دختره رو برده واسه اپیلاسیون ولی خودش قربانی میشه😳
🍯با دیدن تخت و دو تا خانمی که کنارش ایستاده بودن چشم هام گرد شد و خواستم فرار کنم که گوشم رو گرفت و به سمت تخت کشوندم:
ـ کجا خانم شجاع؟
چهره م از درد جمع شد:
ـ آی!
به تخت که رسیدیم نگاهش رو به خانم ها دوخت:
ـ بفرمایید... شامپانزه تحویل میدم مارمولک تحویل میگیرم.
به دستش چنگ زدم:
ـ نمیخوام.
👗ـ خجالت بکش! قراره منشی شخصی من باشی. زشته به خاطر پشمات یه دامن نتونی توی جلسه ها بپوشی. من رو ببین یه تار مو تو بدنم نیست.
ـ شلوار می پوشم! نمیخوام #دوستدخترت بشم که!
سرش رو تکون داد:
ـ خانما شروع کنید.
نگاهم محو موم که شد سریع گفتم:
ـ حداقل پول بده لیزر کنم... رییسمی خیر سرت!
ابروهاش رو بالا انداخت:
ـ فعلا با این شروع می کنیم.
خانما خواستن بخوابوننم رو تخت که شلوار الوند رو محکم گرفتم.
مبهوت خودش رو عقب کشید و من محکم تر شلوارش رو چسبیدم.
ـ چیکار می کنی؟
قبل از اینکه حرفش رو ادامه بده کمربند شل شد و شلوار از پاش افتاد.
قبل از اینکه منم با مغز پخش زمین شم به چیز دیگه ی چنگ زدم و اون با جیغ زنونه ای عقب کشید.
نگاهم به موی توی دستم که افتاد خجالت رو فراموش کردم و با شوق گفتم:
🤣ـ آخ جون پشم!
چشم هاش گرد شدند و من خبیثانه گفتم:
ـ خانم ها... اول رییس!
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAFPLNHY-qgY0Fs1AHw
فقط اونجاش که جلوی دختره میخوان کل لباسای رییسه رو در بیارن اپیلاسیونش کنن🤣🔞
الوند بیزینس من برای نجات شغل دوم مخفیش دست به دامن استخدام خاور میشه اما نمیدونه که قراره با اون دختر بی حیا قدم در مسیر بدون بازگشت بدبختی بذاره
#فادیا
فادیا
تراریوم
#تراریوم
🍯با دیدن تخت و دو تا خانمی که کنارش ایستاده بودن چشم هام گرد شد و خواستم فرار کنم که گوشم رو گرفت و به سمت تخت کشوندم:
ـ کجا خانم شجاع؟
چهره م از درد جمع شد:
ـ آی!
به تخت که رسیدیم نگاهش رو به خانم ها دوخت:
ـ بفرمایید... شامپانزه تحویل میدم مارمولک تحویل میگیرم.
به دستش چنگ زدم:
ـ نمیخوام.
👗ـ خجالت بکش! قراره منشی شخصی من باشی. زشته به خاطر پشمات یه دامن نتونی توی جلسه ها بپوشی. من رو ببین یه تار مو تو بدنم نیست.
ـ شلوار می پوشم! نمیخوام #دوستدخترت بشم که!
سرش رو تکون داد:
ـ خانما شروع کنید.
نگاهم محو موم که شد سریع گفتم:
ـ حداقل پول بده لیزر کنم... رییسمی خیر سرت!
ابروهاش رو بالا انداخت:
ـ فعلا با این شروع می کنیم.
خانما خواستن بخوابوننم رو تخت که شلوار الوند رو محکم گرفتم.
مبهوت خودش رو عقب کشید و من محکم تر شلوارش رو چسبیدم.
ـ چیکار می کنی؟
قبل از اینکه حرفش رو ادامه بده کمربند شل شد و شلوار از پاش افتاد.
قبل از اینکه منم با مغز پخش زمین شم به چیز دیگه ی چنگ زدم و اون با جیغ زنونه ای عقب کشید.
نگاهم به موی توی دستم که افتاد خجالت رو فراموش کردم و با شوق گفتم:
🤣ـ آخ جون پشم!
چشم هاش گرد شدند و من خبیثانه گفتم:
ـ خانم ها... اول رییس!
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAFPLNHY-qgY0Fs1AHw
فقط اونجاش که جلوی دختره میخوان کل لباسای رییسه رو در بیارن اپیلاسیونش کنن🤣🔞
الوند بیزینس من برای نجات شغل دوم مخفیش دست به دامن استخدام خاور میشه اما نمیدونه که قراره با اون دختر بی حیا قدم در مسیر بدون بازگشت بدبختی بذاره
#فادیا
فادیا
تراریوم
#تراریوم
Telegram
⚠️ڣـــــاديـــــــا⚠️ تـراریـــــوم⚠️
﷽
"و مِݩ شرّ حاسدٍ اِذا حسد"
پارتگذاری: هفته ای ده پارت
ماهور،آبادیس،ارمغان بامداد(تمام شده)
فادیا،تراریوم(در حال تایپ)
نویسنده: #نگار_مقیمی
خرید رمانها👈 اپلیکیشن باغ استور
https://baghstore.site/app
ڪپے ممنوع🚫
محافظ کانالها👇
@negarmoghimi_official
"و مِݩ شرّ حاسدٍ اِذا حسد"
پارتگذاری: هفته ای ده پارت
ماهور،آبادیس،ارمغان بامداد(تمام شده)
فادیا،تراریوم(در حال تایپ)
نویسنده: #نگار_مقیمی
خرید رمانها👈 اپلیکیشن باغ استور
https://baghstore.site/app
ڪپے ممنوع🚫
محافظ کانالها👇
@negarmoghimi_official
👍58❤6👎4😁2