون کشید و سر مردونگیش رو روی سوراخ باسنم گذاشت
با بغض نالیدم
_دانیال
مردونگیش رو به داخلم هول داد و جر خوردنو با تک تک سلول هام حس کردم. نفسم از درد بند اومده بود و حتی نمیتونستم حیغ بکشم.
صدای اه پر از لذتش توی گوشم پیچید
_هوم چطوره؟ حس پر شدنت بهت لذت میده؟
دستهام رو مشت کردم. عوضی! از فشار دردی که بهم وارد میشد محکم دندون هامو بهم قفل کرده بودم و نمیتونستم حرفی بزنم.
https://tttttt.me/+HtSKl9s6YvRkODlk
ضربات عقب جلوییش رو داخلم شروع کرد و من از درد داشتم موهای خودمو چنگ میزدم. نه جیغ و داد و نه التماس جواب نمیداد. گفته بود باید صبر کنم تا تموم بشه
ادامه این پارت رمان هات و جذابمون👇💦
https://tttttt.me/+HtSKl9s6YvRkODlk
دختری که شوهرش بعد از دوسال زندگی مشترک میخواد طلاقش بده😱 اما اون همه تلاششو میکنه که زندگیش رو از دست نده چون عاشق پسر جذاب داستانه💦
ناز و نیاز
#ناز_و_نیاز
بعد از یک دور سکس خشن دیگه جونی تو تنم نمونده بود. پاهام رو از هم باز کرد و و دو انگشتشو وارد جلوم کرد. جیغم از درد بلند شد وسعی کردم به جلو برم تا انگشتاش رو بکشه بیرون.بی توجه به تقلاهام با با خنده ریزی اروم انگشتاشو عقب جلو کرد
_ یعنی نمیخوای شوهرتو راضی کنی؟ مگه نمیخوای طلاقت ندم؟ خوب این سزاشه. باید تمکین کنی
سرعت انگشتاش بیشتر شده بود. هقی زدم و با بغض نالیدم
_اما من الان دیگه تحمل ندارم.
اروم دستش رو روی لپ باسنم کشید وهمزمان با ماساژ دادن لپ سفید باسنم اصلاح کرد
_ هوم توان رابطه از جلو رو نداری فسقلی همه کلوچه خوشمزت قرمز شده.. اما یه سوراخ داری که هنوز افتتاحش نکردم
لرز به همه بدنم افتاد. نه نه این رو دیگه نمیتونستم تحمل کنم . حرصی جیغ کشیدم و سعی کردم لگد بپرونم.
_ولم کن دانیال . من زنتم نه برده جنسیت
همزمان با جمله ام انگشتش رو واردم کرده بود. چشمام از درد گرد شد. این دیگه چه کوفتیه. ملت چجوری تحمل میکنن
قبل اینکه چیزی بگم دانیال سرد دم گوشم غرید
_داری حوصلم رو سر میبری. سعی کن بچه ارومی باشی و بزاری کارم رو انجام بدم چون راه فراری نداری. هرچقدر دختر بهتری باشی باهات ارومتر رفتار میکنم
انگشتش رو بیرون کشید و سر مردونگیش رو روی سوراخ باسنم گذاشت
با بغض نالیدم
_دانیال
مردونگیش رو به داخلم هول داد و جر خوردنو با تک تک سلول هام حس کردم. نفسم از درد بند اومده بود و حتی نمیتونستم حیغ بکشم.
صدای اه پر از لذتش توی گوشم پیچید
_هوم چطوره؟ حس پر شدنت بهت لذت میده؟
دستهام رو مشت کردم. عوضی! از فشار دردی که بهم وارد میشد محکم دندون هامو بهم قفل کرده بودم و نمیتونستم حرفی بزنم.
https://tttttt.me/+HtSKl9s6YvRkODlk
ضربات عقب جلوییش رو داخلم شروع کرد و من از درد داشتم موهای خودمو چنگ میزدم. نه جیغ و داد و نه التماس جواب نمیداد. گفته بود باید صبر کنم تا تموم بشه
ادامه این پارت رمان هات و جذابمون👇💦
https://tttttt.me/+HtSKl9s6YvRkODlk
دختری که شوهرش بعد از دوسال زندگی مشترک میخواد طلاقش بده😱 اما اون همه تلاششو میکنه که زندگیش رو از دست نده چون عاشق پسر جذاب داستانه💦
ناز و نیاز
#ناز_و_نیاز
Telegram
نــــــــاز و نـــــیـــ✨ــــاز
[نگاشتن، وصلِ دنیایِ مــــن و تــــو☘🌍]
به قلمِ✍ : نورا
♡همه بنرها واقعی و پارتی از رمان هستند
به قلمِ✍ : نورا
♡همه بنرها واقعی و پارتی از رمان هستند
👍177👎8❤7😁4🥰3🤔1